علی خامنه‌ای و میرحسین موسوی و هراس از فروپاشی مشابه اتحاد شوروی

- این روزها ترس و نگرانی خامنه‌ای بیشتر داخلی و از درون نظام است تا از «دشمن» خارجی!
- میرحسین موسوی درواقع خواستار تغییر کلی نظام شد اما به زبانی دیگر و از طریق تغییر قانون اساسی. او بعد از اعتراضات سراسری اخیر و پافشاری مردم ایران برای احقاق حقوق ملی خود، گویا متوجه شده که یک تغییر اساسی و ریشه‌ای در داخل ایران اتفاق افتاده و این تغییر از همه ثابت‌هایی که رژیم به آن پایبندی شدید دارد، فراتر رفته است.

یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ برابر با ۱۲ فوریه ۲۰۲۳


مصطفی فحص (شرق الاوسط) – به همان اندازه‌ که سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، برای عملی کردن آرزوهای ژئوپلیتیک خود برای ارتقاء جایگاه رژیم اسلامی و نقش منطقه‌ای و بین‌المللی آن به گزینه اتحاد با روسیه دل‌ بسته است، به همان میزان از آلوده شدن رژیم خود به عفونتی که اتحاد جماهیر شوروی به آن مبتلا بود و در نهایت به سرنگونی رژیم کمونیستی منجر گردید، در ترس و تردید بسر می‌برد.

رونالد ریگان و میخائیل گورباچف رهبران آمریکا و شوروی در ژنو؛ سوئیس؛ نوامبر ۱۹۸۵

خامنه‌ای که هشت‌ سال است در میان جناح‌های متخاصم رژیم بر سر ارث و میراث خود بسر می‌برد، می‌کوشد تا نقشه‌ای برای دوران انتقالی رژیم ترسیم کند که تداوم ماهیت تئوکراتیک نظام را تضمین کند تا دومین و آخرین رهبر برای جمهوری اسلامی مانند میخائیل گورباچف که هفتمین و آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود، نباشد.

خامنه‌ای پرسترویکا را دلیل سرنگونی اتحاد جماهیر شوروی می‌داند، بنابراین او نسبت به یک گورباچف ​​ایرانی که در حال ظهور یا طرفدار نسخه ایرانی پرسترویکا باشد، نگران و در ترس و تردید است.

خامنه‌ای در سخنرانی اخیر خود در فرماندهی نیروی هوایی ارتش خواستار تمرکز بر وحدت ملی شد. او وحدت ملی را به عنوان نیاز اساسی و مهم برای نظام جمهوری اسلامی دانست و گفت: وحدت ملی نقش مهمی در پیروزی و پیشرفت انقلاب داشت و سد و دیواری در مقابل دشمنان ایجاد کرد.

رهبر جمهوری اسلامی به مقامات هشدار داد که «مبادا دشمنان (طبق توصیف خودش) باعث ایجاد اختلاف و شبهه بین آنها شوند».

از این رو می‌توان گفت که ترس و نگرانی خامنه‌ای بیشتر داخلی و از درون نظام است تا از «دشمن» خارجی.

خامنه‌ای از کسانی که روزی بخشی از رهبران تاریخی انقلاب و نظام اسلامی بودند (محمد خاتمی و میرحسین موسوی) که اکنون به این نتیجه رسیده‌اند که برای نجات نظام باید اقدامات جدی، اساسی و ریشه‌ای رخ دهد تا نظام بازسازی شود، بیشتر واهمه دارد.

در همان زمان جنبش سبز سال ۲۰۰۹، رهبر جمهوری اسلامی ایران بی‌اعتمادی خود را به جنبش سیاسی میرحسین موسوی نشان داد. ترس خامنه‌ای از میرحسین موسوی از آن جهت قابل توجیه است  که موسوی از درون خود رژیم است اما اکنون ظاهرا در نقطه مقابل نظام قرار گرفته است.

