یکشنبه ١۴ ماه مه ۲۰۲۳ انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان ترکیه برگزار میشود. نتیجهی این انتخابات، به گفتهی کارشناسان نه فقط در ترکیه بلکه در کل منطقه بسیار تعیینکننده است و تاثیرات مهمی برجای خواهد گذاشت. برای بررسی آرایش کنونی نیروها و پیامدهای شکست احتمالی اردوغان با علیرضا منافزاده جامعهشناس و پژوهشگر مسائل منطقه گفتگو کردیم.
-آقای منافزاده، آرایش نیروهای سیاسی و ائتلافهای کنونی در حال حاضر چگونه است و هر کدام چه اهدافی دارند؟
-از «ائتلاف ملت» شروع کنم که متشکل از شش حزب به رهبری کمال قلیچداراوغلو رهبر حزب جمهوریخواه خلق و برخاسته از اقلیت «علویان» ترکیه است. این حزب سوسیال دموکرات و لائیک است و هماکنون ۱۳۴ کرسی از ۶۰۰ کرسی پارلمان را در اختیار دارد. شهرداران ۱۱ شهر از ۳۰ شهر بزرگ ترکیه وابسته به این حزب هستند. دومین حزب این ائتلاف، «حزب خوب» به رهبری خانم مِرال آکشِنِر است که حزبی راستگرا، ملیگرا و لائیک است و ۳۶ نماینده در پارلمان کنونی دارد. حزب اسلامگرای «سعادت» به رهبری تِمِل قارامُلّا اوغلو سومین حزب این ائتلاف است. چهارمین حزب «ائتلاف ملت»، «حزب آینده» به رهبری احمد داووداوغلو نخست وزیر و وزیر امور خارجه پیشین ترکیه است. پنجمین حزب ائتلاف هم حزب «دموکراسی و پیشرفت» با نام کوتاه (دِوا) به رهبری علی باباجان است. ششمین و کوچکترین حزب تشکیلدهنده «ائتلاف ملت»، حزب دموکرات به رهبری گولتکین اویسال است.
«ائتلاف ملت» پیش از هر چیز به دنبال تغییر اساسی سیاسی در سطح ملی و در نظام سیاسی ترکیه است. این ائتلاف در پی بازگرداندن نظام کنونی ترکیه به نظام پارلمانی است که اردوغان آن را در سال ۲۰۱۷ با یک رفراندوم برنامهریزی شده به نظام ریاست جمهوری تبدیل کرد. به قول قلیچداراوغلو نمیتوان تصمیمات مهم سیاسی را بر عهده یک نفر گذاشت. ولی تا کنون معلوم نیست که اگر این ائتلاف در انتخابات پیروز شود چه تغییر اساسی در سیاست خارجی ترکیه ایجاد خواهد کرد زیرا «ائتلاف ملت» تکیهی اصلی کارزار انتخاباتیاش را روی مسائل داخلی ترکیه گذاشته است. این امر بسیار طبیعی هم هست، زیرا ترکها هستند که باید رهبر آینده خود را انتخاب کنند. ولی اگر شما توجه داشته باشید میبینید که کشورهای غربی بطور کلی از کمال قلیچداراوغلو رهبر این ائتلاف پشتیبانی میکنند. در حالی که پوتین و شی جینپینگ، اردوغان را ترجیح میدهند. این نکته به هرحال جهتگیری سیاست خارجی ترکیه را بعد از انتخابات تا حدودی نشان میدهد.
البته بیشتر کارشناسان احتمال میدهند که انتخابات به دور دوم بکشد. در ترکیه تا قبل از شمارش آرا بسیاری از احتمالات میتوانند غلط از آب درآیند. ولی در اوضاع و احوال کنونی بر مبنای چندین نظرسنجی قلیچداراوغلو پیشتاز انتخابات است.
ائتلاف دیگری که برضد اردوغان تشکیل شده «ائتلاف کار و آزادی» نام دارد که دربرگیرندهی «حزب کارگر ترکیه» و «حزب دموکراتیک خلقها»ست. این ائتلاف نیز از نامزدی کمال قلیچداراوغلو حمایت میکند.
