ایران معبدی‌ است که باید بازسازی شود (بخش یک)

- تاکید شاهزاده پهلوی بر مفهوم معبد و ضرورت بازسازی آن امری است که متفکران ایرانی، و به ویژه آنهایی که در حوزه اندیشه سیاسی و حقوق بشر بین‌المللی تمرکز دارند، می‌بایست در کانون توجهات خود قرار دهند.
- اهمیت فتح شهر بابل توسط کوروش پادشاه ایران زمین، هنگامی‌که لوح منسوب به او در ١۸٧٩ در منطقه میانرودان (بین النهرین)، یعنی عراق امروز، کشف شد، مورد توجه قرار گرفت. پژوهشگران بلافاصله دریافتند که متن این لوح به خوبی با روایت کتاب مقدس «عذرا» (یعنی کتابی که ۱۳۹ سال بعد از فتح بابل گرد آمد) مطابقت دارد که بر اساس آن کوروش به یهودیان تبعید شده در بابل اجازه داد به سرزمین خویش، یعنی اورشلیم، بازگشته و برای این منظور از آنها حمایت‌های عمده مالی و پشتیبانی هم به عمل آورد. کوروش همچنین از بازسازی معبد ویران شده در آنجا حمایت به عمل آورد. به همین دلیل، در حالی که پادشاهان سابق بابل مورد توهین قرار می‌گرفتند، کوروش به عنوان رهبری خردمند مورد احترام بوده است.
- دامنه این تاثیرات بزرگ‌منشی کوروش تا بدانجاست که از موضوعات مربوط به آزادی مذاهب فراتر رفته و جایگاه مهمی‌ را در نظریه‌پردازی نوع مدیریت مطلوب به خود اختصاص داده است. توماس جفرسون از بنیانگذاران آمریکا، خود را دنباله‌رو اندیشه‌های انسانی و والای کوروش بزرگ می‌داند و پادشاه خردمند ایران را الگویی برای مدیریت مطلوب معرفی می‌کند.

شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ برابر با ۰۶ مه ۲۰۲۳


محمود مسائلی – پرسش‌ها: چرا امروزه نام کوروش بزرگ مورد توجه اکثر ایرانیانی که از ظلم رژیم مذهبی به تنگ آمده‌اند، قرار گرفته است؟ آیا منش و روش زمامداری کوروش بزرگ می‌تواند با اندیشه‌های الهی پیوند داشته باشد؟ آیا شیوه زمامداری کوروش بزرگ می‌تواند یکی از منابع الهام برای جنبش آزادیخواهی مردم از حکومت مذهبی باشد؟ چرا شاهزاده رضا پهلوی موضوع رهایی مردم از ستمگری را با مفهوم معبد در پیوند قرار داد؟ به درستی چرا ایران باید به منزله معبدی برای ما باشد که برای بازسازی آن همه ایرانیان باید تلاش کنند؟ آیا این بازسازی می‌تواند موجبات آزادی همه مردمان ستمدیده و پیروان عقاید مختلف دینی را فراهم آورد که همواره مورد ظلم و تبعیض قرار می‌گیرند؟

کوروش در شکارگاه، کاخ ورسای پاریس، نقاشی از کلود آدران دوم

بخش یک
معبد و رهایی ستمدیدگان

اخیرا شاهزاده رضا پهلوی در سفری که به اسرائیل داشت و پس از آن در سخنرانی‌های خود مفاهیم و دیدگاه‌هایی را مطرح ساخت که فرای تحلیل‌ها و سر و صداهای رسانه‌ای نیاز به واکاوی جدی‌تری دارد. وی در تازه‌ترین سخنرانی خود در نشست «اجلاس رهبری ملی» در سازمان غیردولتی یهودیان آمریکایی «اتحادیه ضدافترا» (ADL) روز یکشنبه ۳۰ آوریل (۱۰ اردیبهشت) با طرح این موضوع که ایران مانند معبدی است که در آن مردمانش به اسارت گرفته شده‌ و از نابخردی‌ها به ستوه آمده‌اند، و این ضرورت که این معبد باید بازسازی (آزاد) شود، به نکته سنجیده‌ای پرداخت که باید مورد توجه متفکران ایرانی قرار گیرد.[۱] اهمیت موضوع به ویژه در این تدبیر قرار دارد که معبد بابِل را کوروش بزرگ آزاد ساخت، یهودیان را از اسارت نجات داد، و آنها را در بازسازی معبد خود آزاد گذاشت. بنابراین باید رابطه‌ای مفهومی‌ میان «معبد» یعنی مکانی برای نیایش معنوی مردمان، خردمندی و درایت کوروش بزرگ به عنوان الگویی برای مدیریت مطلوب در ایران امروز، و موضوع آزادی برقرار کرد. در کانون مرکزی این اقدام کوروش بزرگ نیز مفهوم حقوق بشر به معنی مدرن کلمه قرار دارد. منظور این است که آنچه کوروش بزرگ در جریان فتح بابِل انجام داد، در برگیرنده اعتقاداتی است که امروزه با عنوان حقوق بشر در زندگی روزانه تبدیل شده است. یعنی آنچه کوروش بزرگ انجام داد، از آزاد کردن یهودیان و احترام به باورهای آنان تا آزاد نهادن آنها در بازسازی معبد خود در این شهر، همه از مصادیق روشن آنچه است که بخش بزرگی از گفتمان حقوق بشر را در بر می‌گیرد.

