به گفته عضو هیات نمایندگان استان سیستان و بلوچستان، در حال حاضر قوت غالب مردم این استان نان است و گاهی رب بر نان مالیده و به عنوان غذا مصرف میکنند.
محمد سرگزی عضو هیئت نمایندگان استان سیستان و بلوچستان با بیان اینکه فقر ریشهدار در این استان سبب شرایط بغرنج مالی شده، گفت: «مردم بجز نان امکان استفاده از دیگر اقلام خوراکی را ندارند و در این شرایط شاهدیم که سرانه آرد مردم استان نیز کمتر از دیگر نقاط کشور است.»
نماینده سیستان و بلوچستان در مجلس شورای اسلامی افزوده که «در حال حاضر قوت غالب مردم استان نان است و متاسفانه آب و رب و نان را به عنوان غذا مصرف میکنند و شرایط زندگی در استان به شدت دشوار شده است. ما مکررا پیگیری کردیم با توجه به اینکه قوت غالب مردم استان نان است، کمک کنند سرانه آرد افزایش یابد که تا کنون محقق نشده است.»
به گفته محمد سرگزی در حال حاضر این استان ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد که هر نفر ۸ کیلوگرم سرانه آرد دارند اما به اضافه اتباع کشور افغانستان به ۴ میلیون نفر میرسد که به این ترتیب سرانه آرد مردم استان به ۶/۷ کیلوگرم کاهش مییابد و این در حالیست که مردم به لحاظ معیشتی و قیمت بالا نمیتوانند برنج تهیه کنند.
سخنان محمد سرگزی تنها یک تصویر از فقر تکاندهندهای است که ایران را فراگرفته است. بجز عدهای از «خودی»ها که یا از اعضای خانواده و نزدیکان مقامات حکومتی هستند، یا با توسل به رانت و رابطه خود را به بدنهی ساختار نظام چسباندهاند و از منابع جاری در آن ارتزاق میکنند، بقیه جمعیت ایران به اشکال مختلفی با فقر و مشکلات مالی دست به گریبان هستند.
بهروز مروتی مدیر کمپین «حمایت از افراد دارای معلولیت» با انتقاد از وضعیت بد معیشتی این قشر از جامعه و عدم همخوانی افزایش ۲۰ درصدی مستمری آنها در سال جدید با میزان تورم، توضیح داده بود که «وقتی این ارقام و اعداد را با رقم ۱۲ تا ۱۸ میلیونی سبد معیشت و خط فقر ۱۵ میلیون تومانی مقایسه می کنیم، می بینیم که بین مستمری معلولان با این ارقام فاصله نجومی وجود دارد. این مستمری ها برای زنده مانده هم کافی نیست.»
بهروز مروتی همچنین با اعتراض به معوقات پرداختی افراد دارای معلولیت در سال گذشته، افزوده بود که «طبق قانون، سه درصد سهم استخدام نیز باید به معلولان تعلق بگیرد که طبق گفته ی رئیس سازمان بهزیستی، از این سهم تنها ۱.۲ درصد به این افراد تخصیص داده شده که قطعا کمتر از این میزان است.»
یکی از اثرات فقر گسترده در ایران افزایش قابل توجه تعداد کودکان کار در کشور است؛ کودکانی که به دلیل شرایط بد معیشتی و درآمدی خانوادههایشان ناچار هستند یا در کنار مدرسه کار کنند یا ترک تحصیل کرده و وارد بازار کار شوند.
هرچند طی سالهای گذشته برخی مسئولان افزایش تعداد کودکان کار را به ورود اتباع افغانستان ارتباط میدادند اما فرشید یزدانی کارشناس مسائل اجتماعی و کودکان کار درباره وضعیت کودکان کار در ایران گفته که «مسئله کودک کار در ایران ربط چندانی به مسئله اتباع خارجی و افغانستانیها ندارد.»
فرشید یزدانی توضیح داده که «آنچه بیشتر مطرح میشود و قابل رؤیت است، بحث کودکان خیابان است که اکثریت آنها از فرزندان اتباع افغانستانی هستند و مسئله کودک خیابان که شامل کودکان زبالهگرد، متکدی و فعال در سر چهارراهها است، نوک کوه یخ مسئله کودکان کار و خیابان است.»
او در ادامه توضیح داده که اغلب کودکان کار که به دلیل فقر ناچار به حضور در کار و غالبا مشاغل کاذب هستند اصلا قابل مشاهده در خیابان و انظار عمومی نیستند و «بخش قابل توجهی از کودکان کار دور از شهر و یا در روستاها فعال هستند و دیده نمیشوند و اکثریت آنها ایرانیاند و نه افغانستانی.»
