اختر قاسمی – حدود یک ماه پیش از دوستی خبر تصادف هولناک یک عروس و داماد آلمانی- ایرانی را در تهران شنیدم که بسیار غمانگیز بود. خبری که قلب هر انسانی را به درد میآورد. به دنبال خبر رسانههای ایران را زیر و رو کردم و تیتر روزنامهای را خواندم: قهرمان واترپولوی ایران ایمان ولیزاده به همراه همسر آلمانیاش یاسمین در تصادف بزرگراه چمران کشته شد! خبر کوتاه بود اما زوج جوان عمر چه بسا طولانی را که در پیش داشتند، در یک لحظه از دست دادند!
ماجرا را دنبال میکنم: ایمان ولی زاده و یاسمین سامبورن عاشق یکدیگر میشوند اما پنج سال طول میکشد تا مادر آلمانی یاسمین به دلیل شهرت منفی که ایران و ایرانیان در جهان پیدا کردهاند، با ازدواج آنها موافقت میکند. سرانجام آنها در مهرماه گذشته و در زادروز یاسمین به عقد یکدیگر در میآیند. یاسمین شناسنامه ایرانی میگیرد و برای تدارک جشن عروسی از آلمان به ایران میرود تا با قهرمان خود، ایمان، رؤیای زندگی مشترکشان را واقعیت ببخشد.
آنها در حال انجام تدارکات برای شب عروسی خود در تهران در راه بودند که در یک لحظه رانندهای با سرعت سرسامآور از پشت به خودروی آنها میکوبد و همه رؤیاها و آرزوهای آنها را در زیر پل «یادگار» در بزرگراه چمران بر باد میدهد.
به گزارش رسانههای ایران راننده مجرم با درجه الکل ۲۲۰ گرم مست بوده و با اتومبیل شیک و سنگین LX570 خود در آن بزرگراه میرانده است.
ایمان ولی زاده مهندس مکانیک که نه تنها قهرمان واترپولوی ایران بلکه داور بینالمللی نیز در همین رشته بود و از افتخارات کشور به شمار میرود، در اوج موفقیت و آغاز یک زندگی تازه، به دلیل بیمسئولیتی یک راننده تازه به دوران رسیده خاموش شد.
بنا به گزارش کارشناسان پلیس که در رسانههای ایران منعکس شد خودرو قهرمان واترپولوی کشور با سرعت مجاز و در خط راست حرکت میکرد که ناگهان اتومبیل دیگر از سمت چپ با سرعت جنونآمیز بیش از ۲۰۰ کیلومتر در ساعت با آن تصادم کرده و با وجود باز شدن بیش از ۱۲ کیسه هوا، سرنشینان آن در دَم جان خود را از دست میدهند.
رانندهی مجرم اما با وثیقه بسیار اندک آزاد میشود تا چه بسا دوباره با الکل و سرعت جان افراد را در خیابانها و بزرگراهها به خطر بیندازد. هراس مادر یاسمین با از دست دادن دختر و دامادش با تصویر منفی که از ایران و ایرانی در ذهن داشت، پیوند میخورد.
به گفتهی رییس پلیس کشور این حادثه ناکارآ بودن قوانین راهنمایی و رانندگی را در برخورد با مقصر بیشتر مشخص میکند. سردار مومنی میگوید: «در خیلی از کشورهای جهان در این خصوص قوانین سختتری اعمال میکنند و ممکن است گواهینامه را برای همیشه از فرد بگیرند اما در کشور ما پلیس تا ۲۰۰ هزار تومان فرد را جریمه میکند و شش ماه هم گواهینامه را میگیرد و بعد برای جرم به دادگاه میفرستد.»