این موضوعات بهم پیوسته به منزله چهار ستونی هستند که بر آنها می‌توان تأملاتی را در باب شیوه مدیریت مطلوب توصیه کرده و راجع به آنها اندیشید. در حقیقت، جستجوی معنای حیات و معنویت‌گرایی (یعنی بحث معبد)، اندیشه روشنگر نقادانه (ادراک ضرورت بازسازی معبد)، مدیریت سیاسی اجتماعی جوامع دربند (رها ساختن مردمان از اسارت)، و احترام به اعتقادات دیگران و موضوعات هویتی آنان (حقوق بشر) آنگونه که می‌توان در شیوه مدیریت کوروش بزرگ دید، همان چهار ستونی هستند که می‌بایست به عنوان شالوده اندیشه‌ورزی و عمل سیاسی در مرکز تلاش‌های ایرانیان برای رسیدن به آزادی و دمکراسی قرار گیرند.

از این زاویه، تاکید شاهزاده پهلوی بر مفهوم معبد و ضرورت بازسازی آن امری است که متفکران ایرانی، و به ویژه آنهایی که در حوزه اندیشه سیاسی و حقوق بشر بین‌المللی تمرکز دارند، می‌بایست در کانون توجهات خود قرار دهند.

شاهزاده رضا پهلوی در نشست «ADL» در واشنگتن: پیمان ابراهیم با پیوستن ایرانِ سکولار و آزاد به روند صلح پایدار خواهد بود

اهمیت موضوع این است که ایرانیان همواره بر این باور بوده‌اند کوروش بزرگ الگوی آزاد ساختن مردمان به بند کشیده شده بوده و فرامین و اقدامات او در بابل، که در لوحه بجای مانده از وی تبلور یافته، نخستین ترجمان حقوق بشر به معنی رایج آن به شمار می‌رود. این باورمندی هموطنان قابل ستایش است و هر ایرانی خردمندی نیز می‌بایست برای پیشبرد آن تلاش‌های خود را به کار گیرد. اما موانعی نیز بر سر راه وجود دارد که آن باورمندی هموطنانمان را ممکن است از مسیر درست و مطلوب به سوی بیراهه بکشاند. اصلی‌ترین این موانع به عدم شناخت صحیح از گفتمان حقوق بشر، شیوه مدیریت مطلوب،  و موضوعات مربوط به اندیشه سیاسی است. به نظر نگارنده، نقش کوروش بزرگ به عنوان یکی از منابع اندیشه‌های حقوق بشری جهان امروز، نمی‌تواند با این ساده‌انگاری سازگار باشد زیرا گفتمان امروزین حقوق بشر به عنوان اصول حقوقی نهادینه شده برای دفاع از حقوق انسان‌ها مولود شرایط و اندیشه‌های سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم است. اما اگر بخواهیم به پیش‌زمینه‌های تاریخی اندیشه‌هایی که در ظهور گفتمان حقوق بشر مدرن نقش داشتند مراجعه نماییم، می‌توانیم کردار و رفتار کوروش بزرگ، به ویژه در زمینه آزادی‌های مذهبی را، یکی از منابع الهام اندیشه‌های حقوق بشری معاصر بدانیم. با این اوصاف تایید این فرضیه نیز به تحقیقات عمیق‌تر و دقیقی نیاز دارد تا بتواند نقش این انسان الگوی خردمندی را به درستی و با عدالت به نمایش بگذارد. پیچیدگی‌های دیگری نیز بر سر راه وجود دارد که به توالی تاریخی، ابهاماتی که در ستایش کوروش بزرگ در کتاب مقدس وجود دارد، و فضای بی‌اعتنایی و حتی ضدیت با باورهای مذهبی در نزد برخی از ایرانیان امروز، باز می‌گردد. در این ارتباط می‌بایست خاطرنشان ساخت که کورش مروج احترام به عقاید و باورهای دینی بوده است، و شاهزاده رضا پهلوی نیز با در مرکزیت قرار دادن مفهوم معبد به معنی مکانی برای نیایش، این بُعد از اندیشه کوروش بزرگ را برجسته ساخته است. در عین حال، حقوق بشر بین‌المللی نیز آزادی پذیرش اعتقادات دینی را به عنوان حقی ذاتی مورد شناسایی قرار داده و برای اجرای آن نیز ساز و کارهای لازم را در نظر گرفته است.[۲]