خامنه‌ای فکر می‌کند که میرحسین موسوی تنها مهره‌ای است که همچنان در نهادهای دولت، انقلاب و میان نخبگان داخلی رژیم هنوز دارای وزن سیاسی است و تجربه سابق او در مقام نخست وزیری فارغ از موقعیت، ماهیت اجتماعی و وضعیت سیاسی‌ کنونی او، تهدیدی دائمی برای اوست. به این دلیل که موقعیت و سابقه موسوی به او توانایی می‌دهد تا خامنه‌ای را به چالش بکشد به ویژه که هیچیک از چهره‌های کنونی داخل رژیم اسلامی رقیبی جدی برای خامنه‌ای به شمار نمی‌روند پس از نظر رهبر جمهوری اسلامی، میرحسین موسوی تنها کسی است که می‌تواند خلاء علی اکبر هاشمی رفسنجانی را که در برهه‌ای از عمر جمهوری اسلامی نقش طراح اصلی در مراکز تصمیم‌گیری داخلی رژیم را به عهده داشت، پر کند.

میرحسین موسوی در بیانیه اخیر خود که در آن خواستار تدوین قانون اساسی جدید برای ایران جهت نجات کشور شده بود، در حقیقت تمام نیروهای مخالف داخل رژیم و حامیان آن را دور زد و از خطوط قرمز رژیم و حتی دایره ملاحظات اصلاح‌طلبان درونی فراتر رفت. او درواقع خواستار تغییر کلی نظام شد اما به زبانی دیگر و از طریق تغییر قانون اساسی.

فراخوان میرحسین موسوی برای قانون اساسی جدید برای ایران و اعتراف او به اینکه درخواست ۱۳ سال پیش وی برای اجرای کامل قانون اساسی دیگر کافی نیست، به منزله طغیان و کودتایی علیه قانون اساسی و و ماهیت اعتقادی و اصل رژیم و تخطی از تمام خطوط قرمز یا سقف‌هایی که رژیم تئوکراتیک ولایت فقیه برای محافظت از خود در برابر هر خواسته‌ای از قبیل اصلاحات یا تغییرات ناشی از تلاش نخبگان سیاسی یا نیروهای اجتماعی یا مردمی تعیین کرده بود، به شمار می‌رود.

میرحسین موسوی اینبار توانایی رژیم برای ادامه حیات به شکل کنونی خود را از رأس هرم یعنی خامنه‌ای و بیت او تا پایین‌ترین نهاد در کشور و همه باورهای ثابت و غیرقابل بحث رژیم را زیر سئوال برده است. او بعد از اعتراضات سراسری اخیر و پافشاری مردم ایران برای احقاق حقوق ملی خود، گویا متوجه شده که یک تغییر اساسی و ریشه‌ای در داخل ایران اتفاق افتاده و این تغییر از همه ثابت‌هایی که رژیم به آن پایبندی شدید دارد، فراتر رفته است.

شنبه گذشته موسوی در بیانیه‌ای به صراحت اعلام کرد: «ایرانی‌ها آماده تحولی ریشه‌ای هستند که خطوط اساسی آن را جنبشی ترسیم می‌کند که شعارش «زن، زندگی، آزادی»است.»

میرحسین موسوی پس از ۱۳ سال حصر خانگی به علت رهبری‌ جنبش سبز در سال ۲۰۰۹، بار دیگر به صحنه برگشته تا با مطرح کردن چنین پیشنهادی بار دیگر باعث نگرانی و تردید و ترس خامنه‌ای شود. او یکی از معماران رژیم اسلامی و دستگاه اجرایی آن در سخت‌ترین شرایط یعنی زمان جنگ با عراق بود. اما امروز شجاعانه صدای آشکار مردم ایران را شنیده و به ایرانیان می‌گوید که عمر این نظام احتمالاً به پایان خود نزدیک می‌شود.

بر این اساس، رژیم ایران که با رهبری خامنه‌ای گزینه‌های خود را بسیار محدود کرده، برای اولین بار با معضلی روبرو شده است که این معضل رژیم را در میان دو گزینه تلخ قرار داده است:

یکی، اصلاحات کشنده مانند تجربه تلخ پرسترویکای اتحاد جماهیر شوری
دیگری، سرنگونی یا تغییر کلی رژیم همانطور که میرحسین موسوی از راه تغییر قانون اساسی خواستار پایان دادن به آن مانند پایان اتحاد جماهیر شوروی شده است.

*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده: مصطفی فحص
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۲۵ / معدل امتیاز: ۳٫۴

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=312538