جمهوری اسلامی پس از سالها تلاش سرانجام روز سهشنبه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۲ (۴ ژوئیه ۲۰۲۳) به عضویت رسمی «سازمان همکاری شانگهای» درآمد. نخستین خیز جمهوری اسلامی برای عضویت در این سازمان در شهریور ۱۳۸۷ بود که محمود احمدینژاد رئیس دولت نهم در نشست سران این سازمان شرکت کرد و سال بعد نیز پس از رویدادهای ۱۳۸۸ و ریاست وی بر دولت دهم باز هم در نشست سران شانگهای حضور یافت.
این سازمان که نخست با همکاری چین، روسیه، قزاقستان، تاجیکستان و قرقیزستان با عنوان «شانگهای ۵» در سال ۱۹۹۶ شکل گرفت، در سالهای بعد با عضویت ازبکستان و هند و پاکستان، به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر نام داد. همکاریهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی و تکنولوژیک بین کشورهای عضو و همچنین حمایت از صلح و امنیت بین اعضا و دیگر کشورهای منطقه از اهداف این سازمان که مقرّ آن در پکن است اعلام شده اما بسیاری از ناظران با توجه به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و «بلوک شرق» و تحولات دههی نود میلادی معتقدند که مقابله با «انقلابهای مخملی» و همچنین جلوگیری از نفوذ و گسترش «ناتو» از اهداف اولیه و اصلی آن بوده است.
برخی تحلیلگران معتقدند عضویت جمهوری اسلامی در این سازمان بدون چراغ سبز ولادیمیر پوتین ممکن نبوده است. احسان صالحی دبیر شورای اطلاعرسانی دولت مدعی شد «اگر ابراهیم رئیسی، نبود ایران را عضو پیمان شانگهای نمیکردند.»
ابراهیم رئیسی رئیس دولت سیزدهم در اجلاس مجازی شانگهای در سخنانی گفت «مزایای عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری شانگهای در تاریخ ماندگار خواهد شد.» از جمله «مزایا»یی که وی به آن اشاره کرد «همگرایی اقتصادی»، پایان بخشیدن به «سلطه دلار» و «مزیت امنیتی» است.
اما آنطور که از اظهارات مقامات جمهوری اسلامی به نظر میرسد، بین اهداف آنها از پیوستن به سازمان شانگهای و ظرفیتهای واقعی این سازمان تناقضهای بزرگ وجود دارد. درواقع سقف اهداف رؤیایی جمهوری اسلامی در مورد رسیدن به منافع اقتصادی و نظامی از پیوستن به سازمان شانگهای بسیار بلندتر از ظرفیتها و امکاناتی است که حتا اعضای قدرتمند آن حاضر باشند با رژیم مستهلک ایران به اشتراک بگذارند چه برسد به امثال ازبکستان، قرقیزستان و پاکستان!
اعضای قدرتمند شانگهای ایران را میدوشند
در زمینه اقتصادی سه قدرت اصلی این سازمان یعنی چین، روسیه و هندوستان سیاستهای منفعتطلبانه مطلق در قبال ایران دارند. هر سه کشور در شرایط تحریم، نفت ایران را ارزانتر از نرخ منطقهای آن میخرند و در عوض کالاهای خود را در ازای نفت صادر میکنند.
در این میان، نفع کشورهای عضو این سازمان از تحریمهای غرب نیز علیه اعضای دیگر است. روزنامه «دنیای اقتصاد» سوم تیرماه در گزارشی با عنوان «نفع چندسر بُرد هند از تحریم ایران و روسیه» گزارش داد «بانک هندی یو.سی.او که خرید نفت خام ایران را مدیریت میکند و میلیاردها دلار پرداختهای مسدود شده ایران را مدیریت میکند، اکنون به عنوان یک بانک کلیدی، تجارت با روسیه تحریمشده را با کمک روپیه تسهیل میکند. این بانک تجاری سال قبل با بهبود درآمد بهره و گسترش تجارت جهانی، سود بیسابقهای را کسب کرد.»
جمهوری خلق چین حتا حاضر نیست بدهی واردات سنگ آهن از ایران را پرداخت کند و اعلام کرده باید بجای آن جنس ببرید!
علیاکبر ولایتی مشاور رهبر جمهوری اسلامی که از تئوریسینهای «نگاه به شرق» است، تیرماه سال ۱۳۹۷ پس از بازگشت از مسکو از قول ولادیمیر پوتین گفته بود شرکتهای روسی برای سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز ایران تا مبلغ ۵۰ میلیارد دلار آمادگی دارند اما سخنگوی کرملین این ادعا را رد کرد و وزیر انرژی روسیه نیز گفت خرید نفت ایران صرفا در برابر کالای روسی امکانپذیر است.
معاون بینالملل بانک مرکزی جمهوری اسلامی اواخر اردیبهشت سال ۱۴۰۲ با افتخار از شکست تحریمهای غرب گفت و خبر از افتتاح شعبه بانک VTB روسیه در ایران را داد اما چند روز بعد این ادعا نیز رسماً تکذیب شد.
