سقوط جمهوری اسلامی اجتناب‌ناپذیر است

- ملت ایران هرچند از لحاظ تاریخی از اقوام مختلف تشکیل شده است، آنان هویت ایرانی  را بر هویت قومی خود ترجیح می‌دهند و اول خود را ایرانی می‌دانند تا ترک و بلوچ و لر و فارس و غیره، و بر حاکمیت و منافع ملی پافشاری می‌کنند. حاکمیت در بیش از ۴ دهه گذشته تلاش کرد تا ارزش‌های اسلامی را بر ارزش‌های ایرانی برتری دهد و این دو را در تضاد با هم نشان دهد.
- اراده ملی و خرد جمعی در آینده ایران، و سرنوشت آن بسیار تعیین کننده خواهد بود. ملت ایران و به ویژه نسل جوان باید با خردورزی و بلوغ سیاسی در راهی قدم نهد که زمینه سعادت و سربلندی ایران را فراهم کند و در دام نااهلان داخلی و خارجی نیفتد. امروز بر ایرانیان است که با سازماندهی و برنامه‌ریزی شرایطی را فراهم آورند که گذر از شرایط خطیر کنونی با کمترین هزینه همراه باشد تا زمینه شکوفایی و تداوم فرهنگ و تمدن ایرانی فراهم آید.

یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ برابر با ۰۶ اوت ۲۰۲۳


دکتر رضا سعیدی فیروزآبادی – جنبش «زن زندگی آزادی» فصل جدیدی از مبارزات ملت ایران علیه استبداد و در ادامه راه جنبش مشروطه در راستای تحقق آرمان‌هایی چون حکومت ملی، حقوق شهروندی، و آزادی‌های مدنی است. هرچند روند تحقق آرمان‌های مشروطه سریع و آسان نخواهد بود، سقوط نظام استبدادی حاکم بر ایران امری اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد. یکی از عوامل مهم در تحقق چنین امری، تغییرات جمعیتی در ایران است.

نمونه‌ای از ابتکارات اعتراضی دانشجویان دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران

در سال ۱۳۵۷ جمعیت ایران را بیش از ۷۵ درصد افراد بی‌سواد تشکیل می‌دادند. گرایش‌های دینی در آن زمان بسیار قوی و  نفوذ روحانیان بسیار پررنگ بود. جمعیت کنونی ایران را اکنون جوانانی تشکیل می‌دهند که اکثراً تحصیلکرده‌اند، به ویژه جمعیت زنان تحصیلکرده در ایران در چند دهه اخیر، به شدت افزایش یافته است. نفوذ دین در جمعیت ایران به ویژه در جوانان کاهش یافته و بسیاری از آنان تفکر سکولار دارند و خواستار جدایی دین از سیاست هستند. توجه به جوانان و مطالبات آنها از جمله نکاتی است که حتی مخالفان حکومت فعلی توجه کافی به آن مبذول نداشته‌اند. گسترش فناوری و پدیده جهانی شدن نیز در گستردش تفکرات سکولار به جوانان موثر بوده است.

آیت‌الله خمینی با نظریه ولایت فقیه خود تلاش کرد تا اصولی را ارائه دهد که در آن نظام بر ایران اولویت داشته باشد و امت اسلامی بر امت ایران و منافع امت اسلامی بر منافع ملی ترجیح داده شد. او هدف نظام را امری فرای ایران می‌دانست و تلاش کرد که با اجرای شرع زمینه وحدت امت و جهان اسلام را فراهم کند. در زمان انقلاب اسلامی بسیاری از مردم ایران و روشنفکران چندان با این نظریه آشنایی نداشتند. به تدریج و با گذر زمان و افزایش آگاهی‌های ملت ایران به ویژه با گسترش فناوری و پدیده جهانی شدن، قاطبه ملت که از لحاظ تاریخی با هویت و فرهنگ ایرانی دلبستگی داشتند، در برابر عزم حاکمیت در جهت گسترش این فرهنگ و هویت جعلی ایستادگی کردند. ملت ایران هرچند از لحاظ تاریخی از اقوام مختلف تشکیل شده است، آنان هویت ایرانی  را بر هویت قومی خود ترجیح می‌دهند و اول خود را ایرانی می‌دانند تا ترک و بلوچ و لر و فارس و غیره، و بر حاکمیت و منافع ملی پافشاری می‌کنند. حاکمیت در بیش از ۴ دهه گذشته تلاش کرد تا ارزش‌های اسلامی را بر ارزش‌های ایرانی برتری دهد و این دو را در تضاد با هم نشان دهد. نظام در تلاش برای ارائه فرهنگ و هویت جعلی، با بسیاری سنت های  ایرانی به مخالفت پرداخت، به عنوان مثال در تقویم رسمی تنها عید نوروز باقی مانده است. امروزه اکثر ملت ایران به خصوص جوانان به فرهنگ و هویت ملی خود روی آورده‌اند. بدین ترتیب پشتیبانی اکثریت ملت ایران از حاکمیت به شدت کاهش یافته است.

