«برخی از پرستاران میگویند حتی در دهه ۷۰ هم گاهی بیماران بهدلایل مختلف بیمارستانها را ترک میکردند، اما حالا این مسئله تشدید شده. ایرانی و خارجی هم ندارد و چه بسا آمار مهاجران هم به دلیل بیمه نداشتن، بیشتر است.»
روزنامه «هممیهن» روز پنجشنبه ۱۳ مهرماه از افزایش فرار و ترک بیماران از مراکز درمانی به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینهها خبرداد و نوشت: «نوبتدهی در مراکز درمانی دولتی برای دریافت خدمات چیزی حدود ۲ تا ۳ماه طول میکشد و از سوی دیگر تمام خدمات درمانی هم ممکن است تحت پوشش بیمه نباشند. به همین دلیل گاهی هزینههای بیماران سربهفلک میکشد و چارهای جز فرار ندارند.»
خاله کودکی که عمل کرده روایت میکند و میگوید: «بالا بودن هزینهها سبب شد تا تصمیم فرار از بیمارستان را بگیریم. به همین دلیل از صبح ادای کسانی را درآوردیم که به دنبال تسویه حساباند. به همین بهانه هم لباسهای خواهرزادهام را عوض کردیم و دائم در رفت و آمد بودیم تا پرسنل بیمارستان شک نکنند. در نهایت هم زمانی که وقت ملاقات شد، چند نفری با هم بچه را از بیمارستان خارج کردیم. مادرش در اتاق ماند تا پرستاران شک نکنند و بعد از اینکه مطمئن شد ما خارج شدیم، او هم آمد.»
فرد دیگری که هنوز ۲۰ سال ندارد، میگوید: «تقریبا یک ماه پیش بود، حال روحی خوبی نداشتم و تصمیم گرفتم خودکشی کنم. رگ هر دو دستم را زدم اما خواهرم از راه رسید و مرا به یک درمانگاه رساند. قرار شد خواهرم کارهای پذیرش را انجام دهد. اما خبری از او نبود. کارم که تمام شد، سراغش را گرفتم، مسئول درمانگاه گفت، برای آوردن کارت ملی و کارت عابربانک به خانه رفته و گفته که من منتظرش بمانم. تقریباً یکی، دوساعتی گذشت اما خبری از خواهرم نشد.» او میگوید: «هزینه درمانگاه حدود ۲ میلیون تومان شده بود. وقتی دیدم خواهرم نیامد، تصمیم به فرار گرفتم. به همین دلیل وقتی سالن انتظار کمی شلوغ شد، از فرصت استفاده کردم و از درمانگاه خارج شدم. خواهرم کنار خیابان منتظرم نشسته بود.»
یک کارگر جوان افغانستانی هم میگوید: «چند روز پیش بود که دوست جوانمان در یکی از بیمارستانهای دولتی تهران تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، اما دوام نیاورد و چند روز بعد فوت کرد. بیمارستان برای ما یک فاکتور ۱۰۰ میلیون تومانی صادر کرد اما پول تسویه حساب و تحویل جسد را نداشتیم. حدوداً ۵ میلیون تومان پرداخت کردیم تا کارهای بستری انجام شد، به هر حال دوستمان زنده نماند. روزی که گفتند فوت کرده، از بیمارستان خارج شدیم. از یک نفر پرسیدیم، گفت چند روز نگهاش میدارند و در نهایت چون کسی برای تحویلش نمیرود، به صورت مجهولالهویه دفنش میکنند. دیگر مراجعه نکردیم که ببینیم چه اتفاقی برایش افتاده اما ایکاش میتوانستیم حداقل جسدش را به خانوادهاش در کابل تحویل دهیم.»
به نظر می رسد آمار ترک بیماران پس از دریافت خدمات درمانی بدون پرداخت هزینه درمان افزایش یافته است چرا که پیشتر سخنگوی وقت وزارت بهداشت، در آذرماه ۱۳۹۴ از فرار تنها افراد کارتن خواب از مراکز درمانی پس از دریافت خدمات بدون پرداخت هزینهها خبر داده بود.
در ادامه گزارش «هممیهن» به نقل از محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار آمده است: «در یکی از بیمارستانهای بزرگ تهران، برای جلوگیری از فرار بیماران فقیر، اتاقی جداگانه برایشان در نظر گرفتهاند و بیماران تا زمان تسویه، در این اتاق بهشکل محترمانهای زندانی میشوند. در یکی از بیمارستانهای اصفهان هم این اتفاق رخ داده.»