طبق آمار، حوادث ناشی از تصادفات رانندگی در ایران که منجر به مرگ میشوند، در سطح کشتارهای ناشی از جنگ است. گفته میشود روزانه ۴۷ تن جان خود را در تصادفات رانندگی در جادههای ایران از دست میدهند. سرعت غیرمجاز یکی از دلایل اصلی چنین حوادثی است که معمولا به مرگ منجر میشود. این در حالیست که در حادثهای مانند آنچه جان قهرمان واترپولوی کشور و تازهعروساش را گرفت، راننده مقصر با تنها ۵۰۰ میلیون تومان آزاد شد. آن هم در حالی که دستگاه قضایی جمهوری اسلامی برای یک شهروند که در فیس بوکاش سخنانی نوشته که به مذاق مسئولان رژیم خوش نمیآید، وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی طلب میکنند و یا برای نوع پوشش و آرایش و حتی فروش لباسهای به اصطلاح غیراسلامی مجازاتهای بسیار سنگین در نظر گرفتهاند.
دامنه مرگ ناشی از تصادفات رانندگی در ایران به اندازهای گسترده است که حتا در شبکه اجتماعی فیس بوک یک کمپین زیر عنوان «کمپین نه به تصادف» به راه افتاده است. در یکی از مطالب این کمپین خواندم که پدیده تصادف در ایران را باید جزو موارد «نقض حقوق بشر» به شمار آورد. به راستی نیز عدم امنیت و آسایش شهروندان که حق حیات را از آنها سلب میکند چیزی جز نقض حقوق آنها نیست. در چنین موردی، واقعا چه کسی باید حافظ حق حیات شهروندان باشد؟ مگر دولت و پلیس نباید برای حفظ جان شهروندان جادههای ایمن بسازند؟ مگر نباید سرعت را در جادهها کنترل کنند تا هیچ رانندهای با سرعت غیرمجاز نراند؟ مگر قانونگذاران نباید با تصویب قوانینی که امنیت و جان شهروندان را در برابر چنین حوادثی محافظت کند، از تخلف و جرم افراد جلوگیری کنند؟ رانندگی امن و محدود کردن آنهایی که اتومبیل را به ابزار قتل تبدیل میکنند، از حقوق شهروندی است.
در این میان دستهای از نوکیسهگان در ایران به ثروتهای نجومی رسیدهاند. تازه به دوران رسیدگانی که با خودروهای لوکس و چندصدمیلیونی برای خود و فرزندانشان شخصیت دروغین دست و پا میکنند. قاتل ایمان و یاسمین یک حاجیزاده پولدار است که خیلی زود و راحت با یک وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
وی چنان پشتاش گرم و جان انسانها چنان برایش بیارزش است که به جای احساس شرم و همدردی با خانوادههای کسانی که فرزندان جوان آنها را به قتل رسانده است، در کلانتری به برخی بستگان آنها گفته است: من که گفتم دیه را میپردازم چرا این قدر خانوادههایشان شلوغ میکنند؟!
این راننده چه کسی است که آن قدر «شهامت» داشته که در ماه محرم چنان مست کند که زوجی را به قتل برساند و تازه طلبکار هم بشود! آیا از همان نوکیسهگانی نیست که عکسهای ویلاها و پارتیها و خودروهایشان در اینترنت منتشر میشود؟
ایمان ولیزاده یکی از الگوهای خوب برای جوانان ایران بود، تحصیل کرده بود، ورزشکار بود، قهرمان شده بود، لیاقت خود را در عرصه بینالمللی ثابت کرده بود. نه تنها سبب افتخار خانواده و دوستان، بلکه مایه سربلندی کشور بود. ایمان درست در نقطه مقابل فردی قرار داشت که حق حیات را از او ربود.
در فیس بوک «کمپین نه به تصادف» نوشتهاند: بگذارید واقعبین باشیم و بگوییم که جنون سرعت در سرزمین ما ریشه در جنون قدرت دارد!
به نظر میرسد اگر آماری از نوع تصادفات رانندگی و خودروهای رانندگان مقصر نیز منتشر شود، چه بسا این جمله بیشتر معنا پیدا کند.
[عکس ها از رسانه ها و شبکه های اجتماعی]