حامد محمدی- در سال ۱۳۸۸ کلاج و ترمز ماشین سرکوب در نیروی انتظامی زیر پای سردار احمدرضا رادان بود. خودش اعتراف میکند در آن مقطع روزها در خیابان سرکوب میکرد و شبها برای بازجویی به بازداشتگاهها میرفت. او در آن دوران معاون اسماعیل احمدی مقدم بود. فرمانده فاسدی که به خاطر دست داشتن در فساد مالی در جریان دلالی محمولههای نفتی شرکت «پتروتیما» در قوه قضائیه جمهوری اسلامی پرونده دارد.
احمدرضا رادان یکی از متهمان اصلی جنایت کهریزک در جریان اعتراضات ۱۳۸۸ چند سال بعد در خرداد ۱۳۹۳ در دولت اول حسن روحانی برکنار شد و ۹ بعد در اسفند همان سال احمدیمقدم فرمانده نیروی انتظامی نیز عزل شد. کسی که پس از برکناری رادان جانشین او شد حسین اشتری بود که کمتر از یک سال بعد به عنوان جایگزین احمدی مقدم بر مقام فرماندهی نیروی انتظامی تکیه زد.
رادان و احمدی مقدم هر دو بیش از ۱۲ سال است در فهرست تحریمهای آمریکا قرار دارند. با وجود پروندههای سیاهِ آنها اما رادان رئیس مرکز مطالعات راهبردی نیروی انتظامی هم شد و احمدیمقدم نیز به ریاست «دانشگاه عالی دفاع ملّی» رسید!
اکنون انتصاب احمدرضا رادان با حکم خامنهای به عنوان فرمانده نیروی انتظامی بار دیگر ثابت میکند که قرار دادن مقامات ارشد جمهوری اسلامی در فهرست تحریمهای بینالمللی حتا به اتهام نقض حقوق بشر و جنایت علیه مردم نیز در داخل ایران بر موقعیت آنها هیچ تأثیری نه تنها نمیگذارد بلکه آنها به مقام و مسئولیت بالاتر برای سرکوب بیشتر مردم میرسند و سیاست تحریم افراد کمکی به توقف ماشین سرکوب جمهوری اسلامی تا کنون کمکی نکرده است.
در این میان، هرچند خامنهای علاقه شخصی به حسین اشتری داشت و حتا به پاس خدماتش در «پلیس اطلاعات و امنیت» درجه تشویقی گرفت اما در جریان سرکوب خیزش انقلابی که از اواخر شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد انتقادات زیادی علیه او درون نظام مطرح شد و با وجود کشتار مردم اما انقلابیهای ولایت حسین اشتری و معاونان وی را متهم به «مماشات با آشوبگران» کردند. ضمن اینکه شنیده شده است که حسین اشتری از حدود یک سال قبل خودش درخواست کرده بود از ریاست نیروی انتظامی کنار برود.
کم مانده نیروی انتظامی نیز در میان مردم بگوید: رضاشاه روحت شاد!
آبادان
پنجشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۱#مهسا_امینی #MahsaAmini#اعتراضات_سراسری#اعتصابات_سراسری#Iran #IranProtests #IranProtests2022 pic.twitter.com/WTWqcqjgT2— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) September 23, 2022
فریبرز کرمی زند افسر سابق پلیس و از مخالفان جمهوری اسلامی میگوید تغییر فرمانده نیروی انتظامی تأثیری بر افزایش قدرت رژیم ندارد زیرا به اعتقاد او «نیروی انتظامی به عنوان بخش بزرگی از سیستم سرکوب دچار اختلال شده و با تغییر فرمانده آن تغییر خاصی نمیکند.» او تأکید کرده «خودشان میدانند فشار بیشتر بر موتوری که یاتاقان زده باعث قفل شدن کامل آن میشود.»
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی مثل سایر نهادها و ارگانهای حکومت به شکل «باندبازی» و مافیایی اداره میشود. حسین اشتری و احمدرضا رادان هر دو از «باند اصفهانیها» هستند اما در روشن ارتکاب جنایت تفاوت دارند. حسین اشتری برای کشتن چرتکه میاندازد اما احمدرضا رادان یک پاسدار سپاهی خشن و بیرحم است.
این تفاوت علاوه بر بر ریشههای فکری و هویتی این دو سرکوبگر، با سابقه آنها نیز مرتبط است. اشتری سابقه حضور در جنگ ایران و عراق را دارد و اسلحهاش آن زمان رو به دشمن خارجی متجاوز گرفته شده بود اما رادان «قصاب کردستان» است. احمدرضا رادان ۱۹ سال در کردستان به جمهوری اسلامی خدمت کرد. او کارش را از گردان مخوف «جندالله» شروع کرد و روشن است که میبایست در آدمکشی بیرحم باشد.
