مسعود باباپور – تاریخ یهودیان در ایران به قرن ششم پیش از میلاد باز میگردد. پس از سقوط اورشلیم در ۵۹۷ پیش از میلاد به دست پادشاه بابِل، گروههایی از یهودیان به اسارت بابِلیان درآمده و به آنجا برده شدند. اما با فتح بابل به دست کورش هخامنشی در ۵۳۹ پیش از میلاد از اسارت بیرون آمدند و گروههایی از آنان در پارس، مرکز امپراتوری هخامنشی، سکنی گزیدند.
مورخان، یهودیان کنونی ایران را بازماندگانِ آن یهودیان میدانند. بیجهت نیست که بعضی از اماکن مقدس و تاریخی یهودیان مانند آرامگاه دانیال نبی در شوش و آرامگاه پیامبر حَبَقّوق در تویسرکان در ایران قرار دارد.
در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی، روابط ایران و اسرائیل برپایه منافع مشترک دو کشور در خاورمیانه تنظیم شده بود اما پس از سال ۱۹۷۹ و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، رهبران جدید این رژیم دشمنی با اسرائیل را آغاز کردند و در ۱۹ فوریه ۱۹۷۹ دولت وقت جمهوری اسلامی ۳۲ کارمند اسرائیلیِ یک شرکت هواپیمایی را از ایران اخراج کرد و خواهان قطع روابط ایران و اسرائیل شد. با این حال وقتی ارتش عراق به ایران حمله کرد اسرائیلیها برای جلوگیری از پدید آمدن ائتلافِ عربی در برابر ایران از فروش اسلحه به ایران خودداری نکردند.
به جرأت میتوان گفت سیاستها و رویکرد خارجی جمهوری اسلامی طی چهار دهه اخیر نتیجه ای جز بالا بردن شدت تنشهای جهانی و منطقهای و به خطر انداختن منافع مردم و مصالح سرزمین کهن ما نداشته است. همچنین سیاست دشمنمحور و اسرائیلستیزی در ایران و اینکه اسرائیل را دشمن تاریخی ایران مینامند حاصل تفکر و نگاه افراد و جریاناتی است که در آنچه انقلاب ۵۷ میخوانند، مشارکت داشتهاند.
کینهای که اسلامگرایان از جمله روحالله خمینی از انور سادات به دلیل توافق صلح مصر و اسرائیل داشتند، پس از «فتنه ۵۷» در ایران تشدید شد و روابط کلیدی تهران- قاهره را بهم زد.
ترور انورسادات در ششم اکتبر ۱۹۸۱ بخشی از روندی گسترده بود که خاورمیانه را مسموم کرد، به مثابه زلزلهای که پسلرزههایش کماکان منطقه را میلرزاند.
انور سادات که تابوی رابطه با اسرائیل را شکست و در سال ۱۹۷۷ در جهت تلاش برای پیشبرد روند صلح اسرائیل و اعراب به اورشلیم سفر کرد، معتقد بود ۸۰ درصد دشمنیها با اسرائیل در جهان عرب «روانی» است.
ما نیز لازم است که به «میراث انور سادات» بیندیشیم و این گفتمان واپسگرایانه ضدیهودی را در عمل به زبالهدان تاریخ انداخته و این رویه را که خاورمیانه را مسموم کرده و همچنان میکند متوقف کنیم. بیشک سفر به اسرائیل و دیدار با مقامات ارشد آن کشور در فردای آزادی میتواند این مسیر را هموار کند و ادامه دهنده سیاستهای متوازن شاهنشاه فقید در خاورمیانه باشد.
همچنین با احیای رابطه تاریخی میان ایران و اسرائیل در فردای فروپاشی جمهوری اسلامی امنیت و رفاه برای مردم دو کشور افزایش خواهد یافت.
امروز نیز چنانکه شاهدیم، مسئولان رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، وابستگان و دلبستگان فتنه ۵۷ و پسماندههای آن سعی در زنده زنگه داشتن و القای زنده بودن همان گفتمان ننگین اسرائیلستیزی دارند. سفر تاریخی شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل میتواند میخی بر تابوت گفتمان پنجاه و هفتی باشد.
*مسعود باباپور فعال سیاسی ساکن بلژیک و عضو «جبهه هفت آبان» است.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.