حقیقتجو – وقتی درسال ۱۹۳۹ میلادی جنگ جهانی دوم شروع شد، روزولت رئیس جمهور ایالات متحده از طرفین درگیری درخواست کرد که حملات هوائی خود را به اهداف نظامی محدود کنند. فرانسویها و انگلیسیها، با این تفاهم که این مقررات جنگی از طرف همه متخاصمین ملاحظه خواهد شد، پذیرای رعایت این درخواست شدند. سیاست استفاده از حملات هوائی انگلیسیها این بود که فقط اهداف نظامی و یا زیربناها نظیر بنادر و راه آهنها که اهمیت مستقیم نظامی دارند بمباران شوند. اذعان شده بود که بمباران هوائی شهرهای آلمان موجب تلفات غیرنظامی خواهد شد و دولت انگلیس ابتدا تمایلی به بمباران عمدی اماکن غیرنظامی خارج از مناطق درگیری به عنوان اهداف جنگی نداشت. این سیاست ولی در ۱۵ مه ۱۹۴۰ وقتی آلمانیها به رتردام در هلند حمله هوائی کردند کنار گذاشته و بمباران شهرهای آلمان برای نابودی اماکن و ساختارهای غیرنظامی در ابعاد بزرگ جایگزین آن شد. بعد از آن بمباران شهرهای هر دو طرف متخاصم آغاز و تلفات غیرنظامی فاجعهآمیزی به بار آمد. با اینکه کشتار غیرنظامیان آلمانی هرگز در ظاهر سیاست متفقین نبود ولی بدیهی است که بمبارانهای هوائی موجب ابعاد وسیعی از تلفات غیرنظامی میشد.
شهرهای بمباران شده در جنگ جهانی دوم دارای اهمیت استراتژیک اعلام شده بودند و در بیشتر شهرهائی که در ابعاد وسیع بمباران شدند صنایعی وجود داشتند که برای نیروی نظامی آلمان مهم به شمار میرفتند. در نتیجه برخی شهرها بیشتر هدف حملات نظامی قرار گرفتند. در شهر درسدن که تقریبا با خاک یکسان شد بیش از ۲۵۰۰۰ نفر کشته شدند. متفقین انگلیسی و آمریکائی بیش از ۹۵۰۰ تن بمبهائی بر این شهر ریختند که توان انفجاری و آتشسوزی بالائی داشتند.
در بمباران شهر دارمشتات که صنایع مورد هدف عمدهای داشت حدود ۱۳،۰۰۰ نفر از اهالی کشته شدند و از ۱۱۰،۰۰۰ نفر اهالی شهر ۶۶،۰۰۰ نفر بیخانمان شدند. در برلین ۵۰،۰۰۰ نفر، درهامبورگ ۴۲،۶۰۰ نفر کشته شدند. همچنین در ۲ روز بمباران شهر توکیو در ژاپن توسط نیروی هوائی آمریکا در ۹ و ۱۰ مارس ۱۹۴۵ بین ۱۲۰،۰۰۰ تا ۲۰۰،۰۰۰نفر از اهالی شهر کشته شدند.
در پایان جنگ نیز بمباران اتمی شهرهای ژاپن توسط آمریکا در ۶ اوت در هیروشیما ۷۰،۰۰۰ تا ۱۲۰،۰۰۰ نفر و در ۹ اوت ۱۹۴۵ در ناکازاکی ۳۹،۰۰۰ تا ۸۰،۰۰۰ کشته برجای گذاشت.
در مقابل در بمباران شهرهای انگلیس توسط نیروی هوائی آلمان نازی، در لندن بین ۴۰،۰۰۰ تا ۴۳،۰۰۰ نفر، در لیورپول ۴۰۰۰ نفر از بین رفتند. هزاران نفر نیز در شهراهای ایتالیا، لهستان، هلند، شوروی و دیگر شهرهای اروپائی در اثر این بمبارانهاکشته شدند.
در مورد بمباران شهرها، آرتور هریس مارشال نیروی هوایی ورئیس بخش فرماندهی بمبافکنهای نیروی هوایی پادشاهی بریتانیا در جنگ جهانی دوم اظهار داشت: «نازیها با این خیالبافی کودکانه وارد جنگ شدند که آنها دیگران را بمباران خواهند کرد و هیچکسی آنها را بمباران نخواهد کرد. آنها در رتردام، لندن، ورشو و نیم صدی مکانهای دیگر این تئوری سادهلوحانه را به اجرا گذاشتند. آنها باد کاشتند و اکنون گردباد درو خواهند کرد.»
