کامیار بهرنگ- با اینکه از سالگرد بزرگداشت یاد قربانیان هولوکاست بیش از ۷۰ سال میگذرد اما دنیا همچنان به آن جنایت واکنش نشان میدهد. در واقع جهان برای جلوگیری از تکرار یک نسلکشی بر اساس باور و ایمان هر ساله روزهایی را مشخص میکند تا جنایت فاشیسم را یادآوری کند. ۲۷ ژانویه سالگرد آزادسازی اردوگاه «آشویتس» یکی از مهمترین روزهایی است که در آن به بزرگترین نسلکشی تاریخ پرداخته میشود.
«هولوکاست» از واژهی یونانی ریشه گرفته و به معنی «همهسوزی» و «مصیبت عظیم» است اما امروز همه وقتی این واژه را میشنوند به یاد نسلکشی انجام شده توسط ارتش آلمان نازی در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم میافتند. با اینکه کشتار انجام شده تنها منحصر به یهودیان اروپا نبود و در این میان اسلاوها، معترضان از کمونیست و سوسیالیست تا مذهبیون و کشیشها، رومرها (کولیها)، معلولان و افراد همجنسگرا هم بودند اما کشتار سازمانیافته و هدفمند یهودیان به دلایل نژادی از اهمیت ویژه برخوردار است.
ارودگاه «آشویتس» مرکز اجرای «راه حل نهایی» آلمان نازی برای از میان بردن ۱۱ میلیون یهودی مقیم اروپا بود. البته تمام این برنامه در آشویتس اجرا نشد و کورههای آدم سوزی و سیستمهای کشتار گروهی در ارودگاههای مختلف در لهستان، آلمان و اتریش نیز به کار رفت. در لهستان دستکم ۵ اردوگاه دیگر همزمان به کشتار یهودیان مشغول بودند.
یهودی ستیزی ریشهدار
اوج یهودیستیزی در اروپا با آدولف هیتلر تعریف میشود اما مرور تاریخ آلمان به خوبی نشان میدهد این تفکر در سالهای پیش از به قدرت رسیدن او و حتی در دوران جنگ جهانی اول نیز در این کشور ریشههای فکری بسیاری داشته است. هاینریش کلاس (۱۸۶۸ – ۱۹۵۳) بنیانگذار «اتحاد پانژرمن» از تئوریسنهای بزرگ ناسیونالیسم افراطی پیش از جنگ جهانی اول بود. او در مشهورترین کتاب خود «اگر من امپراطور بودم» (۱۹۱۲) بر اساس ایدهی پانژرمن نظریات نژادپرستانهی خود را مطرح میکند. «اتحاد پانژرمن» در سال ۱۸۹۱ بر پایه مبارزه با یهودیان شکل گرفت اما اوج قدرت این گروه در سالهای بعد از ۱۹۰۸ بود که هاینریش کلاس به عنوان رهبر آن انتخاب شد. در سال ۱۹۲۲ این گروه بیش از ۴۰ هزار عضو در سراسر آلمان داشت که حق عضویت پرداخت میکردند و بر اساس برآوردها تعداد هواداران این گروه بسیار بیشتر از این تعداد بوده است.
هاینریش کلاس در سال ۱۹۱۸ با آدولف هیتلر ملاقات کرده و از کودتای او در سال ۱۹۲۳ حمایت میکند و پس از آن نیز همواره در کنار هیتلر بود.
پیش از کلاس هم تئوریسینهایی در مورد یهودی ستیزی سخن به میان آورده بودند. به اعتقاد بسیاری ویلهلم مار (۱۸۱۹ – ۱۹۰۴) برای اولین بار ایده نژادپرستانهی یهودی ستیزی را وارد ادبیات سیاسی کرده است. او در یکی از کتابهای خود با عنوان «راه پیروزی ژرمنها بر یهودیان» (۱۸۷۹) از تقابل تاریخی میان ژرمنها و یهودیان سخن به میان میآورد و مدعی میشود که به دلیل وجود «لیبرالیسم» در آلمان، یهودیان بر آن غلبه یافته و کنترل امور مالی و صنعتی را به دست گرفتهاند. به باور «فریدریش ویلهلم آدولف مار» این مبارزه تنها با مرگ و نابودی یک سوی این تنازع به پایان میرسد. او بر همین اساس در سال ۱۸۷۹«اتحاد یهودیستیزان» را راه میاندازد که شاید بتوان گفت اولین تشکیلات رسمی با این عنوان در آلمان بود. با اینکه نظریات ویلهلم مار در همان زمان آنچنان مورد تایید جامعه آلمانی قرار نگرفت اما به فاصله کوتاهی پس از مرگش ایدهی او در «اتحاد پانژرمن» مورد استفاده قرار گرفت.
