[بخش چهارم: بهار عربی]
کیهان آنلاین – ۲ دی ۹۳ – روزی نمیگذرد که خبر یک حمله تروریستی به نام اسلام مردم این جهان را به وحشت نیاندازد. امروز خاورمیانه در هرج و مرجی بیسابقه قرار گرفته و مسئله هویتی جوامع اسلامی در خاورمیانه را به یک بن بست تاریخی رسانده است.
“دولت اسلامی” بزرگترین فاجعه “بهار عربی”
همان طور که در بخش سوم این بررسی دیدیم، در سوریه انواع و اقسام گروههای تروریستی از یک سو با غرب و اسرائیل در جنگاند و از سوی دیگر گروههای مختلف اسلامگرا بر ضد هم درگیر جنگهای خونین هستند.
یکی از خطرناکترین گروههای تروریستی که در سال ۲۰۱۳ شکل گرفت، گروه “دولت اسلامی در عراق و کشورهای شرق دریای مدیترانه” میباشد. در این گروه هم گروههایی که متعلق به القاعده هستند و هم گروههایی که در “جبهه اسلامی سوریه” سازمان یافتهاند بسیج شدهاند. شاید بیش از دوسوم اعضای این گروه سوری نباشند و از آسیا و اروپا و حتی آمریکا و آفریقا برای پیوستن به گروههای جهادی به سوریه آمده باشند.
آنها با سیاست آشتیناپذیر خود با رژیم اسد در جنگ “مقدس” جهادی قرار گرفتهاند و هر روز تعدادشان بیشتر میشود. البته دیکتاتوری اسد نیز با کمک ایران، حزبالله و روسیه به سیاست سازشناپذیر و ضد دموکراتیک خود ادامه میدهد.
تا چندی پیش خبرهایی در روزنامههای غربی خوانده میشد که گویا تاریخ القاعده به پایان رسیده است. ولی واقعیت این است که سازمان “دولت اسلامی” و القاعده در سوریه و عراق همدیگر را تکمیل کرده و القاعده به شکلهای جدید بیش از پیش فعالیت میکند.
“شکستن دیوارها”
در ژوئن سال ۲۰۱۳ گروه القاعده در عراق توانست همزمان در پی دو حمله به دو زندان مختلف ۵۰۰ زندانی را که اکثر آنها از اعضای سازمان القاعده بودند آزاد کند.
در پاکستان و در لیبی نیز زندانیان القاعده با برنامههایی که از قبل تدارک دیده شده بود، توانستند دسته دسته از زندانهای خود فرار کنند. در سال ۲۰۱۳ در حدود ۱۷۵۰ زندانی متعلق به سازمان القاعده از زندانهای متعدد در کشورهای مختلف فرارکردند. به طوری که کارشناسان انگلیسیزبان نام این پدیده را ” شکستن دیوارها” نامیدند. این پدیده مانند داستان سحرآمیز و طلسمگونهای بود که در شبکههای مجازی پخش شد و هواداران و طرفداران القاعده را به صحنه جنگ کشاند زیرا در این تصور بودند که پیروزی جنبش اسلامیشان مسلّم و قطعی است.
این پدیده باعث شد که در خیلی از کشورهای دنیا طرفداران تروریسم جهادی هبستگی خود را با آمادگی به شرکت در جنگ اسلامگرایان علیه رژیم بشار اسد با ورود خود به صحنه نبرد اعلام کنند.
آنها از نقاط مختلف جهان به سوریه و عراق رفتند تا خلافت اسلامی خود را در قرن بیست و یکم میلادی بنا کنند.
محل امنی برای تروریستها که ناامنیتی برای منطقه به وجود آورد: شبه جزیره سینا
در پی “بهار عربی” القاعده امکانات جدیدی برای رشد خود کشف کرد. مثلا در لیبی القاعده وطن جدیدی برای خود یافت. حتی شمال شبه جزیره سینا که متعلق به مصر است به یکی از مراکز القاعده تبدیل شد. این شبه جزیره میان دریای مدیترانه و دریای سرخ قرار گرفته و تنها راه ارتباطی قاره آسیا با آفریقاست و از این رو نیز دارای اهمیت امنیتی- سیاسی بسیار برای مصر و اسرائیل است.