برای کشورهای قدرتمند عضو سازمان شانگهای پیوستن جمهوری اسلامیِ منزوی و بحرانزده که در باتلاق تحریمها دست و پا میزند و در فهرست سیاه FATF قراردارد، یک فرصت کمنظیر به شمار میرود تا با «تهاتر» و مبادله کالا، از سیاست نفت در برابر غذا، بیشترین سود را ببرند. اتومبیلهای بیکیفیت چینی چند برابر قیمت در بازار ایران به فروش میرسند و هند بجای پول نفت برنج بیکیفیت به ایران میفرستد. به این ترتیب عضویت جمهوری اسلامی ایران در «سازمان همکاری شانگهای» در زمینه اقتصادی کمکی به ایران نخواهد کرد و در بر همان پاشنه خواهد چرخید.
مجوز غارت در ازای پشتیبانی از سرکوب
آنچه شاید حکومت را دلخوش به عضویت در «سازمان همکاری شانگهای» میکند، حمایتهای امنیتی چین و روسیه از ملایان برای سرکوب اعتراضات است. حکومت در ازای مجوزهای پیدا و پنهان به دولتها و شرکتهای چین و روسیه برای غارت منابع کشور از آنها، نه حتا علیه دولتهای غربی و «کشورهای متخاصم»، بلکه علیه مردم ایران کمک میگیرد.
در مورد امتیازات نظامی نیز به نظر میرسد که فرماندهان ارشد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی از عضویت در «شانگهای» یک درک کاملاً غلط و به شدت متوهمانه دارند. گویا توقعی که آنها از این سازمان دارند، کارکردی شبیه پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) یا دستکم قرارگرفتن در وضعیتی مشابه اعضای ناتو است.
سرتیپ محمدرضا آشتیایی وزیر دفاع جمهوری اسلامی در یادداشتی مینویسد مقابله با توسعه غرب و ناتو و تشدید رقابتهای نظامی و امنیتی اهمیت پیوستن جمهوری اسلامی به سازمان شانگهای را چندین برابر کرده است!
ناتو اما مهمترین پیمان نظامی جهان شناخته میشود که پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۴۹) توسط اروپا و آمریکا شکل گرفت و بیش از ۳۰ کشور در آن عضو هستند. بر اساس ماده پنجم این پیمان اگر هر یک از اعضا با حمله نظامی روبرو شوند، به منزله حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی میشود و آنها برای مقابله اقدام میکنند. حتا در مورد کشورهای غیر عضو نیز ناتو با دولتهای دوست از جمله اسرائیل همکاریهای تنگاتنگ دارد. همچنین پس از تجاوز نظامی روسیه به اوکراین با وجود اینکه دولت کییف عضو ناتو نیست اما به عنوان کشور دوست کمکهای تسلیحاتی و مالی دریافت میکند. در حالی که «سازمان همکاری شانگهای» یک پیمان امنیتی- اقتصادی- سیاسی است و کارکرد «ناتو» را به عنوان یک معاهده چندجانبه نظامی ندارد.
نقش تخیلی «هرکول» برای چین در محاسبات آخرزمانی سرداران سپاه
در بالاترین ردههای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی به این برآورد رسیدهاند که در دنیا نظم جدیدی در حال شکل گرفتن است که طی آن سلطه آمریکا و غرب نابود میشود و در آن جمهوری خلق چین حرف اول و آخر را میزند و به این ترتیب جمهوری اسلامی نیز، البته معلوم نیست به چه دلیل، «پیروز نهایی» است! به نظر میرسد در تصویری که آنها از دگرگونیهای جهان دارند، چین کمونیست همان «هرکول» است که استکبار را به زانو درآورده و در معیت آن، جمهوری اسلامی و «جریان مقاومت» بر ریل پیروزی پیش میرانند!
در همین ارتباط اسماعیل قاآنی فرمانده «نیروی قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز ۱۴ تیرماه در یک سخنرانی میگوید: «امروز بحث جدی درباره انتقال قدرت از غرب به آسیا مطرح، عملیاتی و در حال رخ دادن است. اینکه چینیها یکمرتبه وارد حوزههایی میشوند که هیچوقت به آن وارد نمیشدند و متعلق به آمریکاییها بود. علت چنین انتقال قدرتی شکستهای پی در پی آمریکا در حوزههای مختلف است.» وی حتا معتقد است اگر انقلاب اسلامی نبود چنین اتفاقی نمیافتاد!
حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران نیز پیشتر در اواخر خردادماه طی یک سخنرانی در دانشگاه تهران با اشاره به «قدرت جمهوری اسلامی در منطقه علیه اسرائیل» گفته بود: «حضور چین و تغییر موضع آن از یک موضع اقتصادی به موضع ژئوپلتیک خلاف اراده غرب است.»