ناکارآمدی تفکر نظام در تحقق خواسته‌های مردم و بحران های متعدد، باعث شده است که اسطوره‌های نظام از جمله عدالت اسلامی، اخلاقی کردن سیاست، رسیدگی به مستضعفان و مبارزه با امپریالیسم  نزد مردم رنگ باخته و خواستار عبور از نظام باشند. این امر همچنین منجر به ریزش وسیع در هواداران نظام شده است، بطوری که نظام مقبولیت خود را در نزد قاطبه مردم ایران از دست داده است. پیری و فرتوتی مسئولین عالی‌رتبه نظام نیز از جمله مشکلات حاکمیت است. مجموع عوامل فوق باعث شده است که «زمان» به یکی از موانع در تداوم نظام کنونی تبدیل شود. برخی از طرفداران نظام در بیش از دو دهه اخیر، اصلاحات را راه حل برون‌رفت نظام از این مشکلات می‌دانستند. این افراد در تبین و ارائه راه حل اصلاحات، ناموفق بوده‌اند. از طرفی، هر گونه اصلاحات در ساختار نظام ٫اصل ولایت مطلقه فقیه و مشروعیت نظام را متزلزل می‌گرداند. این امر باعث شده است که هسته نظام با هرگونه اصلاحات مخالف کند و آن را انعطاف در چوب خشکی تلقی کند که حاصلی جز شکست و فروپاشی ندارد. تجربه اصلاحات در نظام‌های سیاسی چون شوروی و لیبی نشان داده است که نظام تنها با تداوم استبداد و سرکوب قادر به بقا است. با توجه به ریزش گسترده در نیروهای وابسته به نظام، تداوم استبداد و سرکوب پس از بیش از چهار دهه، حتی در کوتاه‌مدت نیز مقدور به نظر نمی‌رسد. امروز حاکمیت به‌خصوص به این درک رسیده است که چون درخت بی‌ریشه‌ای نتوانسته در قاطبه ملت ایران ریشه کند و به آسانی در برابر حوادث آسیب‌پذیر است.

با توجه به عوامل فوق، هرچند فروپاشی نظام اجتناب‌ناپذیر است، اما آینده ایران، پس از فروپاشی این حاکمیت امری است که ملت ایران از آن چشم‌انداز روشنی ندارد. در این زمینه چندین احتمال وجود دارد، گزینه‌هایی چون فروپاشی مسالمت‌آمیز، فروپاشی همراه با خونریزی و یا خطر جنگ داخلی و یا حتی تجزیه. تاریخ ایران نشان داده است که هر یک از این احتمالات، دور از ذهن نیست.

اراده ملی و خرد جمعی در آینده ایران، و سرنوشت آن بسیار تعیین کننده خواهد بود. ملت ایران و به ویژه نسل جوان باید با خردورزی و بلوغ سیاسی در راهی قدم نهد که زمینه سعادت و سربلندی ایران را فراهم کند و در دام نااهلان داخلی و خارجی نیفتد. امروز بر ایرانیان است که با سازماندهی و برنامه‌ریزی شرایطی را فراهم آورند که گذر از شرایط خطیر کنونی با کمترین هزینه همراه باشد تا زمینه شکوفایی و تداوم فرهنگ و تمدن ایرانی فراهم آید.

*دکتر رضا سعیدی فیروزآبادی پزشک متخصص پیوند اعضا و عضو کنونی هیئت هماهنگی پروژه ققنوس ایران است.


♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۰ / معدل امتیاز: ۴٫۹

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=327049