کامیار بهرنگ- با اینکه مدیرکل اداره کتاب وزارت ارشاد سخنان خود در مورد «ممنوعیت استفاده از واژه شراب» در کتابهای چاپ ایران را تکذیب کرد، اما موضوع سانسور در ایران بازهم به یکی از تیترهای خبری تبدیل شد.
هفته گذشته بسیاری از خبرگزاریهای رسمی و نیمه رسمی خبری را به نقل از محمد سلگی مدیر کل توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت ارشاد منتشر کردند که در آن آمده بود: «درباره کلماتی مانند شراب که میگویند، نباید در کتاب بیاید. جایی متن در تقبیح شراب بوده است، اما گفتهایم کلمۀ شراب اصلا نباید بیاید».
چند روز بعد اما او در توضیح صحبتهای خود با اشاره به اینکه رسانهها گفتههای او را به درستی منتقل نکردهاند، گفت: «اینجانب مثال زدم و بیان کردم اگر کلمه شراب در جایی استفاده شود که مراد و معنای جمله تقبیح شراب است، غیر عقلانی است که کسی آن را حذف کند».
این موضوع در حالی بیان میشود که علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اولین روزهای کار خود در این مقام گفته بود: «ممیزی کلمه محترمانه همان سانسور است. اسمش را هرچه میخواهید بگذارید مهم نیست. وظیفه وزارت ارشاد این است که ضوابط را اجرا کند و آنها را به صورت شفاف اعلام کند اما قبل از اینکه چنین تصمیمهایی گرفته شود با ارباب نشر و کسانی که سابقه طولانی دارند حتما مشورت خواهد شد».
اما نکته اصلی در سخنان مدیرکل اداره کتاب وزارت ارشاد که زیر نام «شراب» پنهان ماندن آماری است که او به صراحت از میزان کتابهای سانسور شده و به تعبیر خودش «ممیزی شده» به میان آورده و گفته است: «اگر ۷۲ هزار عنوان کتابی را که در سال ۹۳ ثبت شده، در نظر بگیریم، حدودا پانزده هزار عنوان آن بررسی شده است. مابقی آثار، به دلیل علمی و آموزشی بودن، بلامانع شدهاند. از پانزده هزار عنوان کتاب بررسی شده، حدود شش هزار عنوان، مشکلات جزئی داشتهاند که به عنوانِ موارد مشروط ابلاغ کردهایم تا ناشر اصلاح کند. کمتر از پانصد عنوان هم غیرمجاز اعلام شده است».
آنچه در این مصاحبه جالب است استفاده از واژگان جدیدی است که معادل سانسور به کار گرفته میشود. بررسی «سلامت کتابها» و «بهبود و ارتقای نظارت بر کتاب» در واقع هدفی جز سانسور و امر به گسترش آن ندارد. سیاستهایی که تیراژ کتاب در ایران را به طور میانگین به ۳۵۰ نسخه رسانده است.
در چنین فضایی به سراغ یکی از ناشران داخلی رفتم که به دلیل مشکلاتی که میتواند در آینده برای او همراه داشته باشد این مصاحبه بدون ذکر نام وی منتشر میشود.
این ناشر در مورد وضعیت سانسور (ممیزی) در دورهی وزارت علی جنتی میگوید: «وضعیت نشر در ایران آنچنان ربطی به موقعیت دولت ندارد چراکه به باور من، پاشنه آشیل هر حکومتی وضعیت فرهنگی و ادبی آن کشور است که با آگاهی عمومی رابطه مستقیمی دارد. هر دولتی که بیاید چهارچوبهای ممیزی کتاب تغییری نمیکند تنها در شدت و حدت آن و در واقعیت کمیت ممیزی ما شاهد برخی تغییرات هستیم اما کیفیت ممیزی سر جای خودش باقی میماند.»