به همین دلیل بود که دولتهای مصر و اسرائیل در قرارداد کمپ دیوید در سال ۱۹۷۹ به این نتیجه رسیدند که این شبه جزیره عاری از تسلیحات نظامی شود. در دهه نود اروپاییها این شبه جزیره را تبدیل به یکی از اهداف مسافرتهای توریستی خود نمودند. شمال سینا ولی فقیر ماند و اقتصاد در سایه در این منطقه از سال ۲۰۰۵ به بعد رشد صعودی کرد. در همین سال بود که ارتش اسرائیل از نوار غزه یبرون رفت و حماس در آنجا قدرت را به دست گرفت.
سازمان مقاومت اسلامی حماس توسط ایران از راه سودان و البته از راه شبه جزیره سینا تقویت میشد. بعد از اینکه اسرائیل در سال ۲۰۰۷ مرزهای خود را بست، ساخت پر شتاب تونلها شروع شد و از جمله تسلیحات نظامی از راه تونل به غزه وارد میشد. در آن سالها بیش از ۴۰۰ تونل از زیر دیواری که اسرائیل بنا کرده بود از مصر به شهر رفح در نوار غزه وصل بودند.
طبق گزارش “گروه بحران بینالمللی” فقط در سال ۲۰۱۱ اجناس مختلف به ارزش بیش از ۷۰۰ میلیون دلار به طور قاچاق وارد غزه میشد. در حدود ۱۰٫۰۰۰ نفر فقط در شهر رفح از عایدات قاچاق زندگی میکردند. در عرض شاید پنج سال حدود ۱۳٫۰۰۰ خودرو توسط این تونلها به نوار غزه وارد شد. خیلیها در این میان میلیونر شدند و البته جهادیون از کشورهای مختلف حتی از یمن و سودان بیکار ننشسته و غزه را به عنوان منطقه عقبنشینی خود انتخاب کردند.
جدا از جهادیون بیش از ۵۰٫۰۰۰ پناهجوی فقیر از سودان به صحرای سینا به صورت قاچاق وارد شدند. به گفته سازمانهای حقوق بشر در این میان بیش از ۴٫۰۰۰ نفر از پناهجویان مفقود شدند که امکان آن میرود که قربانی برنامههای تونلسازی قاچاقچیان شده باشند. بعد از سقوط حُسنی مبارک رئیس جمهوری مصر در فوریه ۲۰۱۱ وضع امنیتی منطقه برای مصر و اسرائیل وخیمتر شد. به ویژه برای اسرائیل، زیرا این کشور مرز ۲۴۰ کیلومتری با صحرای سینا یعنی با مصر دارد. این مرز به یک خطر بزرگ امنیتی برای اسرائیل تبدیل شده است.
از سال ۲۰۱۱ گروهی به نام “ارتش اسلام” فعالیتهای خود را از نوار غزه سازمان میداد. به موازات «ارتش اسلام»، گروههای سلفی که از لیبی میآیند نیز در صحرای سینا فعال شدند و خود را “القاعده در سینا” نامیدند.
دکتر وحید وحدتحق، جامعهشناس و دکتر علوم سیاسی از دانشگاه برلین، کارشناس مسائل خاورمیانه و تروریسم و مترجم است. وی سالها در انستیتوی پژوهشی خاورمیانه (Memri) و بنیاد اروپایی برای دموکراسی (EFD) به کار و تحقیق مشغول بوده است.
دکتر وحدتحق سلسله مقالاتی در زمینه تروریسم اسلامگرا برای کیهان آنلاین- لندن نوشته است که به تدریج در اختیار خوانندگان قرار میگیرد.