محمد باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در یک سخنرانی در دانشگاه «دفاع ملی» از همه آنها فراتر رفته و ادعا میکند: «قدرتگیری چین و سر بر آوردن روسیه بیانگر جهانی است که بشارت داده میشود که در آن روز به روز فرایند قدرتگیری جهان اسلام و ایران اسلامی و تضعیف جبهه استکبار را شاهد هستیم!»
با وجود این صحبتها اما تحلیلگران براساس تجربه دو دهه گذشته مطرح میکنند که وقتی کشورهای عضو پیمان شانگهای نتوانند یا نخواهند در تنگناهای اقتصادی و سیاسی به جمهوری اسلامی کمک کنند به احتمال قوی در بُعد نظامی هم کمکی به آن نمیکنند. چنانکه در جریان حمله روسیه به اوکراین نیز دولت چین ترجیح داد بیطرف بماند. حتا گزارشهایی در مورد ارسال کمکهای پنهانی از سوی پکن به روسیه منتشر شد که چین کمونیست آنها را قویاً رد کرد. از سوی دیگر، واقعیت این است که بزرگترین شریک تجاری چین در جهان، آمریکا و اروپا هستند. به باور ناظران، تنشهای چین و غرب از جمله در تایوان نیز کاملاً کنترل شده است و طرفین تا حد ممکن مرتکب اقداماتی نخواهند شد که تجارت میان آنها را مختل کند.
اینهمه درحالیست که آنچه رژیم ایران را برای عضویت در «سازمان همکاری شانگهای» ترغیب میکرده، دریافت کمکهای امنیتی برای سرکوب داخلی و دسترسی به تجهیزات ارتباطی و جاسوسی علیه معترضان بوده است.
احمدرضا رادان فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی که کمتر از یک هفته پس از شورش مسلحانه «مزدوران واگنر» به مسکو سفر کرد، در دیدار با نیکلای پاتروشف دبیر شورای امنیت ملی روسیه با تأکید بر ضرورت توسعه و تقویت همکاریهای دوجانبه در قالب سازمان شانگهای تفاهمنامههایی در زمینه توسعه و گسترش همکاریهای امنیتی و انتظامی، از جمله تبادل تجربیات مقابله با عوامل ناامن کننده و «عوامل بیثباتکننده» و «حفاظت از تأسیسات دولتی» امضاء کرد.
روزنامه «نزاویسمایا» چاپ مسکو پنجشنبه هشتم تیرماه در گزارشی با اشاره به سفر احمدرضا رادان به مسکو مینویسد «همکاریهای امنیتی بین روسیه و ایران از زمان اعتراضات پاییز گذشته علیه قوانین سختگیرانه ایران برای پوشش زنان، که به یک جنبش تمامعیار ضدحکومت تبدیل شد، بارها توجه غرب را به خود جلب کرده است. بر اساس تجربه زیاد روسیه در سرکوب اعتراضات، دولت بایدن مشکوک بود که روسها تجربه خود را در نحوه رسیدگی به اعتراضات خیابانی با تهران در میان گذاشتهاند.»
نیکیتا اسماگین کارشناس شورای امور بینالملل روسیه معتقد است سفر رئیس پلیس جمهوری اسلامی به مسکو ادامه همکاریهای دوجانبه امنیتی است که میتواند شامل ارسال تجهیزات ویژه برای سرکوب و سیستمهای نظارتی تصویری باشد.
وی توضیح میدهد که بعید است سفر رادان مربوط به کمکرسانی ایران در شورشهای احتمالی در روسیه باشد «زیرا مستلزم همکاری تخصصی یا مبادلات فنی بالقوه است که شک دارم ایران بتواند در اینجا کمک کند زیرا تجهیزات فنی ایران بسیار ضعیفتر از آژانسهای امنیتی روسیه است اما پشت این سفر ممکن است این باشد که مقامات روسیه بتوانند به نحوی به جمهوری اسلامی در این زمینه کمک کنند.»
اوایل فروردینماه سال جاری یک منبع مطلع در ارتش به کیهان لندن گفته بود روسیه و چین تجهیزات جاسوسی و «جمینگ» به ایران تحویل دادهاند. روزنامه «والاستریت ژورنال» نیز با اشاره به خیزش ضدحکومتی در ایران گزارش داد پس از آغاز جنگ علیه اوکراین، دولت پوتین دستگاههای شنود، دروغسنج و عکاسی پیشرفته در اختیار حکومت ایران قرار داده است.
در این میان، در رتبهبندی «شاخص ادراک از فساد»، کشورهای عضو «سازمان همکاری شانگهای» در پایینترین ردهها قرار دارند. بالاترین آمار اعدامها، بیشترین تعداد زندانیان سیاسی و حذف فیزیکی مخالفان و بیشترین موارد سرکوب و قتلهای گروهی مدالهایی است که بر سینه چین و روسیه به عنوان دو قدرت جهانی پایهگذار این سازمان میدرخشد و رژیم ایران از قرارگرفتن در کنار آنها سرمست است! «سازمان همکاری شانگهای» ستاد مرکزی رژیمهای سرکوبگر است.
حامد محمدی |توئیتر|