به گفتهی این ناشر در ایران «یک سری چهارچوبهای اساسی در ایران پس از انقلاب سال ۵۷ وجود داشته و دارد که ربطی به دولت کارگزاران و اصلاحات و اصولگرا ندارد که حالا ما بخواهیم آن را در دولت تدبیر و امید بررسی کنیم. اما از یک وجه دیگر میتوانم بگویم وضع در دورهی اخیر بدتر شده است چرا که بخشی از جامعه روشنفکری و اهل قلم رضایتی نسبت به آمدن آقای روحانی پیدا کردهاند و در تمام موفقیتهای دولت او در عرصه سیاست خارجی، بخصوص در بحث هستهای توانسته است بخشهایی از فشار روی این جامعه را حتی از لحاظ روانی خنثی کند. از طرف دیگر در دورهی آقای احمدی نژاد همین گروه مخالفت شدید و البته علنی با سیاستهای او داشت و به همین دلیل در نوشتههای خود نیز تیغ تیز انتقاد را به سوی او میگرفتند اما حالا ما شاهد این هستیم که این تیغ به نحوی بسیار کند شده و حتی در مواردی اصلا انتقادی بیان نمیشود. در چنین فضایی است که فرصت برای ممیزی کتابها بیشتر فراهم میشود و باید بگویم کتابهایی که در دوره آقای روحانی سانسور میشود همانهایی است که در دوره آقای احمدی نژاد سانسور میشد. من اینجا درباره موارد پایهای صحبت میکنم و مشخص است که میزان ممیزی کمی تغییر پیدا کرده اما مساله این است که اصل ممیزی بر سر جای خود باقی مانده است. شما نمونههای بسیاری را شاهد هستید که بعد از چاپ اول حالا باید با اصلاحیه منتشر شوند و یا به کل از انتشار چاپهای بعدی آن جلوگیری شده که از ذکر نمونههای آن مجبورم خودداری کنم چراکه شاید در مذاکراتی که با ارشاد در جریان است هر کدام از آنها دوباره مجوز چاپ دریافت کنند.»
وی میافزاید: «اما وقتی هنوز بخش بزرگی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دست اصولگرایان است و آقای [حسین] نوش آبادی در راس این وزارتخانه است یعنی شما همچنان نمیتوانید انتظار تغییر در آن را داشته باشید».
این ناشر وضعیت نشر در ایران را «فاجعهبار» خوانده و میگوید: «پروسه نشر از دور آقای هاشمی رفسنجانی تا امروز به وجود نیامده است. در تمام این سالها یک نزاعی میان حوزه هنری و وزارت ارشاد وجود داشته که هنوز هم به سرانجامی نرسیده است. حوزه هنری مدعی است که متولی فرهنگ و هنر در جامعه اسلامی است و تاکید دارد که در حوزه نشر میبایست بتوان بدون مجوز وزارت ارشاد و تنها با نظارت نهادی از میان خود اهالی فرهنگ و هنر سیاستهای ممیزی تعیین و اجرا شود. وزارت ارشاد هم در سالهای گذشته نتوانسته است از قلم آزاد و نشر بدون ممیزی دفاع کند. هر دوره ریاست جمهوری در ایران با یک سری شعار و مطالبه همراه است، در دورهی آقای خاتمی مساله نشر را نمیتوانید از مطالبه عمومی باز شدن فضای سیاسی- اجتماعی کشور جدا کنید، آنجا بعد از ۱۸ تیر و قتلهای زنجیرهای، جامعه مدنی به دولت با دیدی شدیدا انتقادی نگاه میکرد و آنجا دولت را مجبور کرد که به آن آزادی بدهد. هر زمان در هر دولتی عرصه بر قانونگذار، مجری قانون و سانسورچی تنگ شد آنها مجبور به عقبنشینی شده و مقداری فضای نشر نفس کشیده است. آنچه امروز شاهد آن هستیم بعد از ۸ سال خفقان دوران احمدی نژاد، این است که جامعه به یک آرامش روانی رسیده و حاضر نیست با فشار به دولت، به تعبیری، آن را بر هم بزند. در چنین شرایطی شما با تیراژ ۲۰۰تایی چه انتظاری دارید؟!»
چنین شرایطی تلخی اما مانند همیشه موجبات طنز ایرانیان را نیز فراهم آورده است. در اینجا بخشی از شعرهای شاعران ایرانی پس از بازنگری وزارت ارشاد تجدید چاپ شده است، شاید با خنده بر تلخی آن بتوانیم بخشی از واقعیت سانسور در ایران را به تمسخر بگیریم:
سانسور واژهی «شراب» در شعر حافظ
برگیر «خیار» طربانگیز و بیا
پنهان ز دکان بغلی خیز و بیا
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و «لیوان آب» کجا
که تنگدل چه نشینی ز پرده بیرون آی
که در خم است «انار»ی چو لعل رمانی
سانسور واژهی «شراب» در شعر سعدی
من آن نیم که حلال از حرام نشناسم
«آدامس» با تو حلال است و آب بی تو حرام
سانسور واژهی «شراب» در شعر خیام
…… …….ِ ….. که …. خواهم
….. …… ……ِ …..ی خواهم