حسین میربهاری از مدیران و پژوهشگران «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» نیز در اینباره گفته که «شمار کودکان مهاجر در نسبت با جمعیت کودک کاری که در ایران وجود دارد، اصلاً رقم قابل توجهی نیست. اگر تمام کودکان فرزند اتباع در ایران کار بکنند (که چنین چیزی نیست) در آن صورت هم عدد کودکان کار بسیار بیشتر از سایر اتباع است.»
بر اساس آمار مرکز پژوهشهای مجلس کل جمعیت کودکان کار در کشور بالای هفت میلیون نفر است در حالی که بهگفته حسین میربهاری جمعیت مهاجران افغانستانی و خانواده آنها اعم از کودک و بزرگسال در ایران کمتر از این مقدار است.
حسین میربهاری هم معتقد است که عمده کودکان فعال در خیابان تنها بخشی از کودکان کار محسوب میشوند و جمعیت بالایی از آنها را اتباع افغانستان تشکیل میدهند اما بیشتر کودکان فعال در کارگاهها و کورهها و قالیبافیها و سایر مشاغل مشابه دیگر، ایرانی هستند.
تورم و کاهش ارزش پول ملی از مهمترین دلائل گسترش پرسرعت فقر در ایران است. وبسایت «رادار اقتصاد» نیز در یک نظرسنجی از ۵۰ اقتصاددان در مورد وضعیت نرخ ارز در سال جدید پرسیده که ۸۴ درصد از اقتصاددانان گفتهاند که انتظار کاهش قیمت دلار را ندارند.
۴۲ درصد از اقتصاددانان نیز معتقدند که رشد شتابان دلار همچنان ادامه دارد و در سال ۱۴۰۲ دلار حتی ارقام بالای ۷۰ هزار تومان را خواهد دید. اقتصاددانان معتقدند که عدم توانایی دولت در مهار قیمت دلار سبب اقداماتی چون چاپ پول و افزایش نقدینگی برای جبران کسری بودجه از سوی دولت میشود و اصلیترین نتیجه چنین رفتاری افزایش تورم و فقر در کشور است.
این در حالیست که اقشار کارگری، بازنشسته و بخش زیادی از کارمندان دولت هماکنون نیز درگیر فقر هستند و عدم افزایش متناسب دستمزدها با تورم در سال جدید نیز زندگی آنها را دشوارتر میکند. رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری روز ۱۳ فروردین در گفتگو با خبرگزاری «ایلنا» گفته که «طبقه کارگر و بازنشسته، امروز درگیرِ فقر مطلق هستند. ظرفِ یک سال و نیم گذشته فقر مطلق از ۲۷ درصد به ۳۷ درصد رسیده است و این نتیجهی سیاستهای دولت در افزایش حقوق است که سبب فقیرتر شدنِ کارگر شده است.»
یکی دیگر از دلایل تشدید فقر در خانوارها، بیکاری به ویژه بیکاری جوانان است که نه تنها پیامدهای اقتصادی بلکه پیامدهای اجتماعی و روانی را نیز در پی دارد.
محمود کریمی بیرانوند معاون اشتغال وزیر کار به تازگی از وجود ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بیکار در کشور بر اساس اعلام مرکز آمار ایران خبر داده که ۴۰ درصد از این تعداد جمعیت بیکار را جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند و معتقد است که ایجاد سالانه یک میلیون شغل حتی اگر به صورت مکرر هم انجام شود مساله بیکاری در کشور را ریشهکن نمیکند.
بسیاری از کارشناسان اما معتقدند آمار واقعی بیکاران، چه در میان جوانان تحصیلکرده دانشگاهی چه در میان کل جمعیت جویای کار، بیش از این تعداد است چرا که مرکز آمار ایران افراد دارای کار نیمهوقت و موقت را نیز جزو جمعیت شاغل کشور اعلام میکند.
نکته قابل توجه اینکه برخلاف آنکه مقامات جمهوری اسلامی همه مشکلات اقتصادی را به «تحریم» و «توطئه دشمن» گره میزنند، کارشناسان اقتصادی معتقدند مشکلات موجود از جمله تورم و فقر ناشی از حکمرانی ناکارآمد سیاسی و اقتصادی در کشور است.
در همین رابطه کامران ندری اقتصاددان گفته که «لغو تحریم ها به معنای افزایش نرخ تورم البته با شدت کمتری نسبت به قبل است. چرا که ساختارهای غلط و بنیانهای خانمان برانداز اقتصادی در اقتصاد ایران همچنان پابرجاست و برای آن چارهای اندیشیده نشده است.»
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند تا زمانی که تغییر ساختاری در اقتصاد ایران و سیاستگذاری اقتصادی صورت نگیرد نمیتوان امیدوار بود که اقتصاد ایران حتی با وجود برداشته شدن تحریمها در مسیر رونق و بازدهی حرکت کند و وضعیت زندگی اقشار مختلف بهبود یابد.