هر چند سال یکبار برای سالهای پیش رو برنامهای تحت عنوان «توسعه» تهیه میشود.
مردم شش تا از این برنامهها را پشت سر گذاشته و نه تنها گشایش و توسعهای در زندگیشان ندیدند بلکه برعکس هر سال شرایط زندگی و فشارهای معیشتی و سیاسی را بدتر از سال قبل تجربه کردهاند.
برنامه هفتم توسعه بدتر از شش تای قبلی سیمای تمام و کمالی از توسعه فقر و ریاضت و محدودیت برای اکثریت مردم و سقوط ارزش نیروی کار است.
در تنظیم بودجههای سالیانه و برنامههای چند سالهی توسعه که «خود ببُر و خود بدوز» حکومتیست، مردم و مزدبگیران نقشی ندارند. یک الیت حکومتی صاحب قدرت و ثروت برای توسعه و پروار شدن بیشتر منفعت و ثروت اقلیت، شرایطی فلاکتبار به اکثریت را برنامهریزی میکند.
در این چهار دهه نتیجه و محصول تدوین بودجههای سالیانه و شش برنامه درازمدتتر توسعه، گسترش آنچنان فقر و فلاکتی در جامعه بوده که در هر تجمعی مطالبهگران فریاد میزنند «اینهمه بیعدالتی، هرگز ندیده ملتی!»
محور تنظیم این برنامههای به اصطلاح توسعه، محاسبه معیشت و سلامتی ما، امنیت اقتصادی ما، بهبود شرایط زندگی و رفاه ما نیست، بلکه ثروت ناشی از دسترنج مزد بگیران و منابع عمومی به سیاستهایی اختصاص میبابد که رتق و فتق امورات و ملزومات سرمایه و سودآوری و بقای قدرت سیاسی را سر و سامان دهد.
این برنامهریزیها و بودجههای سالانه متعاقب آن، بر اساس سیاستهای اقتصادی بازار آزاد و بر بستری از رانت و فساد، عموم مردم مخصوصا نیروی کار شاغل و بازنشسته را به فلاکت اقتصادی، رفاهی و درمانی کشانده است.
در برنامه توسعه هفتم قرار است آنچنان محدودیت و ریاضتی بر ما تحمیل شود که عواقب ویرانگرش از هماکنون تشویش، نگرانی و اضطراب باز هم بیشتر را به زندگی تک تک ما کشانده است. برنامهای که اقلیت قدرتمند و مرفه برای اکثریت بیقدرت اما مولد ثروت نقشه کشیده است.
برنامهای که در دل انقلاب بزرگ جاری تدوین شده تا نقش به عقب کشاندن دستاوردهای سیاسی و سرکوب معیشتی آن را تکمیل کند.
برای جلوگیری از تعرض بیشتر و دفاع ازسطح معیشت و بهبود وضعیت زندگی با حضور متحد خود نیازهای بودجه و برنامههای زندگیمان را در کف خیابان فریاد زده و برای تحقق آنها تلاش خواهیم کرد.
ایستادهایم تا پایان
شورای بازنشستگان ایران
۱۱ تیر ۱۴۰۲