به دنبال خیزش مردم ایران در سال ۱۴۰۱ جهت تحقق خواستهایی چون حقوق زنان و آزادی، برخی در داخل و خارج از ایران این بحث را مطرح کردند که سقوط حاکمیت فعلی، به جنگ داخلی و یا تجزیه ایران منجر خواهد شد و ایران را به سوریه، عراق و یا لیبی دیگری تبدیل خواهد کرد. این بحث بخشی از مردم ایران را دچار ترس و تردید کرده و بخشی را خاموش نگه داشته است.
![](https://kayhan.london/wp-content/uploads/2022/09/تظاهرات.jpg)
ملت ایران از لحاظ تاریخی از اقوامی همچون فارس، ترک، بلوچ، عرب و غیره تشکیل شده است. کوروش با متحد کردن اقوام مختلف و فتح بابل، دولت و ملت ایران را پایهگذاری کرد. او با ارائه منشور کوروش آزادیهای اقوام مختلف از جمله دین و زبان آنها را تضمین کرد که منجر به تعالی و رشد این اقوام شد. حاصل این اقدام این بود که تمامی این اقوام در درجه اول خود را ایرانی میدانستند و این مسئله تبدیل به فرهنگی شد که در طی قرنها پایه حوزهی گستردهی فرهنگ ایرانی در منطقه بوده است.
ملت ایران از زمان مشروطه در صدد آن بوده که به آزادی، حاکمیت قانون، حاکمیت ملی، حقوق شهروندی و آزادی و حقوق زنان دست یابد. در این راه، تمامی اقوام با حفظ هویت ایرانی خود شرکت داشتهاند. این الگو در قیام ملی شدن صنعت نفت و انقلاب سال ۱۳۵۷ نیز قابل مشاهده است. پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، حاکمیت اقتدارگرا در تلاش بود که برای استقرار نظریه ولایت فقیه، هویت و فرهنگی جعلی را برای ملت ایران درست کند و ملت ایران را به بخشی از امت اسلامی تبدیل نماید. این تفکر با اولویت نظام بر ایران، اولویت امت اسلامی بر مردم ایران، و اولویت منافع متصل اسلامی بر منافع ملت ایران در صدد آن برآمد که با استفاده از منابع و ظرفیتهای ملت و کشور ایران، رویای امپراتوری اسلامی را مجددا احیا کند.
خیزش ۱۳۸۸ و به ویژه خیزش ۱۴۰۱، هر دو در راه ادامه راه جنبش مشروطه شکل گرفته است. توجه به شعارهای مردم و تاکید بر هویت ایرانی را در هر دو خیزش اخیر میتوان مشاهده نمود. شعارهایی نظیر «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و یا «از زاهدان تا تهران، جانم فدای ایران» و یا «از کردستان تا تهران، جانم فدای ایران» مؤید این امر است بطوری که شعار «زن٫ زندگی، آزادی » را نیز در سراسر ایران از اقوام مختلف میشنویم. در خیزشهای اخیر شاهد آن بودیم که اقشار و اقوام مختلف ایران بر اصل ایرانی بودن و هویت ایرانی تاکید دارند.
هویت و فرهنگ ملی امری است که کشورهایی نظیر لیبی، سوریه و یا عراق هیچگاه واجد آن نبودند. این کشورهای تازهتاسیس در اصل متشکل از اقوام مختلفی بودند که در طول تاریخ هیچگاه کشوری مستقل نبوده و همواره مناطقی بودند که تحت نظارت دیگران نظیر امپراتوری ایران، روم و یا عثمانی قرار داشتهاند. برای مثال کشورهای عراق، لبنان و سوریه، پس از انحلال عثمانی، به تدریج توسط استعمارگران تشکیل شدند. چنین کشورهایی هیچگاه دارای فرهنگ و هویت ملی نظیر کشوری کهن مانند ایران نبودهاند. اقوام مختلفی که در این کشورها در طول تاریخ میزیستند، دارای اولویتهای قومی هستند که از لحاظ تاریخی مقدم بر اولویتهای ملی است. پس مبارزات مردم این کشورها برای به دست آوردن آزادی خود، عمدتاً خواستهای قومی بوده است تا ملی. کشور ایران به علت قدمت تاریخی، فرهنگ و هویت ملی، همواره خواستهایی داشته که نخست ملی و سپس قومی بودهاند. به این ترتیب، مقایسه مبارزات و شرایط کنونی این کشورها با ایران درست به نظر نمیرسد.
راهی که ملت ایران در بیش از ۱۰۰ سال و از زمان مشروطه در پیش گرفته، خواستهای حقوقیِ ملی است که در خیزش اخیر نیز همین راه را ادامه داده است. پیشبینی اینکه چه هنگام ملت ایران در این راه، به توفیق دست مییابد مشکل است اما هیچ ملتی در دنیا نتوانسته بدون فکر، تلاش، برنامهریزی و سازماندهی به این اهداف دست پیدا کند و ملت ایران نیز از این امر مستثنا نیست.
*این مطلب توسط دکتر رضا سعیدی فیروزآبادی پزشک متخصص پیوند اعضا و عضو کنونی هیئت هماهنگی پروژه ققنوس ایران و گروه پژوهشگران ایراندوست تهیه شده است.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.