احمد رأفت – اولین جشنواره فیلمهای مستند، کوتاه و انیمیشن کارگردانان زن ایرانی و یا فیلمهای که در رابطه یا مشکلان زندان در جمهوری اسلامی است، در روزهای گذشته با عنوان «زن،زندگی،آزادی» در دو روز برگزار شد. «بنیاد آموزشی پرشیا» که در سال ۲۰۱۶ در بریتانیا آغاز به کار کرد و Film Buzz Festival لندن به صورت مشترک این جشنواره را برگزار کردند. در دور روز برگزاری این جشنواره در مجموع ۲۰ فیلم به نمایش درآمد که برخی مستند، شماری داستانی و بقیه انیمیشن بودند.
طاهره دانش مدیر اجرائی «بنیاد آموزشی پرشیا» به کیهان لندن می گوید «این جشنواره با هدف آشنا ساختن مخاطبین بریتانیائی با واقعیتهای اجتماعی ایران و نقض آشکار حقوق بشر در جمهوری اسلامی برگزار شد. برای این کار دو شرط لازم بود: اول اینکه وضعیت در ایران را با صدای مردم داخل کشور به گوش بریتانیائیها برسانیم و بنابراین کارهای هنرمندان داخل کشور را در همکاری با Film Buzz Festival انتخاب کردیم؛ و دوم اینکه عمده تماشاگران شرکتکننده در این جشنواره غیرایرانی باشند، چون ما ایرانیها به اندازه کافی از آنچه در کشورمان میگذرد مطلع هستیم.»
هر کدام از آثاری که در دو روز در این جشنواره اکران شدند، بر روی یکی از مشکلات جامعه تمرکز دارند. یکی از زیباترین کارها فیلم داستانی بسیار کوتاهی با نام «زنده باد» به کارگردانی اعظم شاهدوست است. «زنده باد» که در ماه اوت آینده در جشنواره «نوری بر جهان» در روسیه نیز اکران خواهد شد، داستان مردی است که برای گذران زندگی زبالهگردی میکند. او در میان زبالههای محلی در نزدیکی یک زندان طناب داری پیدا میکند. در بازگشت به خانه، زمانی که با کمک همسر و دختر خردسالش زبالهها را برای فروش تفکیک میکنند، این مرد با طناب دار تابی برای دخترکش درست می کند. ابزار مرگی که بازیافت آن در زندگی به وسیلهای برای شادی تبدیل میشود.
«۹ ساعت با هانا» که حسین فیروزه آنرا کرگردانی کرده و جایزه بهترین کارگردانی بخش فیلمهای کوتاه جشنواره هنر و فیلم «پمبروک» و جایزه بزرگ جشنواره «آستوریا»، هر دو در آمریکا، را در کارنامه خود دارد، به یکی دیگر از مشکلات بسیار جدی جامعه امروزی ایران، «کودکهمسری»، میپردازد. دخترانی که در سنین بسیار پائین از نیمکت مدرسه به خانه شوهر فرستاده میشوند و زمانی که خود هنوز کودک هستند مجبورند نقش همسر و مادر را بر عهده بگیرند. طبق قوانین جاری در جمهوری اسلامی حداقل سن برای ازدواج دختران ۱۳ سال خورشیدی است، اگرچه قبل از آنهم با مراجعه به دادگاه میتوان دختران ده ساله را به ازدواج مردانی سالها مسنتر درآورد. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران، از زمستان ۱۴۰۰ تا پایان پاییز ۱۴۰۱، دستکم ۲۷ هزار و ۴۴۸ مورد ازدواج دختران زیر ۱۵ سال در نقاط مختلف ایران ثبت شده است. روندی که در دو سال اخیر رشد صعودی داشته است.
«شیب تند» کار مشترک بهجت داودی و عفت عجم روایت دختر جوانی است که قصد خروج غیرقانونی از کشور را در جستجوی زندگی بهتر دارد. از همین کارگردان در این جشنواره مستندی در مورد یکی از سرشناسترین سازندگان و نوازندگان دوتار، سازی از خطه جنوبی خراسان، نیز اکران شد.
