ساختن سد بر مسیر رودخانه ها در ایران در سالهای گذشته رشد چشمگیری داشته است. ساخت سد در گوشه و کنار ایران از مواردی است که دولتهای پنجم و ششم جمهوری اسلامی با اتکا به آن لقب «دولت سازندگی» گرفتند و هاشمی رفسنجانی رییس جمهوری وقت به «سردار سازندگی» معروف شد.
در دو دهه گذشته نیز دولتها همچنان تلاش میکردند در آمار ساختن سد از یکدیگر سبقت بگیرند. اما اکنون و با گذشت حدود سی سال از روندی که دولت هاشمی رفسنجانی آغازگر آن بود، مشخص شده ساخت غیر اصولی صدها سد در ایران نه تنها کمکی به ذخیره آب در کشور نکرده بلکه یکی از عوامل اساسی خشکسالی فزاینده است.
هر چند پیشینهی احداث سد در ایران، به سال ۱۹۵۰ بر میگردد و چهارده سد بزرگ ایران با کمک مهندسان و مشاوران خارجی در طول دهه چهل خورشیدی ساخته شد اما اکنون ۱۳۳۰ سد در کشور وجود دارد که از این تعداد ۶۴۷ سد به بهره برداری رسیده، ۵۳۷ سد در دست مطالعه و ۱۴۶ سد نیز مرحله اجرایی را میگذرانند و در حال حاضر ایران بعد از چین و ترکیه رکورد سومین سازنده سد در جهان را به خود اختصاص داده است.
اما نتیجه ساخت بیش از هزار سد در کشور، در دو دهه گذشته این شده است که حوضه آبریزی و باتلاقهای بسیاری در کشور کاملا خشک و تبدیل به شورهزار و بیابان شوند که از آن جمله باتلاق گاوخونی در اصفهان و دریاچه هامون در سیستان و بلوچستان و دریاچه اورمیه در استان آذربایجان غربی هستند (بیشتر بخوانید).
سدسازیهای غیر اصولی در ایران نه تنها به تشدید بحران آب در کشور منجر شده بلکه اثرات منفی دیگری را نیز در پی داشته است. از جمله میتوان به زیر آب رفتن اراضی و جنگلهای خودروی طبیعی و همچنین آثار تاریخی و باستانی اشاره کرد.
در یکی از آخرین تخریبها بیش از یکصد و پنجاه هکتار از جنگلهای استان گیلان با تغییر غیر مجاز دیواره سد «پل رود» به زیر آب خواهد رفت. این فاجعه در حالی رخ میدهد که این سد با کاربری نیروگاهی تعریف نشده بود اما مسوولان با افزایش ارتفاع آن، سعی بر آن داشتهاند جهت تولید برق نیز از آن بهره برداری کنند. محل روی دادن این بیمسوولیتی اسفبار یک منطقهی عمدتا روستایی است و بیش از آن که مثل سد «شفارود» تخریب وسیع جنگلی را در پی داشته باشد، آبادیهای متعددی را زیر آب خواهد برد.
سد «شفارود» که در ۶ کیلومتری جنوب غربی رضوانشهر و ۶۵ کیلومتری رشت روی رودخانه شفارود در حال ساخت است تاییدیه ارزیابیِ محیطی زیستی ندارد و در عین حال در پربارانترین استان کشور در حال ساخت است که صدها هکتار از بهترین جنگلهای باستانی هیرکانی را هدف تخریب قرار داده و پیشبینی میشود با ساختن آن ۹۳ هکتار جنگل تخریب، ۴۵۰ خانواده آواره و حداقل ۳ روستا تخلیه خواهد شد.
از سوی دیگر دهها هکتار از جنگلهای منطقه زاگرس در استان چهارمحال و بختیاری نیز که به گفته کارشناسان یکی از بهترین نوع جنگل از لحاظ حفظ آب شیرین در سفرههای زیرزمینی، حفاظت خاک، جلوگیری از تغییر وضعیت آب و هوایی و تغییرات سخت اقلیمی به شمار می رود، با احداث سد کارون۳ در معرض نابودی قرار گرفته است. همچنین کارشناسان محیط زیست میگویند سدهای لیرو در جنگلهای بازفت، و خرسان۳ در جنگلهای لردگان اکنون در دست ساخت است و سدهای کارون پنج، خرسان یک و دو در جنگلهای لردگان و سد بازفت در جنگلهای بازفت چهارمحال و بختیاری هم در دست مطالعه و نهایی شدن است و هر یک از این سدها، به زودی بخشهایی از بهترین جنگلهای زاگرس را به زیر آب خواهند برد.