با طرح این پیش‌زمینه‌ها، حال می‌توان کنکاشی عمیق‌تر درباره مفهوم معبد و ضرورت بازسازی آن به عنوان الگویی که می‌تواند مسیر آزادی را به‌گونه‌ای موثرتر هموار نماید، داشته باشیم. برای این کار ناگزیر هستیم از یکسو به فتح بابل توسط کوروش بزرگ در سال ۵٣٩ قبل از میلاد مسیح اتفاق افتاد، نظری داشته باشیم. سپس آنچه را توسط کوروش بزرگ در این شهر صورت گرفت با مراجعه به کتاب «اشعیا» که ٧۴٠ سال قبل از میلاد مسیح (حدود ٢٠٠ سال پیش از فتح بابل توسط کوروش بزرگ)  نوشته شده توضیح دهیم. بعد از آن می‌بایست منابع مذهبی دیگر یعنی کتاب «عذرا» که حدود ۴٠٠ سال پیش از میلاد مسیح (یعنی ۱۳۹ سال بعد از فتح بابل) نوشته شده مراجعه نماییم تا از طریق توالی تاریخی این رویدادهای سیاسی که با ستایش‌ تساهل مذهبی همراه بوده، مفهوم معبد برای آزادی را بهتر و روشن‌تر مورد مطالعه قرار دهیم . افزون براین، چنین ارتباطات زمانی را در متن لوحه کوروش بزرگ قرار دهیم تا بتوانیم به درستی در یابیم که چرا کوروش بزرگ می‌بایستی به عنوان یکی از منابع الهام حقوق بشر از یک سو، و الگوی مدیریت مطلوب از دیگر سو، مورد توجه و مطالعه علاقه مندان قرار گیرد، و چرا مفهوم معبد در این موضوعات حضوری اجتناب ناپذیر دارد . این کنکاش‌ها  بویژه برای ایرانیان علاقه‌مندی که از بی‌خردی و تاریک اندیشی حکومت اسلامی به تنگ آمده اند، وظیفه ای انسانی و امر اخلاقی است که باید با قضاوت تاریخ در باره بزرگ منشی ایرانیان باستان نیز هماهنگ باشد. در این نوشتار، منابع اندیشه ورزی سیاسی مربوط به این رخدادها با دقت مورد واکاوی قرار گیرد. و این واکاوی خود نیازمند مراجعه به متون عهد عتیق از یک طرف، و مطالعه تاریخی رخدادها از طرف دیگر منوط و وابسته می‌باشد.

اهمیت فتح شهر بابل توسط کوروش پادشاه ایران زمین، هنگامی‌که لوح منسوب به او در ١۸٧٩ در منطقه میانرودان (بین النهرین)، یعنی عراق امروز، کشف شد، مورد توجه قرار گرفت. پژوهشگران بلافاصله دریافتند که متن این لوح به خوبی با روایت کتاب مقدس «عذرا» (یعنی کتابی که ۱۳۹ سال بعد از فتح بابل گرد آمد) مطابقت دارد که بر اساس آن کوروش به یهودیان تبعید شده در بابل اجازه داد به سرزمین خویش، یعنی اورشلیم، بازگشته و برای این منظور از آنها حمایت‌های عمده مالی و پشتیبانی هم به عمل آورد. کوروش همچنین از بازسازی معبد ویران شده در آنجا حمایت به عمل آورد. به همین دلیل، در حالی که پادشاهان سابق بابل مورد توهین قرار می‌گرفتند، کوروش به عنوان رهبری خردمند مورد احترام بوده است. این درک کوروش از شرایط مردمان به اسارت کشیده شده، و خردمندی او از طریق کتب مقدس عهد عتیق به یادگار مانده است. در اینجا باید یکبار دیگر توجه داشت که بخش بزرگی از ستایش کوروش بزرگ در کتاب «اشعیا» که حدود ٢٠٠ سال پیش از فتح بابل توسط کوروش بزرگ نوشته شده، انجام شده است. بنابراین پژوهشگر ممکن است با سردرگمی‌هایی مواجه شود. اگر ستایش کوروش بزرگ به دلیل اقداماتی است که در جریان فتح بابل اتفاق افتاد، چرا او در کتاب «اشعیا» که ۲۰۰ سال پیش از فتح بابل تحریر شده، مورد ستایش قرار گرفته است!

