احمد رأفت – سوریه به اتحادیه عرب بازگشت. عضویت این کشور در ابتدای جنگ داخلی در سال ۲۰۰۱ میلادی به تعلیق درآمده بود. سوریه در جریان آخرین اجلاس اتحادیه عرب که در جده برگزار شد به این نهاد ملحق شد. این بازگشت به گفته تحلیلگران سوری دلایل مختلفی دارد که مهمترین آنها توافق اخیر پادشاهی سعودی با جمهوری اسلامی با میانجیگری چین است. گروهی از تحلیلگران سوری مخالف رژیم جمهوری اسلامی که اخیرا در لندن جلسهای پشت درهای بسته برای تبادل نظر در این رابطه برگزار کردند معتقدند که سفر بشار اسد به جده برای شرکت در اجلاس اتحادیه عرب حرکتی برد- برد برای تهران، ریاض و دمشق است و زیر نظر و با موافقت جمهوری اسلامی انجام گرفته است.
محمود کیلانی تحلیلگر سوری ساکن وین به کیهان لندن میگوید «سعودیها مدتهاست به این نتیجه رسیده بودند که تنها راه برای کاهش نفوذ جمهوری اسلامی در سوریه، بازگرداندن این کشور به اتحادیه عرب است. تماسهایی در این رابطه با دولت بشار اسد آغاز شده بود ولی جمهوری اسلامی فشار میآورد که سوریه تنها تحت شرایط خاصی میبایستی این دعوت را بپذیرد. با توافقی که در پکن بین نمایندگان جمهوری اسلامی و پادشاهی سعودی انجام گرفت، راه برای عادیسازی روابط سوریه با کشورهای عربی هموار شد.»
این تحلیلگر در ادامه میافزاید «پادشاهی سعودی با بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و برقراری مجدد روابط با این کشور چند شرط دیگر گذاشته بود که کمرنگ شدن نفوذ جمهوری اسلامی، و نه خروج جمهوری اسلامی از سوریه، یکی از این شروط بود. جلوگیری از قاچاق کاپتاگون، مواد مخدری که در «آشپزخانههای» حزبالله در جنوب لبنان تحت نظر بخشهائی از سپاه پاسداران تهیه میشود و از طریق سوریه به برخی کشورهای عربی چون پادشاهی سعودی، اردن و عراق نیز صادر میشود، یکی دیگر از این شروط بود. آلبته دور ساختن شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی به ویژه لبنانیهای حزبالله و پاکستانیهای زینبیون از مرز اردن نیز یکی دیگر از خواستهای کشورهای عربی بود.»
وی همچنین گفت: «توافق بین تهران و ریاض بیش از آنکه به روابط بحرانی بین دو کشور خلاصه شود، ابعاد منطقهای دارد. یافتن توافقی در ارتباط با سوریه و یمن به مراتب برای پادشاهی سعودی مهمتر از بازگشائی سفارت در تهران و یا بازگشت سفیر جمهوری اسلامی به ریاض است. قبل از نشست اتحادیه عرب در جده، سعودیها پس از ماهها برای اولین بار پذیرفتند با حوثیها در یمن که تحت حمایت سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی قرار دارند نیز به گفتگو بنشینند و بسیاری از خواستهای آنها را پذیرفتند.»
محمود کیلانی معتقد است که «جمهوری اسلامی نیز بازگشت سوریه به اتحادیه عرب را یک پیروزی برای خود قلمداد میکند و آنرا پذیرفتن «جبهه مقاومت» به عنوان یک واقعیت از سوی دیگر کشورهای عربی میداند و اگر بخواهیم بیطرفانه به این مسئله نگاه کنیم حق با آنهاست. سوریه هنوز مهمترین کشور عربی است که در حوزه نفوذ جمهوری اسلامی قرار دارد و کشورهای عربی مجبور شدند این واقعیت را بپذیرند.» این تحلیلگر سوری در ادامه میافزاید «در ابتدا برخی کشورهای عربی به بازگشت سوریه به اتحادیه عرب چراغ سبز نشان داده بودند ولی به شرطی که بشار اسد در نشست جده حضور نداشته باشد و یکی از وزرای دولتاش به پادشاهی سعودی سفر کند. اما شرط جمهوری اسلامی برای بازگشت سوریه به اتحادیه عرب حضور رئیس جمهور این کشور در این اجلاس بود و بالاخره نیز سعودیها و دیگران به ویژه مصر آنرا پذیرفتند.»
وی همچنین سفر ابراهیم رئیسی به دمشق در آستانه نشست جده را نیز نشان از ادامه وابستگی کامل رژیم بشار اسد به جمهوری اسلامی میداند: «بشار اسد بدون اجازه تهران هیچ گامی بر نمیدارد زیرا شیشه عمر این رژیم قاتل مردم سوریه از نظر اقتصادی و به ویژه نظامی در دست آیتاللههای تهران است. بدون حمایت آنها، بهخصوص از زمانی که روسیه درگیر جنگ اوکراین شده است، رژیم اسد چند روز بیشتر نمیتواند دوام بیاورد. نباید فراموش کرد که از ماه نوامبر گذشته تا آخر ماه مارس سال جاری میلادی ۱۷ میلیون بشکه نفت از ایران به ارزش یک میلیارد و ۱۵۰ میلیون دلار راهی سوریه شده است. از آغاز جنگ داخلی تا کنون جمهوری اسلامی علاوه بر ارسال نفت و تسلیحات، بیش از ۳۰ میلیارد دلار نیز به صورت کمک مالی و یا اعتبار بانکی در اختیار رژیم اسد قرار داده است.»
کیلانی امضای ۱۵ توافقنامه اقتصادی و تجاری بین جمهوری اسلامی و سوریه در جریان سفر اخیر ابراهیم رئیسی را نیز گامی در جهت ادامه و گسترش وابستگی دمشق به تهران ارزیابی میکند. این تحلیلگر سوری میگوید «شاید این توافقنامهها در مرحله کنونی ارزش اقتصادی فوری و آنچنانی نداشته باشند، ولی درازمدت هستند و حتی در صورت تغییر رژیم در سوریه نیز اعتبارشان را از دست نخواهند داد زیرا توافقنامههای بینالمللی اگر نظامهای امضاکننده عوض شوند به سختی اعتبار خود را از دست خواهند داد و روند باطل کردن آنها بسیار پیچیده و تقریبا غیرممکن است.»
تحلیلگر سوری در خاتمه به کیهان لندن میگوید «برخی از این توافقها چون خط راهآهن تهران- بیروت از طریق عراق و سوریه و یا خطی که ایران را به بندر لاذقیه در مدیترانه وصل میکند از نظر راهبردی نیز بسیار اهمیت دارند.» این تحلیلگر یادآوری میکند که «ایران تنها از این طریق میتواند به دریای مهمی چون مدیترانه راه پیدا کند و از آن برای صادرت خود به کشورهای اروپائی استفاده کند.»