البته باید توجه داشت این موضوع تنها منحصر به این دوره تاریخی و تنها در محدوده جغرافیایی آلمان نبوده است. در طول تاریخ ما شاهد تبعید، اخراج و کشتار یهودیان (به یقین نه در اندازه و سازمانیافتگی هولوکاست) در بسیاری از کشورها از جمله روسیه در قرنهای متمادی، انگلستان، فرانسه، پروس، پرتغال، فرانسه و… بودهایم.
دشمنان همیشگی یا دشمنان خیالی
چه در نوشتههای هاینریش کلاس و باورهای «اتحاد پانژرمن» و بعدها در باورهای آدولف هیتلر در کتاب «نبرد من» یهودیان عوامل اصلی ویرانی آلمان بودند. آنها بر این باور بودند که یهودیان با در دست گرفتن تمام مراکز مالی، تجاری و بانکی زندگی آلمانیها را کنترل میکنند. البته امروزه هم کم نیستند افراد و جریانات فکری پراکنده که واقعا بر این باور هستند. اما این تنها بخشی از باوری بوده است که در سالهای پس از ۱۹۲۳ به مرور تقویت شد و ریشه تمام مشکلات اقتصادی و اجتماعی را به گردن یهودیان انداخت.
هیتلر از کمونیسم و مارکسیسم نیز به اندازه یهودیت تنفر داشت. وی در بخشی از کتاب «نبرد من» مینویسد: «مارکسیست حقیقی که هدف اساسی آن خرابی اوضاع تمام کشورهای غیر یهودی بود در ماههای اول سال ۱۹۱۴ قیافه زشت خود را نشان داد» و در بخشی دیگری از کتاب بعد از بررسی نقش یهودیان در اقتصاد آلمان میگوید: «زالوها پولهای ارزشمند مردم آلمان را میگرفتند و کاغذهای بیارزش به آنها میدادند». او کمونیسم و یهودیت را طاعونی میدانست که یکی مغز و دیگری قلب آلمانیها را تسخیر کرده است.
پروتکل بزرگان صهیون
یکی از بزرگترین منابع مورد استفاده نازیها علیه یهودیان، سندی است که با نام «پروتکل بزرگان صهیون» (The Protocols of the Elders of Zion) منتشر شده است. در واقع این پروتکل هیچ سندیت تاریخی ندارد و تنها برای پرورش ایدهی توطئهی دخالت دستهای پنهانِ یهودیان در همه چیز و همه جا، توسط یهودستیزان تهیه و تکثیر شده است. طنز تلخ تاریخ آنجاست که حتی امروزه نیز به این سند ساختگی استناد میشود. بر اساس برآوردهای تاریخی برای اولین بار این سند جعلی به دستور پیوتر راچوفسکی، رئیس شعبه پلیس مخفی روسیه تزاری در پاریس حدود سالهای ۱۸۹۷ تا ۱۸۹۹ جعل و پرداخته شد. نسخهای کوتاه شده از آن در یکی از روزنامههای سن پترزبورگ با نام «زنامیا» (پرچم) در سال ۱۹۰۳ به چاپ رسید.
«پروتکل بزرگان صهیون» در آلمان برای اولین بار در سال ۱۹۲۰ منتشر شد. با وجود اینکه افرادی همچون یوزف گوبلز که بعدها خود به یکی از بزرگترین عناصر دستگاه کشتار یهودیان بدل شد گفته بود که این جزوه جعلی است اما تاکید میکرد که به روح واقعی آن باور دارد. آدولف هیتلر نیز در کتاب «نبرد من» به این پروتکل استناد کرده و تاکید دارد اگر این در اختیار همگان قرار گیرد «تهدید یهود را می توان از میان رفته دانست». با قدرت گرفتن نازیها در سال ۱۹۳۳ دست کم این جزوه در ۲۳ نوبت تجدید چاپ شد.
این جزوه همچنان در بسیاری از کشورهای جهان در حال چاپ است و با اینکه در مورد بیاعتبار بودن آن مقالات بسیاری نوشته شده است اما همچنان به عنوان یکی از بزرگترین منابع یهودی ستیزی جهان مورد استفاده قرار میگیرد.
جهنمی به نام آشویتس
سپتامبر ۱۳۳۹ پس از حمله به لهستان، اولین فرمان رسمی برای تشکیل گتوهای غیرآلمانی صادر میشود. در فرمان «هایدریش» فرمانده سازمان امنیت آلمان نازی (اس.اس.) آمده بود: «یهودیان در اسرع وقت از شهرها انتقال یابند. یهودیان از خاک آلمان اخراج و به لهستان فرستاده شوند». در فاصله سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۲ بیش از صد گتو ساخته شد. در برخی از این گتوها هر ۱۵ نفر در یک اتاق دو در سه متر زندگی میکردند.
