از قتل وحشیانهی مهسا امینی دختر ایران به دست مأموران گشت ارشاد و خیزش ملی عظیمی که به دنبال داشت یک سال میگذرد.
یکسالی که بهرغم اعدامهای ظالمانه، بیش از پانصد کشته و هزاران زندانی، آسیبهای جبرانناپذیر به بینایی صدها هموطنی که جرمشان دفاع از آزادی و ابراز نفرت از نکبت رژیم حاکم بود، فشارهای غیرانسانی به خانوادههای کشتهشدگان، در نظر مردم کشور و جهانیان سال پایان رژیم بود:
سالی که پایان سلطهی رژیم حاکم بر جان و روان مردم را اعلام کرد و نشان داد که از بساطی که خود را حکومت مینامد چیزی جز یک دستگاه سرکوب بیرحمانه باقی نمانده است؛ دستگاه سرکوبی مانند هر نیروی اشغالگر بیگانه در محاصرهی مردم یک آب و خاک.
سالی که طی آن زنان آزادهی ایرانزمین با کارزار پیگیر خود در برابر تجاوز به حقوق مسلم خود، به شکل ایستادگی دلاورانه در برابر حجاب اجباری یکی از درخشانترین نمونههای نافرمانی مدنی را در تاریخ ثبت کردند.
اینها همگی نشان داد که:
خیزش مهسا آژیر پایان جمهوری اسلامی و آغاز شمارش معکوس برای سرنگونی قطعی آن بوده است.
نشانهی انکارناپذیر دیگر این حقیقت وحشت حاکمان از نزدیک شدن روز قتل مهسا و آغاز خیزش و تدارکات مذبوحانه و گستردهای است که برای پیشگیری از خطر خیزش دوم میبینند: فشار دوچندان بر خانوادههای قربانیان و گسترش تهدیدها، کوشش در کاستن هر چه بیشتر روابط مردم از طریق شبکههای اجتماعی، و بسیج همهی دستگاههای سرکوب برای منصرف کردن شمارهر چه بیشتری از مردم از شرکت در اعتراضات.
اما تداوم مقاومت و تنوع یافتن اشکال اعتراضات نشان داد که قدرت اراده و نیروی خلاقهی مردم، و در پیشاپیش آنان جوانان کشور، از هر نیروی سرکوبی تواناتر است.
اینها همه از ریشههای ژرف فرهنگ آزادگی در ملت چندهزار سالهی ایران گواهی میدهد و حکایت از آن دارد که همچنان شاهد دلاوریها و ابتکاراتی خواهیم بود که قدرت حاکم و جهانیان را شگفتزده خواهند کرد.
در این میان هنوز جای گروه مجرب، فشرده و مصممی که با تشکیل جانشین مشروع حکومتی و شبکهی ملی تسخیر قدرت در داخل کشور غلبهی این نیروی خلاق، عظیم و پویا بر پسماندهی قدرت حاکم را فراهم کند همچنان خالی است؛ زیرا برای نیل به هدف نهایی این دو عامل لازم و ملزوم یکدیگرند.
پیش به سوی دومین خیزش مهسا دختر ایران
پیش به سوی تشکیل قدرت جانشین و سرنگونی قدرت اشغالگر
۲۰شهریورماه ۱۴۰۲
برابر با ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳
ایران هرگز نخواهد مرد