فیروزه نوردستروم- چندی پیش کتاب «سینما حقوق بشر» که به معرفی ۱۰۰ فیلم برتر ایران و جهان در زمینه حقوق بشر میپردازد، از سوی «بنیاد شیرین عبادی» منتشر شد. این کتاب به عنوان نخستین فرهنگ سینمایی منتشر شده در حوزه حقوق بشر به زبان فارسی به «مادران دادخواه زمین از ایران تا شیلی» تقدیم شده است.
نویسنده این کتاب که اکنون ساکن تهران است به دلایل امنیتی نام خود را از روی جلد کتاب حذف کرده و به یاد مهسا امینی که اسم رمز انقلاب ملی ایران است نام نویسنده را «مهسا امینی» گذاشته است.
نویسنده در مقدمه این کتاب نوشته است: «تعهد هنر، بیان حقیقت است و در این راستا نمیتواند بر کاستیها و مشکلات جامعه چشم بسته و آنها را سانسور کند. هدف از بیان حقایق و مشکلات ایجاد انگیزه برای تفکر، جهت یافتن راه حل است. و از این منظر است که حقوق بشر به عرصه هنر و به ویژه سینما وارد میشود. سال هاست که فیلمهای حقوق بشری به عنوان یکی از ژانرهای سینمایی شناخته شده و در فستیوالهای سینمایی جایگاه ویژهای به خود اختصاص دادهاند. به امید آنکه دیدن هر فیلم حقوق بشری جرقهای باشد برای تفکر و ارائه راه حل.»
نویسنده که سالها در حوزه هنر و روزنامه نگاری فعالیت داشته در مورد انتشار کتاب «سینما حقوق بشر» به کیهان لندن میگوید: «میدانید که بیشتر دوستداران فیلم وقتی فیلم خوبی ببینند یا دوستداران کتاب وقتی کتاب خوبی بخوانند یا دوستداران موزیک وقتی موزیک خوبی میشنوند دوست دارند این آثار را به دیگران معرفی کنند، اما هدف من از معرفی این آثار، ترویج ارزشهای حقوق بشری است، بنابراین فیلمهایی با موضوعات سیاسی و اجتماعی انتخاب شدند که مسائل حقوق بشری در آنها مطرح شدهاند. تصمیم گرفتم برای کانال خبری مرتبط به خانم عبادی به صورت هفتگی کار معرفی این فیلمها را شروع کنم. این روند یک سال و نیم زمان برد. بعد وقتی تعداد این فیلمها به تعداد قابل توجهی رسیدند به ذهنم رسید که جمع کردن این فیلمها در یک مجموعه میتواند برای خوانندگان موثرتر باشد. در نهایت تعداد این فیلمها را تکمیل کردم و آنها را به یک عدد رُند ۱۰۰تایی رساندم. البته فیلمهای ارزشمند با موضوع مسائل حقوق بشری بسیار بیشتر از اینهاست. امیدوارم اگر بتوانم جلد دومی از این دست فیلمها را گردآوری کرده و بنویسم. کل معرفی فیلمها از نو نوشته شده یعنی آن مطلب اولیه که ما منتشر کردیم چیزی نبوده که شما در کتاب میخوانید. برای نوشتن این کتاب مثلا برای نوشتن درست اسامی و نکتههای بیشتر بهخصوص در حوزه حقوق بشر دقت و توجه بیشتری به خرج دادم تا کتاب بار معنایی بیشتری داشته باشد.»
او مهمترین منبع برای نوشتن این کتاب را اخبار رسانههای داخل ایران معرفی میکند: «شاید برایتان جالب باشد که مهمترین منبع برای نوشتن این کتاب، اخبار روزانه ایران در رسانههای ایران بوده، اخبار حوادث و اغلب اجتماعی که مسائل نقض حقوق بشری در آنها بسیار دیده میشود. هر زمان فیلم خوبی میدیدم که به این موضوعات اشاره داشت این حوادث برایم یادآوری میشدند؛ اینکه چنین اتفاقاتی در جامعه ما رخ میدهد ولی در رسانههای رسمی به شکل عادی مطرح میشوند، مثل سر بریدن، اعدام شدن، قتل در بازداشتگاه، موارد بسیاری چون عدم دسترسی مردم به خدمات رفاهی، تامین اجتماعی یا آب آشامیدنی؛ همه این موارد که به صورت اخبار روزانه در رسانههای ایران مطرح میشوند در این کتاب مطرح شدهاند.»
این نویسنده در مورد منابع مختلف کتاب در بخش سینمایی توضیح میدهد: «مهمترین منبع در ابتدا فیلم و کنکاش در خود فیلم و بعد منابع شناخته شده فیلم است. زمانی که مطالب به صورت هفتگی در کانال بنیاد شیرین عبادی منتشر میشد دوستان متخصص در زمینه حقوق بشر همواره نظرات خود را مطرح میکردند، در نهایت تلاش کردم در بخش حقوق بشر پیوندی بین سینما و حقوق بشر ایجاد کنم.»