در این ارتباط می‌بایست یادآوری کرد که کتاب «اشعیا»، در حقیقت، ظهور یک منجی را برای آزادی یهودیان از اسارت، که حدود ٢٠٠ سال پیش از دوران کوروش بزرگ نوشته شده بود، بشارت می‌دهد. به عبارت بهتر کتاب «اشعیا» پیش‌بینی می‌کند که در سال‌های آینده انسان خردمندی گام‌هایی برای رهایی یهودیان بر می‌دارد. بنابراین برای درک مفهوم معبد و ضرورت بازسازی آن نمی‌توان ابعاد تصویرسازی مکاشفاتی[۳] مربوط به منش و روشن کوروش بزرگ در کتاب «اشعیا» را نادیده انگاشت. با این مراجعات به کتاب «اشعیا»، سپس می‌بایست جزئیات آنرا در کتاب «عذرا» مطالعه کرد. در حقیقت، از این زاویه است که می‌توان از اندیشه‌های  کوروش بزرگ در کتاب «عذرا» که بعد از زمامداری کوروش بزرگ به تحریر در آمده، پرده‌برداری کرد. ستایش منش  و روش کوروش بزرگ در دو کتاب  «اشعیا» و «عذر» به خوبی خردمندی این انسان بزرگ را برای مردم امروز نمایان می‌سازد، و این خردمندی در لوحه‌ای که منسوب به اوست نیز تبلور یافته است. اینها همان نکات پیچیده‌ای است که پیشتر به آن اشاره شد.

در عین‌ حال، دامنه این تاثیرات بزرگ‌منشی کوروش تا بدانجاست که از موضوعات مربوط به آزادی مذاهب فراتر رفته و جایگاه مهمی‌ را در نظریه‌پردازی نوع مدیریت مطلوب به خود اختصاص داده است. توماس جفرسون از بنیانگذاران آمریکا، خود را دنباله‌رو اندیشه‌های انسانی و والای کوروش بزرگ می‌داند و پادشاه خردمند ایران را الگویی برای مدیریت مطلوب معرفی می‌کند. آنچه در بخش‌های بعد خواهد آمد، ابعاد مذهبی و تاریخیِ منش و روش کوروش بزرگ را در متن اندیشه‌های سیاسی دوران پیشامدرن قرار می‌دهد و می‌کوشد توضیح دهد که اندیشه‌های آزادیخواهی به معنی امروزین آن، نمی‌تواند بی‌تاثیر از منش و رفتار آزادیخواهانه کوروش بزرگ باشد.

[ادامه دارد]

*دکتر محمود مسائلی بنیانگذار و دبیرکل افتخاری اندیشکده بین‌المللی نظریه‌های بدیل؛ با مقام مشورتی نزد سازمان ملل متحد؛ بنیانگذار و مدیر مرکز مطالعات عالی حقوق بشر و توسعه دمکراتیک؛ اتاوا؛ کانادا


[۱] نگارنده به دلیل سال‌ها تجربه تدریس اندیشه‌های اخلاقی و سیاسی امانوئل کانت، مناسب‌ترین نظام سیاسی برای آینده ایران را جمهوریت به آن معنایی که کانت در نظریه «صلح پایدار» مطرح می‌سازد، می‌داند. اما منش فروتنانه و دمکراتیک شاهزاده رضا پهلوی را، به دلیل همان اندیشه‌های کانتی، نمی‌تواند از نظر دور دارد؛ به‌ گونه‌ای که او را بهترین گزینه ممکن برای رهایی ایران می‌دانم. خود ایشان نیز تاکید کرده‌ است که هدف وی رهایی ایران است.
[۲] نگاه کنید به کمیته حقوق بشر
[۳] Apocalyptic imagery

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۴ / معدل امتیاز: ۴٫۴

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=318889