در آوریل ۱۹۴۰ هانریش هیملر فرمانده جدید اس.اس. دستور برپایی یک ارودگاه متمرکز در شهر آشویتس لهستان را صادر میکند. بعدها اردوگاه شماره ۲ (اردوگاه بیرکِناو) نیز در همان نزدیکی و اردوگاه (کارخانه) شماره ۳ نیز احداث میشود.
این اردوگاهها جدا از جایی برای کار اجباری زندانیان و اسیران، محلی برای کشتارهای دستجمعی در اتاقهای گاز، تیرباران و به دار آویختن کسانی بود که به هر دلیلی روانه آن اردوگاه میشدند. آشویتس یکی از بزرگترین آزمایشگاههای تحقیقات ژنیتک بود، که سالها بعد ابعاد فاجعهی انسانی آن مشخص شد.
در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۲ راینهارد هایدریش، فرمانده پلیس مخفی (گشتاپو) کنفرانسی را در وانزِ (در نزدیکی برلین) برگزار کرد که ۱۵ تن از افسران ارشد نظامی و اطلاعاتی به بررسی «حل نهایی معضل یهودیان در اروپا» که بعدها به «راهحل نهایی» مشهور شد، بپردازند. این راه حل شامل تمام ۱۱ میلیون یهودی ساکن اروپا و مناطق تحت اشغال و حتی ایرلند، سوئد، ترکیه و بریتانیای کبیر میشد.
صورت مذاکرات این کنفرانس نشان میدهد که مساله مهاجرت دادن یهودیان به خارج از اروپا که پیشتر در «توافقنامه هاوارا» مطرح شده بود از دستور کار خارج میشود و کشتار جمعی یهودیان به عنوان تنها راه حل مطرح میشود.
۳ دسامبر ۱۹۴۱ برای اولین بار در اردوگاه آشویتس برای کشتن افسران ارتش اتحاد جماهیر شوروی و افراد بیمار، از اتاق گاز و با تزریق «زیکلون ب» اقدام میشود. روشی که مورد توجه افراد بلندپایه نازی قرار گرفت.
در یادداشتهای رودولف هوس، فرمانده اردوگاه مرگ آشویتس- بیرکِناو آمده است، در تابستان ١٩۴١هاینریش هیملر به او گفته است که هیتلر دستور نابودی فیزیکی یهودیان را داده است و آن اردوگاه به خاطر امکانات حمل و نقل و قابلیت مخفی نگه داشتن طرح، مکان مناسبی است. هوس پس از آن تمام دستورات را از آیشمن دریافت میکند.
اولین کشتار جمعی در اتاقهای گاز، ۸ دسامبر ۱۹۴۲ در اردوگاه «شلمنو» لهستان انجام میشود.
بر اساس برآوردها تنها در اردوگاه آشویتس نزدیک به ۱ میلیون نفر به شکلهای مختلف جان خود را از دست دادهاند که ۹۰ درصد آنها یهودی و بقیه اسیران جنگی، کولیها و مخالفان دولت آلمان نازی بودند. از این تعداد نزدیک به ۸۶۵۰۰۰ نفر در بدو ورود به آشویتس راهی جایگاههای مرگ (دار، تیرباران و یا اتاقهای گاز) شدند و بقیه برای کار اجباری راهی اقامتگاه شده که آنها نیز به تدریج نیز اعدام میشدند.
بین مارس ۱۹۴۲ تا اکتبر ۱۹۴۳ نزدیک به یک میلیون و هفتصد هزار انسان در اردوگاههای بلزک، سوبیبور و تربلینکل به قتل رسیدند.
آخرین کشتار توسط گاز در پاییز ۱۹۴۴ صورت گرفت و مامورین اس.اس. پیش از ورود ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی در ۲۷ ژانویه ۱۹۴۵، اتاقهای گاز را تخریب کرده و بسیاری از محلهای کشتار را منفجر میکنند.
از مجموع بیش از یک و نیم میلیون نفری که به آشویتس نقل مکان داده شدند تنها ۷۶۰۰ نفر زنده ماندند.
*منابع:
دایره المعارف هولوکاست
هولوکاست، ندای وجدان
هیتلر و یهودیان؛ چگونه یک نسلکشی شکل گرفت؛ فیلیپ بورن
یهودیستیزی؛ از «جنگ با خدا» تا کورههای آدمسوزی؛ فرد پطروسیان
هفتاد سال پس از آزادی آشویتس
*گزارش دیگری از کیهان لندن: هولوکاست مانند انکارکنندگانش واقعی است (سفری به اردوگاههای مرگ)