برای مجهزترین ارتشهای دنیا جنگ شهری پر از خطر است، با اینهمه مقامات اسرائیل در تصمیمی دشوار در سومین هفته پس از آغاز جنگ توسط حماس دستور ورود ستونهای زرهی و نیروهای پیاده ارتش را به غزه صادر کردند.
یکی از تاکتیکهای رزمی گروههای شبهنظامی وابسته به جمهوری اسلامی استفاده از «سپرانسانی» است که کار را برای اسرائیل دشوارتر میکند اما مقامات تلآویو میگویند راهی بجز نابودی حماس نیست.
همزمان شدت گرفتن حملات ایذایی گروههای شبهنظامی مورد حمایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه مواضع نیروهای آمریکا در سوریه و عراق، دولت بایدن را که متهم به مماشات با جمهوری اسلامی است به شدت کلافه کرده است.
با اینکه کاخ سفید اصرار دارد شواهد و مدارک دخالت مستقیم رژیم ایران در حمله حماس به اسرائیل «کافی نیست» اما مسائل مختلف از جمله ابعاد فجیع جنایت تروریستهای حماس علیه شهروندان غیرنظامی در حمله هفتم اکتبر دست به دست هم داده تا لحن مقامات آمریکا علیه جمهوری اسلامی به شدت تغییر کند. آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا دوم آبان در نشست شورای امنیت سازمان ملل به رژیم ایران هشدار داد: «بنزین روی آتش نریزید!»
در این میان، اگرچه دولتهای اروپایی در مورد قراردادن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی محتاط هستند اما همزمان با جنگ غزه گروه ویژه مدیترانه و خاورمیانه شورای پارلمانی ناتو گزارشی با عنوان «تغییر ژئوپلیتیک در ایران و خاورمیانه» تصویب کرد که در آن به کشورهای عضو ناتو توصیه میشود صداهای دیپلماتیک در ایران را تقویت کنند، سپاه را در لیست تروریستی قرار دهند و به دیپلماسی گروگانگیری توسط جمهوری اسلامی پایان دهند.
خبری از اژدها نشد!
جنگ حماس و اسرائیل از زوایای مختلف قابل بررسی است به ویژه آنکه بخش عمده آن با مسائل ایران پیوند خورده. مقامات رژیم و شماری از رهبران حزبالله تهدید کرده بودند «با ادامه جنگ در غزه احتمال باز شدن جبهههای جدید علیه اسرائیل وجود دارد.» حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفته بود «در صورت حمله زمینی، غزه به گورستان اشغالگران تبدیل میشود.» حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران نیز تهدید کرد «اسرائیلیها روی زمین حرکت کنند اژدهای غزه آنان را خواهد بلعید!» اما نه خبری از ۱۵۰هزار موشک مورد ادعای حزبالله لبنان شد و نه «اتصال غزه به کرانه باختری» انجام شد که در نخستین روزهای عملیات تروریستی حماس منابع وابسته به تهران روی آن مانور تبلیغاتی میدادند.
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نیز که در نخستین روزهای جنگ نقش رژیم در عملیات تروریستی علیه اسرائیل را انکار کرده و از دولتهای مسلمان منطقه خواسته بود «راه صدور نفت و ارزاق» به اسرائیل را مسدود کنند، تنها ماند و هیچکدام از آنها نه تنها حاضر نشدند علیه اسرائیل دست به اقدامات غیرعقلانی بزنند بلکه ملک عبدالله دوم پادشاه اردن اعلام کرد که کشورش و مصر حاضر به پذیرفتن آوارگان فلسطینی هم نیستند!
جمهوری اسلامی در منگنه
در این میان، برخلاف اینهمه تهدیدات علیه اسرائیل، نماینده جمهوری اسلامی در مجمع عمومی سازمان ملل که در ارتباط با جنگ حماس و اسرائیل روز ۵ آبان تشکیل شد، به قطعنامهای رأی مثبت داد که در یکی از بندهای آن بر راه حل «دو کشور» برای پایان دادن به منازعهی اسرائیل و فلسطین تأکید شده است. این رأی در نقطه مقابل سیاست و ایدئولوژی جمهوری اسلامی قرار دارد که در پی «محو اسرائیل» و «آزادی قدس» است.
برخی تحلیلگران این اقدام جمهوری اسلامی را به حساب یک «نرمش قهرمانانه» دیگر از سوی علی خامنهای گذاشته و استدلال میکنند که نظام بنا بر مصلحت عقبنشینی کرده است. برخی دیگر آن را در منگنه قرار گرفتن جمهوری اسلامی تفسیر میکنند. مئیر جاودانفر تحلیلگر مسائل اسرائیل به کیهان لندن میگوید: «جمهوری اسلامی دید که اکثر کشورهای جهان با این قطعنامه موافقت کردند و اگر رأی منفی میداد به ضررش تمام میشد. پس حاضر شد بهای بند ۱۳ را که به رسمیت شناختن اسرائیل بود بپردازد. اما در این قطعنامه حماس محکوم نشد و این خیلی به نفع جمهوری اسلامی بود.»
