وبسایت «واشنگتن اگزمینر» ۲۸ فوریه (۹ اسفند) به وضعیت بحرانزده بازار ارز در ایران پرداخته و نوشته است پول ایران در حال سقوط آزاد است و در آخر هفته تقریباً ۱۰ درصد سقوط کرد و از مرز نیم میلیونی که به لحاظ روانی اهمیت دارد عبور کرد و به بیش از ۶۰ هزار تومان در برابر دلار رسید. سقوط ارز منجر به تعطیلی بازار تهران شد، رویدادی که پیشتر در آستانهی انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ رخ داد بود.
نویسنده این مقاله، مایکل روبین مقام سابق وزارت دفاع آمریکا در امور خاورمیانه، که این مطلب را در سلیمانیه عراق نوشته به بازتاب این وضعیت در آن منطقه پرداخته و مینویسد «کُردهای عراق تحولات را از نزدیک میبینند و میپرسند که ارزش ریال با چه سرعتی رو به کاهش است و پیامدهای آن چیست؟»
نویسنده سعی کرده وضعیت بد معیشتی ایرانیان و شرایط بازار و وخامت اوضاع را به تصویر بکشد. روبین مینویسد «اوضاع به سرعت در حال تبدیل شدن به یک توفان تمامعیار در ایران است. کمتر از یک ماه به عید نوروز باقی مانده. در طول تعطیلات نوروز، ایرانیان به دید و بازدید با دوستان و خانواده میپردازند و به مهماننوازی پُر و پیمان افتخار میکنند. در همین دوره قانون عرضه و تقاضا معمولاً در یک روند تدریجی منجر به گرانتر شدن مواد غذایی اساسی میشود. بجز نوروز در ماه رمضان نیز بازار از همین الگو تأثیر میگیرد که امسال مصادف با عید نوروز است. قیمتها به شدت افزایش پیدا کرده است. بطوری که از زمان جنگ ایران و عراق تا کنون، ایرانیان تا این اندازه تحت فشار اقتصادی قرار نگرفته بودند. ناتوانی در مهماننوازی و انبوهی از بدهکاریهای گوناگون چیزیست که روحیه را تضعیف میکند.
وقتی علی خامنهای درباره ارزشهای انقلاب سخنرانی میکند، اکثر مردم سرشان را برمیگردانند. درست مثل وضعیت ماههای آخر اتحاد جماهیر شوروی، حتا اعضای ثابت شاغل در حزب کمونیست هم حرفهای رهبرشان را باور نمیکردند.
تظاهراتی که با قتل مهسا امینی در پایگاه «گشت ارشاد» آغاز شد، ناقوس مرگ مشروعیت رژیم را به صدا درآورد. اینک شش ماه از آن جریان گذشته و همزمان با نوروز، زمان برای آغاز آن توفان بزرگ فرا رسیده است. آنچه رژیم جمهوری اسلامی را سرپا نگه داشته، سرکوب و وحشتآفرینی است اما ممکن است این دیگر کافی نباشد.
مایکل روبین با اشاره به سکوت بخشی از کارمندان و پشتمیزنشینها در اعتراضات مینویسد بوروکراتها در ایران که ممکن است دیگر حتا به انقلاب [اسلامی] باور نداشته نباشند [البته اگر واقعاً میداشتند] در جریان اعتراضات ساکت ماندند تا موقعیت شغلی و حقوقشان را از دست ندهند. اما اکنون آنها در حالی موقعیتشان را حفظ کردهاند که حقوقشان دیگر کفاف زندگیشان را نمیدهد.
وی مینویسد که استراتژی مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا برای فشار حداکثری درست بود. تیم پرزیدنت جو بایدن نیز با مسدود کردن انتقال دلار نقدی از عراق به ایران همان الگوی پمپئو را پذیرفته است.
نویسنده با تشبیه جمهوری اسلامی به «رژیم زامبیها» پیشبینی کرده شاید آنها بتوانند چند ماه، اگر نگوییم چند سال، با همین وضعیت ادامه دهند، اما تغییر اکنون ناگزیر است. زمان برنامهریزی برای «تغییر رژیم» در ایران فرا رسیده است.
در سال ۱۹۸۹ جرج بوش [پدر] پس از آنکه بعد از رونالد ریگان به ریاست جمهوری رسید، یک دستور طبقهبندی شده در سطح امنیت ملّی صادر کرد. وی به همه اعضای دولت آمریکا دستور داد تا برای عادی ساختن روابط با جمهوری اسلامی ایران آماده شوند. ایرانیان هرگز دشمن ایالات متحده نبودند. آنها همانقدر قربانی جمهوری اسلامی بودند که آمریکاییها. حالا اما بجای تصور آشتی با رژیم ایران، زمان آن فرا رسیده است که سیاست را بطور کامل با احتمال شکل گرفتن خاورمیانهای تنظیم کنیم که در آن ایران شریک صلح و ثبات است و نه منبع تفرقه و تروریسم و خشونت.
امیدوار باشیم که جو بایدن سرانجام بفهمد که مردم ایران اکنون به دنبال چه هستند: آن آینده با وجود جمهوری اسلامی ممکن نیست.