همان طور که اشاره شد سدسازیهای غیر اصولی منجر به زیر آب رفتن مناطق تاریخی و باستانی زیادی نیز شده است به طوری که معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری میگوید «ساخت هیچ سدی با مخالفت سازمان میراث فرهنگی متوقف نشده است و در واقع بیشترین سهم در تخریب میراث فرهنگی و تاریخی بر عهده سدها است».
در آبان ماه ۹۳ دکتر لیلا خسروی، باستانشناس و پژوهشگر از کشف آثار متعلق به دوران تاریخی اشکانی در اطراف سد مشمپا خبر داد. به گفته این باستانشناس نتیجه بررسی انجام شده، شناسایی و ثبت مجموعهای متشکل از آثار باستانی مهمی شامل محوطهها، تپهها ، گورستانها و آثار معماری است که تعداد ۳۵ مورد از آنها در معرض خطر به دلیل رطوبت ایجاد شده توسط سد این دریاچه، قرار دارند. آثار شناسایی شده در نقاط مختلف شامل دشتهای کوچک میانکوهی، کنار رودخانه قزل اوزن و نهرهای فصلی، دامنه کوهها، داخل تنگهها و روی تپهماهورها قرار داشتند.
یک ماه پیش از انتشار این خبر و در مهرماه ۹۲ نیز گزارشی از عملیات احداث سد بالارود در اندیمشک منتشر شد که خبر میداد محوطه باستانی بردپنیر متعلق به هزاره چهارم میلادی در معرض خطر آبگیری و عملیات ساخت و ساز سد قرار گرفته است. با اینکه مسئولان سد اعلام کرده بودند که خطر نفوذ آب به این محوطه باستانی صفر است اما متولیان میراثفرهنگی و کارشناسان این جمله را نوعی بیاعتنایی به محوطه بردپنیر دانستند. محوطه باستانی بردپنیر متعلق به هزاره چهارم پیش از میلاد است. این محوطه با اینکه در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده اما تا کنون هیچ بررسی باستانشناختی و ضوابط عرصه و حریم میراثفرهنگی را تجربه نکرده است و بخشی از این تپه متعلق به پیش از تاریخ در محوطه کارگاه سدسازی قرار گرفت و محل دپوی خاک سدسازان شد.
یکی از جنجالیترین پروژه های سدسازی که از آغاز پروژه احداث تا کنون به یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی و میراث فرهنگی کشور تبدیل شده، سد گتوند است که بر مسیر رودخانه کارون احداث شده است. این سد که محمود احمدی نژاد آن را از افتخارات دولت خود ارزیابی میکند، در نزدیکی معدن نمک احداث شده و در اوایل بهره برداری، صخره نمکی بزرگی وارد دریاچه آن شد که موجب شوری آب رود کارون و باعث آسیب صدها هکتار زمین کشاورزی شد. از سوی دیگر در نتیجه آبگیری سد گتوند که از سال ۹۱ آغاز شده، نزدیک به ۳۵ روستا در معرض خطر آبگیری قرار گرفتند. از این تعداد ۲۵ روستا طی دو مرحله آبگیری سد به زیر آب رفتند و آن طور که فعالان میراث فرهنگی استان خوزستان اعلام کردهاند ۱۰ روستای دیگر نیز در سومین مرحله از آبگیری غرق خواهند شد. همه این روستاها بازمانده از معماری بومی و دارای آثار و محوطههای تاریخی ارزشمند هستند. کارشناسان میگویند که تا این لحظه هیچ گزارشی از بررسی، شناسایی و حتی کاوشهای باستانشناسان از روستاها و محوطههای تاریخی در معرض خطر آبگیری اعلام نشده است.
وسعت دریاچه گتوند حدود ۹۰ کیلومتر است و باتوجه اینکه این سد در محدوده شهرهای بسیار مهم تاریخی مثل گتوند، لالی و مسجدسلیمان قرار گرفته مناطق تاریخی بسیار مهمی را مورد تهدید قرار میدهد. درحال حاضر بزرگترین شیرسنگیهای خوزستان در منطقه آب ماهیک و کتیبه اسلامی پَرنوشته در روستایی به همین نام در معرض خطر و محاصره آبگیری دریاچه گتوند هستند.
هر چند این سد در زمان ریاست جمهوری محمود احمودی نژاد به بهره برداری رسید اما فعالان حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست امیدوار بودند با روی کار آمدن دولت جدید، تلاشهای آنان برای یافتن راه حلی جهت حل بحران ناشی از آبگیری این سد در خوزستان به جایی برسد اما تا امروز هیچ اقدامی در این باره صورت نگرفته و تنها تلاش دولت یازدهم در این مورد شرکت در چند سمینار و نشست تخصصی در مورد مشکلات ناشی از سد گتوند بوده است.