-میزان اختلاف آرای پیشبینی شده چقدر است؟
-محبوبیت قلیچداراوغلو کمی بیشتر از پنجاه درصد است. ولی باید در نظر داشته باشیم که درصد بالایی از رأیدهندگان هنوز مردد هستند و اینها در حدود ١۵ درصد دارندگان حق رای را تشکیل میدهند. از کل جمعیت حدوداً ۸۵ میلیونی ترکیه ۶۳ میلیون واجد حق رأی هستند و ١۵ درصد از این تعداد رقم بالایی است. از طرف دیگر، ١٣ میلیون از دارندگان حق رای زیر ۲۵ سال هستند. از ۶۳ میلیون دارندهی حق رأی ۶ میلیون رای هم «رای اولیها»ست. این ۶ میلیون همان نسلی است که به آن نسل Z میگویند. اینها به احتمال قوی به اردوغان رای نخواهند داد، زیرا به دنبال چهرهای جدید هستند. ولی فراموش نکنیم که رقیب اردوغان هم چهره چندان جالبی برای این رایدهندگان جوان نیست. البته دو نامزد دیگر هم هستند، یکی «محرم اینجه» و دیگری «سینان اوغان» که به احتمال زیاد برای جوانان جذابترند. سینان اوغان رهبر حزب راست افراطی است که به «حرکت ملی» معروف است و در راس ائتلافی به نام «نیاکانی» قرار دارد. از همین اسم بر میآید که این جریان به راست افراطی تعلق دارد. کارشناسان معتقدند که این وضع ممکن است به نفع اردوغان تمام شود. یعنی جوانان به این دو رای بدهند و از رای کمال قلیچداراوغلو کم شود. ولی در عین حال بین ١۵ تا ۲۰ درصد رایدهندگان کردها هستند که نامزد مستقلی معرفی نکردهاند و به احتمال زیاد، بر مبنای پیشبینیها، به قلیچداراوغلو رای خواهند داد. «حزب دموکراتیک خلقها» از نامزدی قلیچداراوغلو حمایت کرده و حتماً وعدههایی به آن حزب داده شده است.
گفتم حضور سینان اوغان و محرم اینجه، رهبر «حزب مملکت» باعث خواهد شد که انتخابات به دور دوم کشیده شود و در دور دوم هواداران این دو به احتمال قوی به قلیچداراوغلو رای خواهند داد. البته باید در نظر بگیریم که اگر ائتلاف حزب «عدالت و توسعه» با نامزدی اردوغان بتواند اکثریت پارلمانی را کسب کند احتمال دارد اردوغان در مرحله دوم دست به تاکتیکهایی بزند که پیروز شود. ولی اردوغان نقاط ضعف زیادی نیز دارد. او از همال ابتدا با اتکاء به عنصر اقتصاد و موفقیت در این عرصه به قدرت رسید و توانست اینهمه سال زمام امور ترکیه را در دست داشته باشد. ولی امروز اوضاع اقتصادی ترکیه بسیار خراب است. تورم بسیار بالاست و بر مبنای آمارهای معتبر کسری بودجه دولت در سه ماه اول سال ۲۰۲٣ نزدیک به ١۴ میلیارد دلار بوده است. کاهش ارزش لیر نیز همچنان ادامه دارد. لیر ترکیه تنها در سال گذشته ٣۰ درصد از ارزش خود را در برابر دلار آمریکا از دست داده است. نقطه ضعف دیگر اردوغان مدیریت ضعیف او بعد از زلزله ۶ فوریه است که به قربانی شدن بیش از ۵۰ هزار نفر در ترکیه انجامید. این زلزله ضربه شدیدی به اعتبار اردوغان زده است. میدانید که بیشتر شرکتهای ساختمانی و ارائهدهندهی خدمات معماری شهری جزو شبکهی حامی «حزب عدالت و توسعه» و خود اردوغان هستند. در این زلزله معلوم شد که این شرکتها برای کسب سود بیشتر ضوابط ایمنی لازم را از نظر ساختمانسازی رعایت نکردهاند و بخش عمدهی فاجعهای که روی داد نتیجه آسیبپذیر بودن ساختمانها بوده است. دولت در امدادرسانی به زلزلهزدگان هم بسیار تاخیر داشت و این به اعتبار اردوغان لطمه بزرگی زد.
-پیامدهای شکست احتمالی اردوغان چه خواهد بود؟
-کارشناسان معتقدند که اگر قلیچداراوغلو پیروز شود مجبور است با «ژرف دولت» یعنی الیگارشی مالی، سیاسی، اداری و حتی مافیای ترکیه همزیستی کند. اضافه کنم که Deep State در انگلیسی ترجمه اصطلاح ترکی Derin Devlat است که برای معادل آن در فارسی میتوانیم از «ژرف دولت» استفاده کنیم.
