به مناسبت ۱۶ دی ۱۳۵۷

سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴ برابر با ۰۵ ژانویه ۲۰۱۶


بیانیه نهضت مقاومت ملی ایران

تا قبل از فتنه‌ی خمینی، بیست و هشتم مردادِ هر سال برای ملت ایران روز منفور سال و یاد آور سقوط دولت ملی مصدق و شکست نهضت ملی بود. شکستی که مستقیما توسط دولت‌های استعماری آمریکا و انگلیس برنامه ریزی شده و با همکاری دربار فاسد و ارتش وابسته به شاه و همچنین با ریختن عناصری از پست‌ترین قشر جامعه و اوباش عربده‌جوی « تاج بخش» به خیابان‌ها ممکن شده بود.

بیست و پنج سال بعد از آن واقعه‌ی شوم، و در ادامه‌ی مبارزات اقشار مختلف ملت که برای آزادی و استقلال ایران و پایان دادن به استبداد شاه آغاز شده و با نامه‌ی سران جبهه ی ملی به او و بیان روشن خواست‌های ملت از وی به اوج خود رسیده بود، دکتر شاپور بختیار در روز شانزدهم دیماه ۱۳۵۷ به منظور احیای مجدد مشروطیت و با برنامه‌ای که درحقیقت در مدت یک‌ر‌بع قرن خواست‌های اصلی و اساسی نیروهای ملی را در بر داشت، مسئولیت نخست وزیری را پذیرفت.

اقدام شجاعانه‌ی بختیار و دوران بسیار کوتاه سی و هفت روزه‌ی نخست وزیری وی افقی روشن در  مقابل ملت ایران گشود و فرصتی بس مغتنم برایش ایجاد کرد تا پس از تحقق مشروطه در یک‌صد سال پیش، و بعد از آن، در طی سال‌های پرافتخار نهضت ملی به رهبری مصدق بزرگ، بتواند دیگربار در شاهراه رسیدن به حاکمیت خویش قدم بگذارد، اما!

بختیار و شاه

توده‌های مردم بی توجه به هویت ملی خویش و هیجان‌زده و مبهوت از فضای دروغ پردازی و تحمیق و ترویج جهل که روضه خوان‌ها و پامنبری‌خوان‌های خمینی به وجود آورده بودند، به خیابان‌ها ریختند و همچون سیلابی مخرب نظام مشروطه‌ی ایران را، که تازه از زیر فشار پادشاه دیکتاتور بیرون آمده بود برکندند و کوه جمهوری اسلامی خمینی را که نمی‌شناختند بر دوش ملت گذاشتند.

و این بار، اساس نظام مشروطه بود که توسط آخوندهائی که در سال‌های بعد از کودتای ننگین بیست و هشت مرداد و در زمانی که حتی ذکر نام رهبر نهضت ملی ایران مصدق بزرگ ممنوع بود، استفاده از هر گونه امکانات تبلیغاتی و سازماندهی برایشان مهیا بود، برچیده می‌شد. سقوطی که با حضور مردم «همیشه در صحنه»ی آیت‌الله، و متأسفانه با تبعیت بخش بزرگی از روشنفکران و رهبران سیاسی جامعه از خمینی و همچنین دخالت دولت‌های خارجی، بالاخص خیانت سران بی اراده‌ی ارتش شاهنشاهی و اعلام «بی‌طرفی» تسلیم‌آمیز آنها ممکن شد.

دکتر شاپور بختیار
دکتر شاپور بختیار

با همه‌ی اینها، دکتر شاپور بختیار توانست در آن روزهای سرنوشت ساز و انتخاب میان آزادی و اسارت، و علیرغم مشکلات روزافزونی که با آنها روبرو می‌شد، در تحقق بسیاری از مواد برنامه‌ی دولت خود موفق شود.

ما در این مقال کوتاه هرچند به بررسی آن مواد از جمله، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی و دیگر اقدام‌ها ی ارزنده‌ی شاپوربختیار نمی‌پردازیم، اما مایلیم به یکی دو مورد از سخنرانی‌های وی از دوران نخست وزیری‌اش اشاره کنیم:

۱- بختیار در سی و هفت روز مسئولیت خود همواره به ارتباط معنوی و ناگسستنی سیاسی و انسانی خویش با رهبر نهضت ملی ایران اشاره می‌نمود و از مصدق و شیوه ی حکومتی وی به عنوان نمونه و سرمشق یاد می‌کرد. او در اولین فرصت و در ایّامی که شاه هنوز در ایران بود به احمد آباد رفت بر مزار مصدق حاضر شد و گفت: ”من امروز به عنوان نخست وزیر و به عنوان نماینده‌ی دولت ایران و به نمایندگی قاطبه‌ی مردم وطن‌دوست و حق‌شناس ایران سر تعظیم فرود می‌آورم و امیدوارم که بر طبق وصیت‌نامه‌ی مرحوم دکتر مصدق ما بتوانیم هرچه زودتر ایشان را که به طور امانت اینجا سپرده شده‌اند به مقبره‌ی ابدی یعنی بین شهدا [ی سی تیر] ببریم”. او با این عمل برای همیشه پرانتز سیاه کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۳۲ را بست.