به گفته یکی از خانوادهها، برای ترخیص دختر ۱۴سالهشان که دچار سوختگی شده بود، باید ۵۰ میلیون تومان پرداخت میکردند و چون امکان پرداخت این مبلغ را نداشتند، این کودک به مدت دو ماه در بیمارستان زندانی شده بود و اجازه خروج نداشت تا زمانی که خانواده توانست با وام و قرض، هزینه ترخیص فرزندش را جور کند.
مشابه این وضعیت را کارمند بیمارستانی در استان سیستان و بلوچستان هم تایید کرده و گفته بود: «طی ۵ سال اخیر با تعداد زیادی از خانوادههای ناتوان از پرداخت هزینه بستری بیمارانشان مواجه شده و شاهد بودهایم که مسئولان بیمارستان، تا زمان تسویه هزینهها و جبران بدهی بیمار، به شکلی غیرمستقیم او را در بخش بستری زندانی کرده و مانع از ترک بیمارستان شدهاند.»
روزنامه «اعتماد» نیز در ۳۰ فروردین در گزارشی به این موضوع پرداخت و به نقل از حسین کرمانپور مدیر اورژانس بیمارستان سینا نوشت: «تعداد بیمارانی که مرخص شده اما با وجود داشتن بیمه درمانی، پولی در بساط ندارند یا کتمان میکنند یا هر علت دیگر، رو به افزایش است. گاهی، دیگر همتختیهای بیمار و گاهی پزشکان و پرستاران بخش، پول روی هم میگذارند برای کمک و گاهی خود بیمارستان تخفیف میدهد! این روال تاب نخواهد آورد!»
به گفته وی «از دو یا سه سال قبل تا امروز، هفتگی و ماهانه با تعداد زیادی از بیماران مواجهیم که منتظر تایید مددکاری بیمارستان برای تخفیف هزینههای بستری هستند؛ تخفیف پای صورتحساب ۵۰ هزار تومانی یا ۵۰ میلیون تومانی. پزشکان بیمارستان به دفعات دستمزد خودشان را به عنوان تخفیف حذف میکنند ولی در اغلب موارد، تخفیف ۱۰۰ یا ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار تومانی هم کافی نیست و بیمار، نمیتواند باقی هزینه را بپردازد. در چنین وضعیتی، با وجود آنکه درمان بیمار تمام شده و باید مرخص شود، چند روز روی همان تخت میماند تا چارهای برای جبران هزینهها پیدا شود.»
در همین ارتباط دببرکل خانه پرستار، چشمانداز ناخوشایندی برای این شرایط میبیند: «فرض کنید که فرد مبتلا به دیسک کمر، به دلیل ناتوانی از پرداخت هزینه جراحی از درمان منصرف شود. این فرد به تدریج فلج میشود. فرض کنید یک مبتلای گرفتگی عروق، به دلیل ناتوانی از پرداخت هزینه جراحی از درمان منصرف شود. این فرد دچار ایست قلبی میشود. یک مبتلای سرطان در صورت ناتوانی از پرداخت هزینههای شیمیدرمانی و دارو، دوباره به همان پله اول بیماری سقوط میکند. طبق گزارشهایی که همکاران پرستارم از بیمارستانهای دولتی به من میدهند، شرایط به گونهای است که بیماران بیبضاعت به دلیل ناتوانی از تامین هزینه درمان، دچار مرگ تدریجی و زودرس خواهند شد.»
با اینهمه هزینه ویزیت پزشکان در مطبهای پزشکی بسیار افزایش یافته و در بیشتر موارد، پرداخت هزینههای هنگفت از توان قشرهای تنگدست خارج شده است.
افزایش فقر و کاهش توان مالی مردم به ویژه در میان قشر کارگر و کمدرآمد به مشکل بیدندانی نیز منجر شده و پس از شیوع کرونا، مراجعه به دندانپزشکی به شدت کاهش یافته و به مرز هشدار رسیده است.
روزنامه اطلاحطلب «شرق» در آبان ۱۴۰۰ با انتشار یک گزارش به کاهش شدید مراجعه قشر کارگر و کمدرآمد به دندانپزشکان پرداخت که ناشی از هزینههای سنگین درمانهای دندانپزشکی و همچنین پوشش ندادن بیمه تأمین اجتماعی است.
در دیماه ۱۴۰۰ حسین بیگلری رئیس انجمن حمایت از بیماران کلیوی کرمانشاه اعلام کرده بود که فروش کلیه به دلیل فقر و تنگدستی چنان افزایش داشته که داوطلبان خارج از مجاری مرسوم اقدام به فروش میکنند و شهروندان ایرانی کلیهشان را به دلار به متقاضیان از عراق اهدا میکنند.