«برادران لیلا»، شرحی از آموزه‌های رژیم ولایی یا اقتباس «ایرانی» از شاهکار «برادران کارامازوف»؟!

شنبه ۳ تیر ۱۴۰۲ برابر با ۲۴ ژوئن ۲۰۲۳


‏بهزاد پرنیان – برادران کارامازوف  داستانی از فئودور داستایفسکی نویسنده روس است که مانند بیشتر آثار وی رمانی جنائی و اجتماعی است.

فیلم «برادران لیلا» از سعید روستایی با شرکت ترانه علیدوستی و پیمان معادی / محصول ایران/ ۲۰۲۲

‏احتمالا نخستین ترجمه انگلیسی از  «برادران کارامازوف» را کنستانس گرانت انجام داده و بر پایه آن،‏ مشفق همدانی در سال ۱۳۳۵ برگردانی به زبان فارسی داشته است.

‏خواننده (نظر شخصی نگارنده‌ی این مقاله) در طول داستان دستش می‌آید که داستایفسکی به گونه‌ای رندانه در متن روائی داستان خود، به منظور بهبود و ترمیم مقام تضعیف شده نهاد کلیسا و مردان مقدس جامعه، و نیز در تلاش برای الهام بخشیدن دوباره به کلیسای ‏ ارتدکس میان مردم سرخورده از شکست‌های عصر ناپلئون که آثار روانی آن تا سال‌ها پس از تحقیر ملی و میهنی روس‌ها در جامعه به وضوح حس می‌شد، به مشروعیت بخشیدن به بالاترین نهاد کلیسای ارتدکس (پاتریارک‌نشین‌ها) و تبیین نوینی از مقام ‏الهی پیر دیر (مقام مطلقه ولی فقیه) در کلیسای ارتدکس دست می‌زند تا شاید بتواند به سیرت بسیار ‏ آسیب‌دیده و مورد مناقشه این مذهب (به واسطه رخداد رنسانس در اروپا و ظهور پروتستانیسم) در روسیه و اروپا سامانی ببخشد.

‏او در این کتاب برای خواننده همان مشغولیت ذهنی و کلنجار رفتن‌های درونی را بازسازی می‌کند که راسکولنیکوف در رمان «جنایت و مکافات» با آن روبرو گشته بود. ‏ برای همین، او بطور مدام خواننده را با این  پرسش محوری پیرامون مسئله وجود یا نبود خداوند و مسئله خیر و شرّ در عالم درگیر می‌کند.

‏ داستان به دنبال کشته شدن پدر کارامازوف‌ها به دست فرزند ارشد خانواده (اتهام) وارد یک جنگ تمام‌عیار خانوادگی می‌شود و در ادامه روایتگر نبرد میان باورها، عقاید و بروز اختلاف در روابط نسبی و سببی همه اعضای خانواده کارامازوف‌ها می‌گردد.

فیلم کلاسیک «برادران کارامازوف» بر اساس رمان مشهور فئودور داستایفسکی ساخته‌ی ریچارد بروکس با بازیگری یول برینر و ماریا شل/ محصول آمریکا / ۱۹۵۸

‏در ادامه آنچه آرام آرام نویسنده داستان به تصویر می‌کشد، در حقیقت بیانگر این واقعیت است که گرچه پدر خانواده دیگر در میان آنها نیست، اما هر یک از چهار برادر با به نمایش گذاشتن شخصیتی خاص از خود، روایتگر شخصیت اصلی ‏ پدری هستند که زیاده‌خواهی، خسّت در طبع، ‏ طمع و ثروت‌اندوزی را به منتفع شدن اعضای خانواده از ثروت و مکنت پدر ترجیح می‌داد. ‏و این بود که همه فرزندان خانواده، گرفتار انتخاب میان خلاص شدن از شرّ چنین پدری یا ماندن و پیروی از سنت، آموزه‌های دینی و از همه مهم‌تر دستورات  وعاظ و  شارعان دین در پیروی بی‌چون و چرا از ‏ مصلحت‌اندیشی پیران دیر  (پدرانی که به واقع خود ‏ نماینده کلیسای ارتدکس در هر خانواده بودند) باید که لب بر نیاورده و بنشینند تا ببینند سرنوشت نوشته شده به دست صالحان دین و پیران خانواده برایشان چه رقم خواهد زد.