علاوه بر همه اینها، احمدرضا رادان یک پاسدار ثروتمند است. در کردستان با پوکههای میدان تیر دلالی میکرد. آنهایی که در مناطق رزمی حساس مثل کردستان خدمت کردهاند میدانند پوکههای برنجی برجای مانده از فشنگ و خمپارهها در مانورها و میادین تیر چقدر ارزش مالی دارند. آنهایی که با رادان در کردستان «خدمت» کردهاند میدانند رادان بابت دلالی فرش و فروش آنها به پرسنل نیز چقدر پول به جیب زد.
حسین اشتری فرمانده نیروی انتظامی،خودش با چند محافظ، آنهم درمیان نیروهای انتظامی، بآنها برای سرکوب مردم روحیه میدهد: «ما این لباس را برای پاسداری از نظام پوشیدیم. یک ذره شک نکنید! اگر قاسم سلیمانی بود میگفت خوب کاری کردید!»#اعتراضات_سراسری#Iran #IranProtests #IranProtests2022 pic.twitter.com/vS4REhmrAU
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) September 25, 2022
حالا احمدرضا رادان در بدترین شرایط جمهوری اسلامی فرماندهی پلیس و نیروی انتظامی نظام را به دست گرفته است. وضعیت برای رژیم بسیار بحرانیتر از سال ۸۸ است. در آن دوران، اعتراضات عمدتاً به تهران و قشر متوسطی محدود بود که معطوف به یک موضوع «انتخابات» بودند و میپرسیدند «رأی من کجاست». با وجود این اگر کمک حسین همدانی نمیبود چه بسا جمهوری اسلامی وضعیت دیگری پیدا میکرد. حسین همدانی بود که اراذل و اوباش را از زندانها بیرون آورد و با قول آزادی و تخفیف مجازات به آنها، شمشیر و قمه به دستشان داد تا به جان مردم منتقد و معترض بیفتند.
محمدعلی (عزیز) جعفری فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میگفت «اگر درایت و مدیریت سردار همدانی در عاشورای سال ۸۸ نبود، جمع کردن این غائله سخت میشد.»
این روزها اما برخلاف اعتراضات سال ۸۸ احمدرضا رادان مانند دیگر مقامات کشوری و لشکری جمهوری اسلامی با چند مشکل اساسی روبروست:
-خیزش سراسری ۱۴۰۱ از نظر وسعت و تداوم با تظاهرات ۱۳۸۸ قابل مقایسه نیست.
-ریزش در داخل نیروهای انتظامی بسیار زیاد و کمبود بودجه و تجهیزات بسیار گسترده است. نارضایتی در بین پرسنل نیروی انتظامی زیاد است. حتا بعد از آرامتر شدن وضعیت خیابانها «حق عملیات» (دستمزد ویژه روزانه) اندک آنها نیز قطع شده. پول که نباشد نیروی سرکوبگر به مافوق تمکین نمیکند و در میدان ترجیح میدهد بجای درگیری با مردم خود را جایی همان اطراف پنهان کند تا غائله بخوابد.
-ریزش در نهادهای امنیتی- نظامی موازی از جمله بسیج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در سرکوبها مشارکت دارند نیز زیاد است.
-مردم نسبت به گذشته انگیزه بیشتری برای «دفاع مشروع» و «دادخواهی» و «تلافی» پیدا کردهاند.
-روسها درگیر جنگ اوکراین هستند و پشتیبانی آنها از ماشین سرکوب رژیم کمتر شده و چینیها در مورد مسائل امنیتی به ویژه انتقال تکنولوژیهای الکترونیک منافع خودشان را بر حمایت از رژیم ایران ترجیح میدهند و در حال حاضر رژیم را رها کرده و به عربستان سعودی نزدیک شدهاند.
در چنین شرایطی، دست علی خامنهای به عنوان «فرمانده کل قوا» برای جابجایی مهرهها به شدت خالیست. آنها امتحاناتی پس دادهاند و در سرکوب نیز نتوانستهاند رضایت رهبری جمهوری اسلامی را جلب کنند و از آنجا که در ردههای فرماندهی فساد و بیاعتمادی بسیار زیاد است، او مجبور شده دوباره سراغ مهرههای سوختهی خود برود آنهم در حالی که کم نیستند کسانی در میان همین مهرهها که نسبت به آینده رژیم دچار تردید شدهاند.
در عین حال، رقابت میان فرماندهان میانی و رؤسای کلانتری از یکسو و حجم زیاد عملیات به ویژه برای مقابله با اعتراضات «محلهمحور» و «خرابکاری شرافتمندانه» ماشین سرکوب را مختل کرده و در چنین شرایطی احمدرضا رادان با خصوصیات یک فرد عصبی و جنایتکار مطمئنا فردی نیست که از پس فرماندهی سرکوب در کارزارهای بزرگ برآید. رادان از آندسته فرماندهان به قول خودش «لت و پار»کُن است که اگر در «پلان A» برای کشتار نتیجه نگیرد، برای طرح و اجرای «پلان B» هیچ ظرفیت ذهنی و شخصیتی ندارد.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.