عبدالله قراگزلو- ۲۷ ژوئیه سالروز درگذشت محمدرضاشاه پهلوی بود. بدین مناسبت گفتگویی داشتم با دکتر امیراصلان افشار آخرین رئیس کل تشریفات دربار و کسی که در آخرین سالهای عمر شاه، یکی از محارم و نزدیکان و مشاوران محمدرضاشاه بود.
دکتر افشار میگوید وقتی اعلیحضرت از پاناما به مصر آمدند من که در اتریش بودم و مادرم بیمار بود بلافاصله راهی قاهره شدم تا در کنار آن پادشاه باشم. میدانستم در پاناما دوران سختی را سپری کرده است و بیماری او هم شدت گرفته است. متأسفانه جیمی کارتر به خاطر گروگانهایی که در تهران داشت با جمهوری اسلامی مخفیانه گفتگو میکرد تا در ازای تحویل شاه به آنها، زمینهی آزادی ۵۲ دیپلمات خود را فراهم آورد و زمانی که خبردار شد شاه و همراهان قصد سفر به مصر را دارند هامیلتون جردن و تد کاتلر را به پاناما فرستاد تا مانع سفر شاه به مصر شوند. به سادات هم گفت که آمدن شاه به مصر ممکن است برای شما گران تمام شود که سادات هم پاسخ دندانشکنی به کارتر میدهد و از او میخواهد که سرش به کار خودش گرم باشد و در امور دیگران دخالت نکند.
خلاصه هیأت آمریکایی زمانی به ویلای شاه و شهبانو میرسند که آنها همه اسبابها را جمع کرده و عازم سفر به مصر بودند. هامیلتون جردن به اعلیحضرت میگوید اگر در پاناما بمانید امکان سفر به آمریکا را برای معالجه خواهید داشت و اعلیحضرت هم در پاسخ او میگوید من میدانم که به زودی خواهم مُرد اما میخواهم با افتخار و در میان دوستان و یاران وفادار خودم با زندگی وداع کنم؛ و از اتاق بیرون میرود و راهی فرودگاه میشود.
خوشبختانه هم در فرودگاه پاناما و هم در فرودگاه آزور همه توطئهها برای توقف شاه خنثی میشود و اعلیحضرت به سوی دوست دیرینش انورالسادات پرواز میکند و در فرودگاه مصر، رئیس جمهوری و بانو سادات رسماً چون یک پادشاه و ملکه از اعلیحضرت و شهبانو استقبال رسمی به عمل میآورند.
دکتر افشار ادامه میدهد روز به روز وضع مزاجی شاه بدتر از پیش میشد و تلاش پزشکان برای بهبود حال وی بینتیجه مانده بود. همه روزها خدمتشان شرفیاب میشدم ولی از ۲۶ ژوئیه همه چیز نشان از آن داشت که شاه آخرین روزهای عمر خود را سپری میکند. به همین خاطر من به اتفاق مهندس اردشیر زاهدی در فکر تهیه مراسم تدفین برای اعلیحضرت افتادیم. با آقای تیمور رئیس تشریفات مصر چند بار نشستی برگزار کردیم. گرچه خواست اعلیحضرت برگذاری مراسم خاکسپاری سادهای بود ولی انورالسادات رئیس جمهوری مصر گفت همانطور که با افتخار و احترام در زمان حیاتاش پذیرای او شدیم حال نیز همانگونه باید با او وداع کنیم. قرار شد نشانهای اعلیحضرت در روی بالشهای کوچکی بنا به اهمیت مدالها حمل شوند ولی هم آقای زاهدی و هم من با این امر مخالفت کردیم. تیمور رئیس تشریفات مصر علت را جویا شد؛ به او گفتم وقتی اکثر سران ممالک جهان در دوران سخت و بلاتکلیفی شاه به او جا و مکان اقامت ندادند حال چه لزومی دارد که ما نشانهای چنین کشورهایی را در جلوی پیکر شاه حرکت بدهیم.
دکتر افشار در ادامه گفتگوی خود با کیهان لندن گفت: من از آقای تیمور خواستم که سه نشان یکی از مصر و دو نشان از ایران در برابر پیکر شاه حرکت داده شود که هم ارادت و سپاس ما را به رئیس جمهوری مصر بازگو میکند و هم عالیترین نشانهای ایران دوران پهلوی با وی حرکت داده میشود. تیمور گفت باید ماجرا را به اطلاع رئیس جمهوری برسانم تا ببینم نظرشان چیست. چند دقیقهای بعد برگشت و گفت جناب رئیس جمهوری هم این نظر را پذیرفتند.
خلاصه روز ۲۷ ژوئیه، ساعت نه و پنجاه و شش دقیقه، محمدرضاشاه پهلوی چشم از جهان فرو بست. او قبل از مرگاش نفس عمیقی کشید و بعد هم اردشیر زاهدی چشمان شاه را بست.
مراسم خاکسپاری محمدرضاشاه پهلوی در روز ۲۹ ژوئیه در گرمای طاقتفرسای قاهره برگزار شد. مراسمی با شکوه که بیش از سه میلیون مردم مصر در مسیر، تماشاگر این مراسم بودند و با تکبیر و گفتن لااله الیالله معنویت خاصی به آن بخشیده بودند.
رئیس جمهوری مصر و شهبانو و جهان سادات و شاهزاده رضا پهلوی و اعضای خاندان سلطنت، نیکسون رئیس جمهوری پیشین آمریکا و کنستانتین پادشاه یونان از کاخ قبه تا مسجد الرفاعی به دنبال جنازه و پیاده تمام مسیر را پیمودند.
دکتر افشار میافزاید: هنگامی که جنازه شاه را که در پرچم ایران پیچیده شده بود از کاخ قبه پایین آوردند تا بر روی عرّادهای قرار دهند که ۱۲ اسب آن را میکشیدند، به ناگاه سلام شاهنشاهی نواخته شد که اشک از چشمان همه ما سرازیر گشت؛ واقعاً روز بسیار سخت و غمناکی بود.
ریچارد نیکسون که دکتر افشار را از زمان سفارتش در ایالات متحده بهخوبی میشناخت به او میگوید رفتار دولت ما با پادشاه ایران جزو صفحات سیاه آمریکا خواهد ماند. هنری کیسینجر نیز در رثای شاه میگوید او دوست خوب ایالات متحده بود و در همه بحرانها از ما پشتیبانی کرد. اما در حالی درگذشت که جز سادات همه او را رها کرده بودند. و جیمز مک کلوی از وزرای پیشین آمریکا نیز میگوید ما رفتار ناشایستی نسبت به او داشتیم.
در مسجد الرفاعی پیکر محمدرضاشاه در همان محلی که پیکر رضاشاه چند سالی به امانت نگاه داشته شده بود، به خاک سپرده شد و مردی که عاشق ایران بود و آرزویی جز سربلندی و اعتلای ایران نداشت در دیار غربت اما در کشوری که رهبرش صمیمانه و برادرانه او را گرامی میداشت، به امانت گذارده شد.
دکتر امیراصلان افشار در پایان میافزاید: شاه چون ستاره تابناکی نام و خاطرهاش همیشه در اذهان ایرانیان باقی خواهد ماند.
*این مطلب نخستین بار در امرداد ۱۳۹۴ در کیهان لندن منتشر شد.