‏در بررسی فیلم «برادران لیلا» می‌توان جاری بودن فضای داستان «برادران کارامازوف» را به وضوح دید. ‏تفاوت عمده میان این دو داستان، در حقیقت بر عهده داشتن نقش برادر کوچکتر کارامازوف‌ها (فرزند «نامشروع» خانواده) توسط لیلا در این فیلم اخیر است!

‏پدرها در این دو داستان برای به دست آوردن غرور و بازگشت به دوران طلائی و احیای حس جوانی از دست رفته خود، مبالغ هنگفتی صرف طمع‌ورزی و آز خود می‌کنند، اما در نهایت توسط عضوی از خانواده تیرشان به سنگ می‌خورد و ناکام می‌گردند! ‏یکی توسط فرزند نامشروعی به نام «اسمردیاکف» و دیگری به دست فرزند ناخلف خود (البته از نگاه پدر و برادران)  که همان «لیلا» باشد.

‏راز هر دو پدر توسط همین دو فرزند نفرین‌شده برملا می‌گردد.

‏در حقیقت همین دو فرزند هستند که شرّ پدران خبیث خانواده را از سر خود و همه نفرات خانواده کم می‌کنند.

‏فئودور  پدر کارامازوف‌ها در کسوت فردی شکاک، به شدت محافظه‌کار، دروغگو و خشن، شب‌ها خود و همه اموال ارزشمندش را در اتاقی محبوس می‌کند و به هیچکس اعتماد ندارد.

‏در خانواده لیلا نیز همین داستان برقرار است: پدر خانواده سند خانه را مخفی می‌کند، سکه‌های طلا و حساب بانکی خود را سال‌ها از همه پنهان کرده؛ ‏فرزندان خانواده در پی زیاده‌طلبی نیستند.

‏فرزندان در هر دو خانواده تنها از پدر پریشان‌احوال متوهم فرورفته در منجلاب ذهنی انواع تئوری‌های توطئه، تنها دست یاری می‌خواهند و طلبِ دیده و فهمیده شدن می‌کنند. ‏اما در نهایت این پدر خانواده است که صلاح می‌بیند چگونه سرنوشت خانواده را رقم بزند.

‏هر دو پدر در پی از دست دادن فرصت‌ها، تشتت و از هم پاشیدگی خانواده را رقم می‌زنند و هر دو به گونه‌ای قربانی طمع و چشم بستن به روی واقعیت موجود می‌شوند. ‏و لاجرم هر دو به قتل می‌رسند. یکی به دست فرزند «نامشروع» خود کشته می‌شود و دیگری به دست فرزند ناخلفی که زندگی انگلی و سخیف پدر را آشکارا به رخ‌اش می‌کشد و باعث دق مرگ شدنش می‌شود.

‏شاید پیام واضح هر دو داستان، این واقعیت ناگزیر و گریزناپذیر باشد که اگر پیران دیر (اولیای امور، صاحبان قدرت، شارعان دین، صادقان مصدق نظرکرده نهادهای مذهبی ) همچنان بر دگم، تنگ‌نظری و برساخت‌های خود پافشاری کنند، لاجرم به زیر کشیده خواهند شد. ‏خواه بر سیاق خشونت و انتقام، خواه بر طریق طرد گشتن از جامعه و فروافتادن در زباله‌دان تاریخ!

*بهزاد پرنیان دانش‌آموخته ریاضیات و تحلیلگر سیاسی


♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۸ / معدل امتیاز: ۴٫۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=323295