«کاپیتان» از پوریا سلیمانی داستان دخترانی است که میخواهند فوتبال بازی کنند. یکی برای بازی میپذیرد با مرد مسنی ازدواج کند چون پدرش حاضر نیست او را به جلسات تمرین بفرستد. دیگری برای بازی میپذیرد برخلاف میل خود در رشتهای در دانشگاه تحصیل کند که خواست پدرش است و این تنها راه برای جلب رضایت او برای حضور در تیم فوتبال است. داستان سومی کمی پیچیدهتر است. پدر معتاد وی مخالفتی ندارد، ولی برادرش نمیخواهد «ناموس» او به زمین فوتبال گام بگذارد و او را به خاطر سرپیچی به شدت کتک میزند. در اینجاست که پدر قدم به داستان میگذارد و برای نجات دختر، پسرش را که سرباز فراری است لو میدهد.
«پاس» از الیکا عبداللهی به یکی دیگر از مشکلات اخلاقی جامعه یعنی کلاهبرداری میپردازد. مینا همدانی برای ایفای نقش در این فیلم توانست جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره بینالمللی سینمای مستقل «مادرید» را از آن خود سازد. جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره سینمائی «مایورکا» در اسپانیا نیز به «پاس» تعلق گرفت.
یکی دیگر از آثار تکاندهندهای که در این جشنواره اکران شد، فیلم «خون» از سحر میرزائیانفر است که در بیش از ۵۰ جشنواره جهانی حضور داشته و تا کنون ۲۰ جایزه نیز به دست آورده است. این فیلم یا صحنههای یک عروسی آغاز و ساعاتی بعد با قتل تازهعروس به دست پدرش به پایان میرسد. روایت باکرگی و دستمال خونی برای اثبات آن است! داستان جنایتی که از آن با عنوان «قتل ناموسی» یاد میشود. داستان قطره خونی که میتواند فاجعه بیافریند.
«۱۱۳۳» از حوری شفیعیون هم که هنرپیشه زن آن، مریم محمدخانی، جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره بریتانیائی Film Buzz Festival را به دست آورد، داستان حقوقی است که زنان در جمهوری اسلامی ندارند. ۱۱۳۳ شمارهی مادهای از قوانین جمهوری اسلامی در رابطه با حق طلاق است. بر مبنای این ماده مرد میتواند همسرش را طلاق دهد، ولی زن با توجه به تبصرههای ۱۱۱۹، ۱۱۲۹ و ۱۱۳۰ تنها در موارد خاص از جمله خشونت وحشیانه همسر میتواند برای تقاضای جدائی به دادگاه مراجعه کند. در این فیلم ما شاهد خودزنی زنی هستیم که میخواهد شواهد محکمهپسند برای تقاضای جدائی از همسری ایجاد کند که او را رها کرده است.
دو فیلم هم به موضوع تنهائی میپردارند. اولی انیمیشنی بسیار زیبا با عنوان «قطعه تنهائی» به کارگردانی الهه قمیشی است. مردی در خانهای که تنها کتاب در آن دیده میشود با خاطرات خود زندگی میکند و صفحات کتاب را میخورد تا در داخل کتابهای خالی از صفحات اشیائی را پنهان سازد که یادآور کودکی او هستند. یکی از این اشیا که یادآور دوران کودکی است، یک ساز دهنی است، که او آنرا پیدا نمیکند.
«آشیانه خالی» از فریبا عرب مستندی است که در یکی از خانههای سالمندان تهران ساخته شده است. کارگردان که برای ساختن فیلمی تبلیغاتی به این خانه سالمندان دعوت شده بود، تصمیم میگیرد پای صحبت سه نفر از ساکنان آن، یک دبیر ادبیات بازنشسته، و دو زن که یکی پرستار بوده و دیگری کارمند، بنشیند. این فیلم قبل از دوران کرونا فبلمبرداری شده است. پس از پایان این دوران کارگردان به این خانه سالمندان برمیگردد تا مستند تدوین شده را به آنها نشان پدهد. هر سه تن در این فاصله درگذشتهاند. ولی داستان زمانی انگشت بر تنهائی میگذارد که فرزندان هیچکدام از این سه نفر علاقهای به دیدن فیلمی که زندگی پدر و مادرشان را به تصویر کشیده ندارند. در اینجاست که جمله زن پرستاری که در دوران جنگ ۸ ساله با عراق در پشت جبهه خدمت کرده بود معنی پیدا میکند: فرزندان هرچه بیشتر تحصیل کرده باشند عاطفه کمتری دارند و فرزندان من همه تحصیل کردند.