استراتژی و روش «تفکر نقشهپرداز»تا کنون بیشتر به کارآفرینان و مهندسان کمک کرده است تا با موفقیت محصول جدیدی را توسعه بدهند اما پرسش این است که این نوع تفکر تا چه اندازه به خلق عادتهای مفید و حل مشکلات حتی روزانه کمک میکند؟

وبسایت روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در مطلبی تلاش کرده است به این پرسش پاسخ دهد. اما پیش از آن این یادآوری ضروریست که «تفکر نقشهپرداز» یا Design Thinking به سادهترین زبان عبارت از روش و شیوهای هدفمند است که در یک روند، شامل مشاهده و شناخت و بررسی و نظریه مقایسه و تطبیق و آزمون و نتیجهگیری، تلاش میکند برای مشکلات راه حل یافته و به تکوین و تدوین طرحها و ایدههای نو بپردازد.
برنارد راث پروفسور برجسته مهندسی در دانشگاه استنفورد، بنیانگذار موسسه «طراحی هسو پلتر» این دانشگاه و نویسنده کتاب «عادت به موفقیت» معتقد است که شیوهی تفکر نقشهپرداز میتواند به هر کسی برای شکلدهی به عادتهای بلندمدت و حل مشکلات کمک کند.
او که به گفته خودش از این شیوه تفکر استفاده کرده و در مدت کوتاهی در زمینههای مختلف از جمله کم کردن وزن، برقراری رابطهی دوباره با دوستان نزدیک و تمرکز بر روی اهداف و عادات مشخص، نتیجه گرفته است، میگوید که در تفکر نقشهپرداز شده باید به ۵ مرحله توجه کرد که دو تای اولی از همه مهمتر هستند.
گام نخست احساس همدلی و همراهی است و اینکه فرد یاد بگیرد مشکلات و موانعی را که باید برطرف شوند شناسایی کند.
مرحله دوم تعریف مشکل است که به راستی دشوار است.
گام سوم «فکر کردن» و «اندیشیدن» است؛ اینکه فرد ایدهها و راه حلهای ممکن را یادداشت کند.
در مرحله چهارم فرد باید یک نمونهی آزمایشی با توجه به ایدههای تازه بسازد و یا بسته به موضوع طراحی کند.
و در مرحلهی پایانی، ایدهی جدید را آزمایش کند و از دیگران بازخورد بخواهد.
به گفته پروفسور راث تفکر نقشهپرداز معمولا توسط افرادی که در صدد تولید محصول جدیدی هستند و میخواهند به نیازهای مصرفکننده پاسخ مناسب دهند و یا قصد دارند یک مشکل اجتماعی را حل کنند استفاده میشود. او در عین حال اضافه میکند که این شیوهی تفکر را میتوان برای حل مشکلات شخصی هم استفاده کرد.
برای شروع به مشکلی که قصد حل آن را دارید اول به آن فکر کنید. سپس از خودتان بپرسید حل این مشکل چه کمکی به من میکند.
دکتر راث برای نمونه فردی را مثال میزند که به دنبال شریک زندگی میگردد. از خودتان بپرسید داشتن شریک زندگی قرار است چه کمکی به شما بکند و چه تغییری در زندگیتان ایجاد کند. یک پاسخ به عنوان مثال این است که داشتن شریک زندگی ممکن است برای شما مصاحبت و همراهی بیاورد. در قدم بعدی مشکل را بازتعریف کنید و از خودتان بپرسید حالا چگونه میتوانم یک شریک زندگی پیدا کنم.
پاسخهای بیشتر و سادهتری برای این پرسش وجود دارد؛ به عنوان مثال از طریق آنلاین، شرکت در کلاسهای مختلف، عضویت در گروههای اجتماعی، مسافرت گروهی و… به گفته دکتر راث یافتن همسر البته یکی از راههای داشتن مصاحب و همراه است. او اضافه میکند در تفکر نقشهپرداز با تغییر پرسش و تغییر نقطه نظر، میتوانیم راههای ممکن را گسترش دهیم.

این استاد دانشگاه استنفورد همچنین از حل مشکل اضافه وزن خود با استفاده از تفکر نقشهپرداز مثال میآورد. پروفسور راث تعریف میکند که چند ماه پیش به یک میهمانی دعوت شده بود که چند نفر از دوستان قدیمی او که سالها همدیگر را ندیده بودند نیز در آن میهمانی حضور داشتند. وی اما دعوت به این میهمانی را به یک دلیل ساده رد میکند؛ او اضافه وزن پیدا کرده بود و خجالت میکشید که دوستان قدیمی او را با این وزن ببینند.
پروفسور راث به نوشته خودش در آن زمان متوجه میشود که داشتن اضافه وزن بر روی دیگر جنبههای زندگی او تاثیر گذاشته است و به این نتیجه میرسد که حالا زمان به کار بستن روش «تفکر نقشهپرداز» است. از خودش میپرسد کاهش وزن قرار است واقعا چه کاری برای او انجام دهد، و میافزاید که پاسخهایی که به این پرسش داده است خود او را هم شگفتزده کرد؛ مثلا اینکه میخواهد زندگی بهتری داشته باشد، کمتر احساس خستگی کند، انرژی بیشتری داشته باشد، بر روی هدفهایش تمرکز کند و در نهایت خواب بهتری داشته باشد.
او مینویسد: «اینها نقطه تمرکز تازه زندگیام بود. لباسهای تازه خریدم و با کمال تعجب دیدم رویکرد تازه، راههای جدیدی نیز جهت رژیم غذایی برایم روشن کرد. به عنوان مثال متوجه شدم که خوردن کربوهیدرات در وعده غذایی ناهار باعث میشود که در طول روز احساس خستگی کنم. در نتیجه شکر و کربوهیدرات فرآوری شده را از وعده غذاییام حذف کردم. از آن زمان انرژی بیشتری دارم و در مجموع توانستهام با تغییر تمرکز از کاهش وزن بر مشکل واقعی و تمرکز بر زندگیام، در طول چند ماه گذشته ۲۵ پوند (حدود ۱۳ کیلو) وزن کم کنم.»
پروفسور راث میگوید: «من هنوز راه طولانی در پیش دارم اما احساس همدلی و همراهی با خودم به واقع روزنهی مهمی بود که مرا به تفکر نقشهپرداز رهنمون شد. تفکر نقشهپرداز در بالاترین سطح به معنی بازتعریف نوع نگاه افراد به جهان و نحوه مقابله با مشکلات است. کلید اصلی آن هم احساسِ همدلی است».
او در پایان اضافه میکند: «اگر راهی را امتحان کرده و پاسخی نگرفتهاید به این معناست که بر روی مشکل اشتباه کار کردهاید».