رجبعلی اعتمادی معروف به «ر. اعتمادی» نویسنده و روزنامهنگار ایرانی شب گذشته در سن ۹۰ سالگی در منزلش در تهران درگذشت.
مهدی رحیمی ناشر کتابهای ر. اعتمادی با تأیید این خبر گفته این نویسنده ساعت یک و نیم شامگاه سهشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۲در منزلش از دنیا رفت.
مهدی رحیمی با بیان اینکه ر. اعتمادی مدتی در بستر بیماری بود، گفته مراسم تشییع پیکر و خاکسپاری او احتمالا فردا، پنجشنبه، ۲۲ تیرماه، در «بهشت زهرا»ی تهران برگزار شود.
مراسم یادبود این نویسنده نیز روز شنبه ۲۴ تیرماه از ساعت ۱۸ تا ۲۰ در باشگاه راهآهن شهرک اکباتان تهران برگزار خواهد شد.
رجبعلی اعتمادی در سال ۱۳۱۲ در شهر لار استان فارس به دنیا آمد و در دوران نوجوانی با خانواده به تهران مهاجرت و در خیابان ناصرخسرو ساکن شدند. او از جوانی تا زمان درگذشت در شهرک اکباتان تهران ساکن بود. اعتمادی دو فرزند دختر دارد؛ شهرزاد دانشآموخته حقوق و پریس دانشآموخته روانشناسی که هر دو ساکن ایالات متحده آمریکا هستند.
اعتمادی در سال ۱۳۳۵ پس از اتمام دوره سربازی، در آزمون آموزشی روزنامه اطلاعات شرکت کرد و به عنوان نفر ششم وارد این روزنامهی عصر ایران شد.
وی بنیانگذار و سردبیر «مجله جوانان» نخستین مجله ویژه نسل جوان ایران و از زیرمجموعههای انتشارات اطلاعات بود. او نوشتن گزارشها برای روزنامه اطلاعات را از شهرستانها آغاز کرد و از سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ به عنوان خبرنگار ویژه «اطلاعات هفتگی» شهرت او آغاز شد.
«مجله جوانان» از نشریات مؤسسه اطلاعات در سالهای دهه چهل و پنجاه با سردبیری اعتمادی (۱۳۵۹–۱۳۴۵) به یکی از پرفروشترین مجلات ایران تبدیل شد که فراتر از مرزهای ایران حتی در دیگر کشورهای فارسیزبان مانند افغانستان و تاجیکستان خوانندگان خود را داشت.
او همچنین یکی از داستاننویسان شاخص ایران به شمار میرود که به دلیل رمانهای عامهپسند معروف شد و اغلب آثارش با نام مستعار «ر. اعتمادی» به چاپ رسیده است. نخستین داستان وی خاطره عاشقانهاش از دوران خدمت سربازی در آستارا بود که نامش را «گور پریا» گذاشت و در مجله «داستان هفتگی» چاپ شد. در آن دوران وی دهها داستان به صورت پاورقی و کتاب منتشر کرد.
پس از انقلاب ۵۷ تا اواخر دهه هفتاد خورشیدی این نویسنده ممنوعالکار بود و در نتیجه نتوانست اثری با نام خودش به انتشار برساند اما همواره داستانهای او از پرفروشترین کتابهای دستفروشها و کتابخانههای زیرزمینی بودند.
اعتمادی در گفتگویی با «روزنامه همدلی» گفته بود که نخستین ممنوعالقلم پس از انقلاب ۵۷ بوده است. او همچنین از سه ماه حضورش در «شهر نو» صحبت کرد که منجر به نوشتن کتاب «داستان شهر غم» شد. اعتمادی در این گفتگو تأکید داشتهاست که قبل از انقلاب با مذهب همزیستی مسالمتآمیز داشته و اصلاً فکر نمیکرد که روزی مذهب جلوی نشر کتابهایش را بگیرد.
ر. اعتمادی در گفتگو با «هممیهن» نیز توضیح داده که «مجله جوانان» چگونه متولد شد؛ زمانی که وی معاون سردبیر روزنامه اطلاعات بود، همه کارها را انجام میداد و در حقیقت روزنامه را اداره میکرد. سردبیر فقط نظارت کلی داشت. پس با خودش فکر کرد چرا سردبیر روزنامه نباشد در حالی که همه کارها را او انجام میدهد! نامهای به سردبیر نوشت که کسالت دارد و از پسِ کارها برنمیآید. سردبیر نامه را با نگرانی برای مسئول برد. پس احضار شد و مدیرمسئول به او گفت که چه کلکی زیر سر داری؟ اعتمادی راستش را گفت که میخواهد سردبیر باشد. مسئول در پاسخ گفت که تو جوانی و اگر خبری نادرست از زیر دستت رد شود، پای همه گیر است.
او اما از خواست خود کوتاه نیامد و با توجه به اینکه در آن زمان روزنامه اطلاعات، مجله «کودک» هم داشت، ولی برای جوانان مجلهای نداشت، پیشنهاد داد که یک مجله هم در اطلاعات برای «جوانان» منتشر شود. مسئولان پذیرفتند و وی سردبیر این مجله شد که انتشار هفتگی آن از مهر ۱۳۴۵ آغاز شد.
این روزنامهنگار و نویسنده از کودکی به کتاب خواندن علاقه بسیار داشت. یکی از معلمهای دبیرستانش به نام حیدریان او را به خواندن کتابهای بیشتر و نوشتن تشویق کرد و همین شد که او در سال سوم دبیرستان برای روزنامهها مقاله مینوشت. اوایل روزنامهنگاریاش که چهارده یا پانزده سال بیشتر نداشت، بهشدت ملیگرا بود و برای نشریه مقالات حماسی مینوشت.
۲۸ کتاب اعتمادی تا کنون چاپ شدهاند که ۱۸ تای آنها قبلا به صورت پاورقی در مجله «اطلاعات هفتگی» و «جوانان» منتشر شده بودند.
رمان «عالیجناب عشق» از جمله آثار معروف اعتمادی است که پس از انقلاب نوشت و در سال ۱۳۸۱ برای نخستین بار توسط نشر «شادان» به چاپ رسید. این رمان در سال ۱۳۹۱ برای پانزدهمین بار تجدید چاپ شد. وی همواره تأکید داشت که اکثر آثارش بر پایه شخصیتهای واقعی شکل گرفتهاند.
انجمن روزنامهنگاران جهانی در شیکاگو حدود پانزده سال پیش لیستی ده نفره از موفقترین روزنامهنگاران ایرانی منتشر کرد که یکی از آنها ر. اعتمادی بود.