فیلمهای مورد نظر این نویسنده در شاخه فیلمهای اجتماعی سینمای ایران میگنجند: «ژانر اجتماعی سینمای ایران، شاخهای بسیار جدیست. نمونههای بسیار زیادی از این ژانر در سینمای ایران داشتهایم که با استقبال خوب مخاطبان روبرو شدهاند و اکنون در فهرست آثار ماندگار سینمای ایران مطرح هستند، مثل فیلم «باشو غریبه کوچک» که از بین آثار مطرح بهرام بیضایی انتخاب کردم، هرچند تک تک فیلمهای او میبایست در این کتاب مطرح میشدند اما سعی کردم یک فیلم با دغدغه موضوعات حقوق بشری از یک کارگردان انتخاب کنم؛ برای مثال از جعفر پناهی نیز فیلم «آفساید» را انتخاب کردم در حالی که فیلمهای دیگر وی نیز باید در این کتاب میبودند.»
این روزنامهنگار به وجود برخی تابوها نیز در سینمای ایران اشاره میکند و میگوید: «یکسری مسائل در سینمای ایران جزو تابوها به شمار میروند که یا هیچ فیلمسازی به سراغ این موضوعات نرفته یا اگر هم روی این موضوعات کار کرده دچار سانسوریا خودسانسوری شده یعنی علاوه بر سانسور سیستماتیک دولتی، هنرمند خود را هم سانسور میکند و به لکنت میافتد. نمونهای که در این کتاب به آن اشاره کردم فیلم «خانه پدری» است که دیدیم چه بلاهایی بر سر فیلم آمد و فیلم را تکه پاره کردند. همانطور که میدانید موضوع فیلم، «قتل ناموسی» است که اعضای یک خانواده مرتکب آن شدند؛ یا یک نمونه که نمیخواهم به نام آن اشاره کنم در مورد «تجاوز به کودکان» است که فیلم آنقدر دچار خودسانسوری و خطکشیهای مختلف وزارت ارشاد اسلامی شد که فیلم موفقی از آب در نیامد. به هر حال در سینمای ایران پس از انقلاب همیشه این سانسور، حاکم بوده و سینماگران ایرانی برای دوام آوردن و مقابله با سانسور همواره تلاش کردهاند.»
وی در مورد علت انتشار این کتاب در خارج ایران میگوید: «مدتی است حرکتی از سوی نویسندگان، مترجمان و اهالی کتاب در ایران شروع شده مبنی بر اینکه آنها متعهد شدهاند که به دلیل سانسورهای حکومتی دیگر با وزارت ارشاد همکاری نکنند؛ این موضوع مسئله مهمی است که باید به آن متعهد بمانیم، مقاومت کنیم و وظیفه خود را که همه در آن سهیم هستیم انجام دهیم. انتشار این کتاب در خارج کشور برای انتشار حقیقت و یک «نه» بزرگ به حکومت و سانسور موجود در ایران است.»
از این نویسنده در مورد عکس روی جلد سوال کردم؛ میگوید: «این عکس تصویری از فیلم معروف «مرگ و دوشیزه» است که توضیح آن به عنوان اولین فیلم در کتاب آمده است. این اثر بحث برانگیز در سال ۱۹۹۴ بر اساس نمایشنامهای معروف از «آریل دورفمن» ساخته شد، این فیلم به مقطع حساس پس از سرنگونی دیکتاتوری و لزوم رواداری بازماندگان جنایتها برای پایان دادن به خشونت و برقراری صلح و دموکراسی، با مخاطبان به گفتگو میپردازد. دیدن این فیلم برای ایران و مردم ما بسیار مهم است. در دوران پس از دیکتاتوری اتفاقات زیادی رخ میدهد، ممکن است یک عده انتقام بگیرند و همزمان موضوع دادخواهی مطرح میشود و درست همینجا شکستن چرخه خشونت مطرح میگردد؛ اینکه کسی به دنبال انتقام شخصی نرود و همگان به قانون و دادخواهی از طریق مراجع صالح رسمی اعتماد داشته باشند. مسئلهای که نمایشنامه و بعد فیلمنامه اشاره میکند موضوع بسیار مهمی است که یک انقلاب بدون خشونت داشته باشیم تا تجربه انقلابهای خشونتآمیز دنیا تکرار نشود، دوباره یک عده عزادار نشوند و چند سال بعد دوباره آنها علیه حکومت قیام کنند و مسائلی از این دست و از همه مهمتر، حق خانوادهها و مادران عزادار و دادخواهان زیر پا گذاشته نشود.»
در پایان از این نویسنده که سالهاست از مطبوعات ایران کناره گرفته میپرسم که زندگی را چگونه میگذراند؟ با خنده تلخی میگوید: «اقتصاد مقاومتی! به سختی! نمیخواهم در مورد اینها صحبت کنم که ناراحت کننده هم هست اما امید داریم، این امید لعنتی است که ما را زنده نگهداشته؛ امید به تغییر که به زودی اتفاقات خوبی رخ دهد و ما باز بتوانیم آزادانه حرف بزنیم و مهمتر از همه به دیگران اطلاع بدهیم. این اطلاعرسانی بسیار مهم است؛ همانطور که در مقدمه کتاب نوشتهام دیکتاتورها عاشق این هستند که مردم را در ناکامی و بیخبری نگه دارند.»