برخی تحلیلگران معتقدند حماس با تکیه بر پشتیبانی جمهوری اسلامی دست به این عملیات تروریستی و به شدت خطرناک زده اما رژیم ایران نه تنها وارد عمل و یا حمایتهای آشکارتر نشده بلکه با وجود حمایت لفظی از عملیات مرگبار حماس مرتب از نقش داشتن در آن اعلام برائت میکند.
موضوع عقبنشینی جمهوری اسلامی وقتی جدّی شد که روزنامه کویتی «السیاسه»، روز ۱۹ اکتبر، به نقل از احمد عبدالهادی نماینده حماس در لبنان در مصاحبهاش با «نیوزویک» نوشت، «ما در بالاترین سطوح قبل، حین و بعد از حمله به اسرائیل با حزبالله و ایران هماهنگ بودیم اما در معرض خیانت آشکار و وعدههای دروغین ایران قرار گرفتهایم.»
با کنار هم قرار دادن این شواهد چند پرسش مطرح میشود:
آیا جمهوری اسلامی واقعا عقبنشینی کرده؟
آیا این موضوع علامت تضاد و اختلاف در ردههای بالای حکومت است؟
چرا حزبالله لبنان با تمام قوا وارد جنگ نشد؟
«لشکرامام زمان» که مأموریت آن «آزادی قدس» است پشت درهای کدام پادگان گیر کرد؟!
آیا جمهوری اسلامی گروههای جهادی را بازیچه منافع خود قرار داده؟
منظور خالد مشعل از فرماندهان ارشد حماس که در نخستین روزهای جنگ در مصاحبه با شبکه «الحدث» گفت از ایران و حزبالله «درخواست حمایت بیشتری داریم» چه بود؟
آیا حکومت براساس مصلحت خود از «آرمانهای فلسطین» عقبنشینی کرده است؟
تلفات در غزه برای حکومت بیاهمیت است
بر اساس ادعای حماس دستکم هفت هزار نفر در غزه طی سه هفته کشته شدند. تأیید یا رد این آمار به صورت مستقل ممکن نیست اما هر تعدادی که باشد به نظر میرسد برای مقامات جمهوری اسلامی اهمیتی ندارد. از نگاه آنها هیچ عاملی نباید ضربهای را که اسرائیل از «جریان مقاومت» خورده در سایه قرار دهد. بر همین اساس است که محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی گفته «اگر حتی یک سال بمباران غزه ادامه یابد و همه مردم غزه شهید شوند باز هم شکستخورده قطعی صهیونیستها هستند.»
روزنامه کیهان چاپ تهران (ارگان بیت رهبری) نیز هشتم آبان از زبان خوانندگانش نوشت «دشمنی ایران با اسرائیل صرفا به خاطر مردم فلسطین نیست. اگر بر فرض محال همه فلسطینیان طرفدار اسرائیل بشوند، بازهم جمهوری اسلامی با اسرائیل دشمن خواهد بود.» اینهمه بیانگر آنست که اولویت جمهوری اسلامی ضربهای است که به اسرائیل وارد آمده و نه مردم غزه و فلسطین!
آژیر خطر به صدا در آمده
کشتار فجیع غیرنظامیان و گروگانگیریهای بیسابقه و کودکدزدی به معنی عبور تروریستهای حماس از خط قرمزها بود. آنها در عملیات «طوفان الاقصی» به سیم آخر زدند و دود آن به چشم مردم غزه میرود. اگرچه تأخیر در آغاز عملیات زمینی اسرائیل برای ورود به غزه پیشبینی آندسته تحلیلگران را که اعتقاد داشتند مقامات اسرائیلی نگران واکنشهای جدّیتر جمهوری اسلامی و شرکای منطقهای سپاه پاسداران هستند تقویت میکرد اما در نهایت با پشتیبانی نظامی و تسلیحاتی آمریکا این عملیات آغاز شد. بنابراین دور از ذهن نیست که جنگ در اَشکال مختلف ابعاد گستردهتر بگیرد و به سایر کشورها از جمله ایران برسد. این احتمال آنقدر جدیست که در داخل ایران نیز مطرح شده است.
حشمتالله فلاحتپیشه رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی میگوید «هیچگاه در تاریخ به این اندازه ایران و آمریکا به یک جنگ و درگیری نظامی نزدیک نبودهاند.»
این استدلال که کشورها به دلیل «بحرانهای اقتصادی» یا ترس از پیامدهای اقتصادی درگیر جنگ نمیشوند یک نگاه عمومی است که در تاریخ معاصر بارها نقض شده است. ارمنستان و جمهوری آذربایجان در شرایطی درگیر جنگ قرهباغ هستند که شرایط اقتصادی مطلوبی ندارند. جنگ دوم روسیه علیه اوکراین درست در شرایطی اتفاق افتاد که روسیه درگیر رکود اقتصادی پس از پایان پاندمی کرونا بود. مداخله نظامی ائتلاف غرب در لیبی در سال ۲۰۱۱ در شرایطی بود که دولتهای اروپایی و آمریکا با بحران شدید اقتصادی روبرو بودند. بنابراین برای توضیح اینکه احتمال وقوع جنگ زیاد نیست باید به سراغ سایرعوامل بازدارنده رفت.