دیگر آنکه اگر قلیچداراوغلو پیروز شود معلوم نیست «ائتلاف ملت» چقدر میتواند دوام یابد زیرا او برای دریافت پشتیبانی وعدههایی به احزاب تشکیلدهنده ائتلاف و احتمالاً به «حزب دموکراتیک خلقها» داده است. علاوه بر این، خودش از علویان ترکیه است و این سؤال پیش میآید که بعد از پیروزی او علویان ترکیه- که همیشه زیر سرکوب اهل سنت حنفی بودهاند- آیا از آزادیهای بیشتری برخوردار خواهند شد؟ و این مسئلهی مهمی است هرچند که تعداد علویان در ترکیه برخلاف سوریه چندان زیاد نیست. یا اینکه ما نمیدانیم بعد از پیروزی چه سهمی نصیب رهبر حزب «خوب» که از احزاب تشکیلدهنده «ائتلاف ملت» است و رهبرش یک خانم به نام «مرال اکشنر» است خواهد رسید. این حزب به شدت لائیک، ناسیونالیست و «نژادباور» است که نباید با نژادپرست اشتباه شود. یعنی اعتقاد دارد که پیشرفتهای بشری را نژادهای خاصی رقم میزنند.
مسئله دیگر موضوع هویت در ترکیه است که به مراتب از کشورهای منطقه و حتی ایران شدیدتر است. درست است که ما در ایران جریانهای هویتطلب داریم. ولی به هر حال در نهایت همه خودشان را ایرانی میدانند. ولی وقتی شما کشوری تاسیس میکنید و اسمش را ترکیه میگذارید که در آن همه باید خودشان را ترک بدانند، مسئله هویت شکلی بسیار خشونتآمیز به خود میگیرد. شما به ارمنی ، یونانی، یهودی، کرد، زازا و لاز ( که قومی در گرجستان و پیرامون آن در ترکیه هستند) یا به پیروان ادیان دیگر غیر از اسلام حنفی، میگویید ترک هستید و مجبورشان میکنید خود را ترک بدانند. اما در صد سال اخیر، این اقوام به هرحال خودشان را آنطور که هستند تعریف کردهاند و تمام مشکلاتِ هویتی در ترکیه از همین اجبار و خشونت سرچشمه میگیرد. به همین دلیل است که اردوغان به دنبال عثمانیگری رفت برای اینکه به آنها بگوید که شما عضوی از یک امپراتوری بزرگ هستید و نه عضوی از یک دولت- ملت! البته ما در ایران هم مشابه این مشکل را داریم که دولت- ملت در آغاز قرن بیستم از مدل شکلگیری دولت- ملت در فرانسه گرتهبرداری شد. کسروی میگفت «یک درفش، یک زبان، یک دین». این دکترین با شکست مواجه شد. ما در ١۲۰ سال اخیر متوجه شدیم که این دکترین به یکپارچگی ایران و ایرانیان خدمت نمیکند. برای همین است که میگویم امروز ما باید برویم به دنبال یک الگوی دولت- ملت جدید در ایران و بطور کلی در منطقه خودمان، به ویژه در ترکیه. میدانید که در آنجا نیز از شکلگیری دولت- ملت در فرانسه الگوبرداری کردند و به نظر میرسد این مدل فقط در فرانسه موفق شد. تقریباً تمام کشورهای منطقه مانند عراق و سوریه و مصر دنبال این الگو رفتند ولی به نتیجهی مطلوب نرسیدند.
بنابراین، با پیروزی کمال قلیچداراوغلو معلوم نیست که این مشکل چگونه حل خواهد شد زیرا از یکطرف با حزب «خوب» ائتلاف کرده و از طرف دیگر از حمایت «حزب دموکراتیک خلقها» برخوردار است و همانطور که گفتم احتمالاً وعدههایی نیز به آنها داده است. این دوتا را چگونه میتوان با هم آشتی داد معلوم نیست.
