نادر زاهدی -در حالی که بیش از گذشته، رژیم جمهوری اسلامی در وضعیت بحرانی و رو به سقوط قرار گرفته است، بخش عمدهای از اپوزیسیون هم با تلاشهای تازهای برای غلبه بر حکومت اسلامی و رهایی وطن از فاشیسم مذهبی، صفحهای نوین از مبارزات ملی و مدنی باز کردهاند. دور تازه مبارزات آزادیخواهانه و ملی با قتل حکومتی مهسا امینی و جنبش فزاینده «زن زندگی آزادی» شروع شده و تا کنون با فراز و نشیبهایی ادامه دارد.
گذار از جمهوری اسلامی و ایجاد دولتی دمکراتیک- حقوقی و سکولار و فراهم ساختن جامعهای امن و آزاد برای شهروندان ایرانی، از اهداف و آرمانهای اصلی و پایهای جنبش جاری در ایران است؛ جنبشی که در پی بازگرداندن کرامت انسانی و حقوقی زنان و مردان بوده و سودای حضور متمدنه ایرانیان در جامعه جهانی است.
به فرجام رساندن این جنبش و پالودن آن از ضعفها و ناراستیها، مدیریت خردمندانه و همراهی واقعبینانهای را میطلبد که تشکلهای سیاسی و احزاب و سازمانهای فعال اپوزیسیون ایرانی، این وظیفه ملی، میهنی و مدنی را بر عهده دارند؛ سازمانها و احزاب مخالف جمهوری اسلامی در همراهی با جنبش «زن زندگی آزادی»، در کنار اطلاعرسانی از فجایع انجام شده از طرف جمهوری اسلامی در کنترل امنیتی رسانهای، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داخل کشور، تبیین و شفافسازی راهکارهای مبارزاتی را هم بر عهده دارند؛ تشکیل آکسیونهای اعتراضی در کشورهای غربی، برگزاری کنفرانسهای مطبوعاتی و رایزنی با گروههای حقوق بشری و مراکز دیپلماتیک، از شیوههایی به شمار میروند که مبارزان خارج از کشور میتوانند در آنها به ایفای نقش ملی و انسانی خود بپردازند.
اقدام اخیر حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)، شورای ملی تصمیم و شورای مدیریت گذار در تدوین و اعلام «پیمان همکاری»، از اقدامات مدبرانه و خردمندانهای است که در روزهای اخیر انتشار عمومی یافته است. سه تشکل حاضر در این همکاری، با هدف مدیریت دوران گذار از جمهوری اسلامی و برقراری دولتی حقوقی و دمکراتیک به مثابه آلترناتیو رژیم اسلامی، در راستای انسجام و تقویت مبارزاتی، خواهان همراهی و همبستگی دیگر گروهها و افراد مخالف جمهوری اسلامی شدهاند.
پیمان همکاری «شورای مدیریت گذار»، «حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)» و «شورای ملی تصمیم»
این «پیمان همکاری» ناظر بر شفاف ساختن مواضع و اصول مبارزاتی و شیوههای خشونتپرهیز و مدنی بوده و همانطور که در جمعبندی بیانیه پیمان سهجانبه آمده است: «ما شاخصههای بنیادین زیر را برای چنین ائتلافی پیشنهاد میکنیم:
– باور به تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی ایران؛
– باور قطعی به ضرورت گذار از حکومت اسلامی به یک نظام دموکراسی نمایندگی سکولار؛
– پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای ضمیمه ان بعنوان مبنای حقوق و آزادیهای اساسی شهروندان ایران؛
– تلاش برای رفع هرگونه تبعیض جنسیتی، قومی، عقیدتی و دینی در جامعه و ایجاد فرصت برابر برای همه شهروندان؛
– پذیرش اصل عدم تمرکز در نظام مدیریت کشوری، با به رسمیت شناختن حق مردم در دخالت موثر در اداره کلیه امور منطقه خود از طریق سیاستگذاری مجالس محلی؛
– باور به اراده و رای آزاد شهروندان ایران به عنوان تنها مرجع مشروعیت حاکمیت ملی؛
– واگذاری تعیین نوع نظام سیاسی آینده کشور به اراده آزاد و رای شهروندان ایران در فضای آزاد کامل رسانه ای برای عموم، از طریق نمایندگان مردم در مجلس موسسان و تایید آن در یک رفراندم ملی.»
همچنین در این «پیمان همکاری» آمده است: «ما شرکتکنندگان در این ائتلاف قصد داریم با ایجاد یک ساختار مناسب، بستر لازم برای همکاری وسیع همه نیروهای مختلف را که میتوانند به پیروزی انقلاب زن- زندگی- آزادی کمک کنند، فراهم نماییم. ما تلاش خواهیم کرد با حمایت موثر از مبارزات داخل کشور، همراهی جامعه جهانی را به نفع مردم ایران در سطوح مختلف تامین کنیم و صدای آنها باشیم. ما متعهد میشویم که تمام توان خود را در خدمت پیکار سترگی که مردم ایران برایش هزینه زیادی متحمل شدند، بهکار گیریم و تبلور همبستگی ملی زنان و جوانان و همه مردم ایرانزمین باشیم. ما باور داریم که بار اصلی مبارزه بر دوش نیروهای داخل کشور است و تلاش خواهیم کرد در هماهنگی با آنها، بزرگترین ائتلاف ملی برای گذر از فاشیسم اسلامی و استقرار دموکراسی رقم بخورد.»
اکنون که وطن در بند فاشیسم دینی قدمهای تازهای برای رهایی و رسیدن به آزادی و دمکراسی برمیدارد، بایسته است که با تحول در روشهای مبارزاتی و شیوههای سیاسی و فرهنگی، انسجام ملی و همبستگی مدنی خود را بیش از پیش بر پایه واقعیتهای جهان و ایران گذاشته و از این دوران گذار سرنوشتساز و حیاتی برای استقرار لیبرال دمکراسی و آزادی، با ائتلاف و اتحاد بهرهمند شویم.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.