۲- دکتر بختیار در ابتدای نطق تاریخی خود در تاریخ ۲۳ دیماه ۱۳۵۷ و به هنگام معرفی در مجلس سنا نیز ضمن اشاره به اهمیت پارلمان در نظام دموکراتیک، بر روی دوران‌های نخست وزیران بعد از مصدق خط بطلان کشید و با توضیح دقیق رئوس برنامه‌ی دولت خود اعتبار مشروطیت را به مجلس باز گرداند و بعلاوه با صراحت و واقع‌بینی خاص خود به دلایل انتخاب خویش به عنوان نخست وزیر پرداخت. در ابتدا گفت که، یک جایی ولتر می‌گوید اگر خدا نمی‌بود، بایستی او را خلق می‌کردیم، حالا اگر یک اقلیت در یک پارلمان نباشد باید اقلیت تراشید. اصلاً یک مجلسی که اقلیت و مخالف با دولت نداشته باشد ایجاد سوء ظن می‌کند در یک مملکتی که خیال می‌کند [که] به طور دموکراتیک اداره می‌شود… من در زمان حکومت مرحوم مصدق همان عقاید را داشتم که الان دارم و عمل من در بیست و پنج سال مؤید روشنی [بر آن] است و [بر] معتقداتی است که همیشه داشته[ام] و اگر عمری باقی باشد من‌بعد خواهم داشت… من در شرایطی قبول مسئولیت کردم که همان‌طوری که عموم آقایان محترم می‌دانید مملکت چه از نظر اقتصادی، چه سیاسی، چه اجتماعی به بن بست رسیده و اگر چنین شرایطی نبود اطمینان کامل دارم که مرا به سمت نخست وزیری نمی‌گماردند.

اولین عمل دموکراتیک بنده تقاضای رأی تمایل بود و یکی از شروط قبول مسئولیت بود تا آرام آرام به مردم این مملکت ثابت بشود که نمایندگان آن مملکت، پارلمان مملکت باید در تعیین نخست وزیر حتی در اظهار رأی تمایل حق مسلم و قاطع داشته باشند. اگر احزابی با اکثریت قاطع در پارلمان بود البته مسأله مطرح نمی‌شد و به خودی خود نماینده‌ی حزب اکثریت، رئیس حزب اکثریت کاندید نخست وزیری می‌بود ولی در شرایط کنونی، جز این راه که از زمان مرحوم دکتر مصدق تا کنون به هیچ وجه اجرا نشده بود [چاره همین بود که] بنده پیش‌قدم شدم و امیدوارم که این روش باز هم ادامه پیدا بکند…

 آری، سی و هفت سال پس ازآن سی و هفت روز فرخنده‌ای که دولت دکتر شاپور بختیار طول کشید و در روزهای مقارن با ۱۶ دی‌ماه که یادآور احیای مشروطیت در ایران می‌باشد، باز دستگاه فاسد رهبری و حکومتی جمهوری اسلامی مشغول برگزاری مضحکه‌ی «انتخابات» مجلس شورای اسلامی است.

سی و هفت سال است که مشتی بیگانه با فرهنگ ایرانی و بی‌اعتنا به آزادی و حرمت انسانی و دشمن قسم خورده‌ی دموکراسی در ایران حاکم بر سرنوشت ملت و مملکت شده‌اند. اینها متکی بر نظامی هستند  که بنای شوم‌اش خود بر دروغ و خدعه و جنایت و آدمکشی و ایجاد رعب و وحشت در مردم گذارده شده است. انتخابات آزادانه، خواه برای تعیین نوع نظام باشد، خواه برای سایر امور مملکتی در نظام جمهوری اسلامی محلی از اِعراب ندارد. بعد از گذشت سال‌ها، هنوز هیچ‌کس صحنه‌ی وحشتناک رفراندمی را که برای صورت قانونی بخشیدن به جمهوری اسلامی ناشناخته و گنگ خمینی با برگه‌ی سرخ مخالف و سبز موافق و کمیته‌چی‌های مسلسل به دوش برگزار شد از یاد نبرده است.

نمایش کنونی و مسخره‌ی در حال تکوین نیز همچون سایر «انتخابات» در جمهوری اسلامی از منظر ما فاقد اعتبار است و شرکت در آن مغایر با اصولی است که راه رعایت آنها را مصدق بزرگ نشان داد و بختیار پیمود.

بی مناسبت نیست که کلام امروز را با بخش آخر از نطق دکتر شاپور بختیارکه در ۲۳ دی‌ماه ۱۳۵۷ به هنگام معرفی دولت در مجلس سنا ایراد کرد به پایان برسانیم: ‘‘…امیدوارم که به قدرت ایمان و با آن حالتی که در هر ایرانی بایستی در شرایط امروزه پیدا بشود به من کمک کنید و استمداد از همه‌ی شما آقایان محترم و خانم‌ها و تمام ملت ایران دارم تا شاید بتوانم این وظیفه‌ای که قبول کرده‌ام و از انجام آن گریزان نیستم در هر شرطی و در هر مرحله‌ای که باشد به یک موفقیت نسبی برسانم. من آرزویی را دارم که نخست وزیر آینده‌ی شما، هر که هست، یک مملکتی آرام، شکوفان و یک پارلمان قوی و یک دولت دموکرات و یک برنامه‌ی مترقی به این مملکت عرضه بدارد. آنچه را  که من می‌توانم به شما اطمینان بدهم [این است]که اگر اشتباهی کرده [باشم] یا بکنم، روی یک موضوع پافشاری می‌کنم و آن استقلال و تمامیت و رفاه و پیشرفت و سربلندی ایران است و هیچ چیز دیگر در نظر، شخصا، ندارم”.

ایران هرگز نخواهد مرد
نهضت مقاومت ملی ایران
چهارشنبه، ۱۶ دیماه ۱۳۹۴
  برابر ۶ ژانویه ۲۰۱۶
http://namir.info

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=31744