عوامل محرک جنگ کم نیست
تحلیلگران اغلب معتقدند آمریکا و اروپا نمیخواهند موازی با بحران اوکراین درگیر یک جبهه دوم در خاورمیانه شوند و درگیر شدن ناتو در خاورمیانه در حمایت از اسرئیل هدیه به روسیه خواهد بود. با توجه به نفوذ گسترده روسها بر سیاستهای جمهوری اسلامی به ویژه بر نهادهای نظامی نمیشود تحریک رژیم ایران توسط مسکو را نادیده گرفت.
در ایران جریانهای شیعی ضدیهودی قدرتمندی فعال هستند که واقعا باور دارند نابودی اسرائیل زمینهساز «ظهور امام زمان» است. آنها از یکسو به حوزههای علمیه و مراکز مذهبی وصلاند و از سوی دیگر به نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی. درواقع جمهوری اسلامی در ۴۴ سال گذشته روی جادهای حرکت میکرده که همین جریانها آن را به مقصد «آخرالزمان» سنگفرش کردهاند.
حسین نوری همدانی از مراجع تقلید شیعه میگوید «ما باید در مسیر ظهور گام برداریم و زمینهساز باشیم و اولین و مهمترین گام، محو رژیم غاصب صهیونیستی از صفحه روزگار است!» عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی با صراحت میگوید «بزرگترین آرمان و آرزویم محو و نابودی رژیم صهیونیستی است.» اسماعیل قاآنی فرمانده سپاه قدس به اسرائیلیها هشدار میدهد «زودتر خانههایتان را بفروشید و فرار کنید» و حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران به بنیامین نتانیاهو توصیه کرده بود که شناکردن در دریای مدیترانه را بیاموزد!
سالهاست تحلیلگران حتا آنهایی هم که احتمال جنگ میان جمهوری اسلامی و آمریکا و اسرائیل را کم میدانند تأکید میکنند در صورت وقوع یک «خطای استراتژیک» احتمال شعلهور شدن یک جنگ در منطقه زیاد است. چه بسا آن «خطای استراتژیک» همین عملیات مرگبار حماس علیه اسرائیل باشد که میتواند سبب بهم خوردن همه معادلات شود.
در این میان، نگرانی در مورد ایران وقتی بیشتر میشود که جمهوری اسلامی که با بحران مشروعیت در داخل و انزوا در خارج روبروست برای به بازی گرفته شدن در معادلات بینالمللی ابزاری جز تکیه بر شبهنظامیان نیابتی و یا توان پهپادی و موشکی و گرونگیری و باجخواهی ندارد. استفاده دائمی از این ابزار اما همزمان ضریب محاسبات اشتباه و احتمال درگیریها را به شدت افزایش میدهد.
مئیر جاودانفر در ارتباط با احتمال گسترش جنگ به سایر کشورهای منطقه عنوان میکند «در حال حاضر جنگ بین حماس و اسرائیل بسیار شدید است اما جنگ با نیروهای حزبالله به آن شدت نیست و حملات حوثیها نیز آغاز شده. اگر حزبالله حملات موشکی خود را تشدید کند حتماً جنگ بسیار گستردهتر خواهد شد که پای لبنان هم به میان کشیده میشود و بعید نیست اسرائیل به آنها در پایگاههای سپاه در سوریه و حتا در داخل ایران به تأسیسات و کارخانجات وابسته به سپاه پاسداران حمله کند.»
فراتر از همه اینها اعضای شورای امنیت سازمان ملل که مأموریت آنها کمک به صلح و جلوگیری از وقوع منازعات بینالمللی است، هر کدام در یکطرف این جنگ قرار گرفتهاند. این وضعیت میتواند تهدید مضاعف برای رژیمهایی باشد که بر دیوار لرزان این قدرتها تکیه زدهاند. چنانکه پشتیبانی تسلیحاتی جمهوری اسلامی از روسیه نیز میتواند یکی دیگر از محاسبات غلط باشد که زمینهساز اقدام نظامی علیه ایران شود.
در هر حال، حتا اگر اکنون هم جنگ به مفهوم گستردهی آن اتفاق نیفتد، شبح آن به تنهایی نیز پیامدهای وخیم اقتصادی و روانی به ویژه برای مردم ایران دارد. هماکنون در جنگ حماس و اسرائیل بورس ایران سقوط کرده و قیمت دلار افزایش یافته و نگرانیهای مردم از آینده بیشتر شده است. آنهم در حالی که جنگ جمهوری اسلامی علیه مردم ایران و منطقه سالهاست جریان دارد و همین دولتهای قدرتمندی که امروز برای نحوهی مقابله با جمهوری اسلامی «کاسه چهکنم» به دست گرفتهاند، خودشان در پدید آمدن این وضعیت سهم مؤثر داشتهاند.
حامد محمدی |ایکس|