ولی یک چیز مسلم است و آن اینکه این ائتلاف به دنبال همگرایی و سازگاری با دنیای غرب و همسایگان ترکیه است. از جمله میخواهد روابط ترکیه را با ارمنستان عادیسازی کند تا از تنشی که سالیان دراز است بین دو کشور وجود دارد کاسته شود. ارمنستان هم نیاز دارد دولت معتدلی در ترکیه سر کار بیاید تا از طریق آن با جهان ارتباط پیدا کند. همین موضعگیری «ائتلاف ملت» باعث میشود که اقلیتهای قومی، که تعدادشان در ترکیه زیاد است، طرفدار قلیچداراوغلو باشند.
ولی مهمتر از همه آن است که شکست احتمالی اردوغان، شکست اسلام سیاسی در ترکیه خواهد بود و این ضربه مهلکی به اسلام سیاسی در کل منطقه خواهد زد زیرا ترکیه به هرحال کشوری نیرومند در منطقه است. وقتی آدمی مثل اردوغان و حزب «عدالت و توسعه»، که همواره تاکید بر موازین و قواعد اسلام و سنتهای اسلامی کردهاند، شکست بخورند، این شکست میتواند نویدبخش افول اسلام سیاسی در ایران هم باشد؛ هرچند که در ایران خوشبختانه مقاومت مردم چنان است که رژیم همچنان مجبور به عقبنشینی گام به گام شده است به ویژه در مقابل زنان که مقاومت جانانهای میکنند. رژیم ایران در تحمیل حجاب اجباری بر زنان با مشکلی جدی روبروست تا جایی که این وضع در داخل رژیم نیز شکاف ایجاد کرده است.
-با توجه به این نکات آیا میتوان نتیجه گرفت که جمهوری اسلامی خواهان انتخاب مجدد اردوغان باشد؟
-مسئله کمی پیچیدهتر از این است. میدانید که ایران سر مسئله کریدور زنگزور که جمهوری آذربایجان و ترکیه اصرار دارند از خاک ارمنستان بگذرد و آذربایجان را به نخجوان و ترکیه وصل کند مشکل اساسی دارد. اردوغان هم شدیداً از علییف حمایت میکند، در حالی که ایران مشکلی اساسی با جمهوری آذربایجان سر این مسئله دارد. ولی موضوع اصلی همان افول اسلام سیاسی با شکست اردوغان است که برای جمهوری اسلامی به مراتب خطرناکتر است. توجه کنیم که در تونس هم «راشد غنوشی» اسلامگرا و رهبر «حزب النهضه» را دستگیر کردند و دُم اسلام سیاسی را با اقتدار قیچی کردند. از سوی دیگر، در عربستان سعودی شاهد تحولاتی هستیم که حکومت آن کشور به نوعی از سلفیگری و وهابیت دور میشود. بن سلمان به تدریج اسلام سیاسی را کنار میگذارد و میکوشد نظام سیاسی خود را بر مبنای دولت- ملت بنا کند. امروز بن سلمان در گفتارهایش بیشتر به تاریخ عربستان و نبطیها و آثار باستانی آن تمدن در اردن ارجاع میدهد. یعنی روایتی از تاریخ عربستان ارائه میکند که به نوعی «تاریخ ملی» است. حتی فعالیت «پلیس اخلاق» را- که همان «امر به معروف و نهی از منکر» و «گشت ارشاد» جمهوری اسلامی در ایران است- محدود کرده و مردان و زنان میتوانند در یک فضا در کنار هم ظاهر شوند. سختگیری در مورد حجاب و اینگونه محدودیتها کم و بیش از میان رفته و اسلام سیاسی در آنجا هم پس مینشیند. همه اینها دست به دست هم میدهند تا اسلام سیاسی در منطقه تضعیف شود و میتوان گفت که به آخر عمر خود نزدیک میشود. البته این پایان ناگزیر بود، زیرا اسلام سیاسی یک جریان «آناکرونیک» است که با انقلاب اسلامی در ایران دنیا را بهم ریخت. تمام جنگها و فجایعی که در دهههای گذشته در منطقه و حتی در جهان شاهد بودهایم نتیجهی این انقلاب بود. شما اگر ریشهیابی کنید میبینید که ظهور القاعده، داعش و طالبان هم با انقلاب۵۷ در ایران ارتباط داشت. این جریان ایدئولوژیک- سیاسی انگار دارد به آخر عمر خودش نزدیک میشود. به نظر میرسد شکست احتمالی اردوغان نویدبخش، تسریعکننده و کاتالیزور این پایان خواهد بود.