همین گفته دقیقا در مورد حمله حماس به اسرائیل نیز موضوعیت دارد. حماس با این خیالبافی کودکانه و بدون اینکه عواقب آنرا در نظر بگیرد به اسرائیل حمله کرد. آنها درواقع با این کار سادهلوحانه باد کاشتند و گردباد حملات اسرائیل را اکنون درو میکنند. مقایسه آمار بالای کشتههای فلسطینی در غزه که مطابق ادعای نهادهای تحت کنترل حماس بین ۸۰۰۰ تا ۹۰۰۰ هزار نفر تخمین زده میشود بیانگر این واقعیت است که وقتی به جنگ دامن زده میشود نمیتوان انتظار پیشگیری از کشتار غیرنظامیها را داشت. ماهیت جنگ با اینگونه فجایع درهم آمیخته و تنها راه پیشگیری از کشتار انسانها به ویژه غیرنظامیها جلوگیری از آغاز جنگ است. در جنگ اخیر بین اسرائیل و حماس مقصر اصلی شروع جنگ آشکارا حماس و جمهوری اسلامی هستند که از طریق دامن زدن به جنگ در صدد نابودی اسرائیل هستند.
برخی از مقامات و سیاستمداران ضد اسرائیلی علت اصلی آغاز جنگ را که با حمله حماس صورت گرفت وضعیت مردم فلسطین، از جمله آوارگی میلیونها فلسطینی، به دنبال ایجاد دولت اسرائیل قلمداد میکنند. این اتهامات سالهاست که تکرار شده و تا کنون به چندین جنگ بین کشورهای عرب با اسرائیل و همچنین گروههای فلسطینی و حامیان آنها با اسرائیل منجر شده است. همانطور که تجربه بیش از هفتاد سال مناقشه و درگیری نشان داده، راه حل نظامی و جنگ بجز وخیمتر کردن شرایط و کشت و کشتار از دو طرف سرانجام دیگری نخواهد داشت. از این رو کسانی که بدون توجه به این واقعیت تاریخی در صدد تکرار این تجربه ناموفق و شروع مجدد جنگ هستند مقصر اصلی این فجایع جنگی باید به شمار روند.
با توجه به بیهودگی ادامه مناقشات در مورد مسئله فلسطین و ضدیت مداوم با دولت اسرائیل و از اینکه این ضدیت با ناامنی و توسعه اقتصادی کشورهای منطقه توام است بسیاری از دولتهای عرب عادیسازی رابطه دیپلماتیک و اقتصادی با اسرائیل را مناسبترین راه برای کاهش مناقشه و حل اختلاف در مورد مسئله فلسطین تشخیص دادهاند. آنها منافع خود و مردم فلسطین را در ادامه تضاد و قطع رابطه با اسرائیل و در نتیجه ادامه وضعیت موجود، از جمله وضعیت اسفبار مردم فلسطین ندانسته و به ویژه با استناد به تجربه تاریخی بیش از نیم قرن، جنگ نظامی با اسرائیل و تحمل عواقب آن نظیر کشته شدن هزاران مردم غیرنظامی را سالهاست به کنار گذاشتهاند. از این رو اظهارات کسانی که حمله حماس به اسرائیل را به عنوان دلیل اصلی آغاز جنگ انکار میکنند در بهترین حالت ناشی از بیاطلاعی از روند روابط بین دولتهای عربی و اسرائیل در چند سال گذشته است. جمهوری اسلامی تنها دولتی است که تداوم و تشدید تضاد با اسرائیل را همگام با اهداف ایدئولوژیک و سیاسی خود دانسته و از آغاز جنگ و ادامه آن استقبال میکند.
اکثر کسانی که در کشورهای غربی در تظاهرات گسترده علیه اسرائیل شرکت میکنند کوچکترین اطلاعی از روند تاریخی مناسبات بین اسرائیل، فلسطینیها و کشورهای عربی ندارند. آنها صرفا با مشاهده تصاویر و گزارشها درباره کشتار مردم غزه و تحت تاثیر احساسات بشردوستانه اسرائیل را متهم به فجایع جنگی میدانند. با اینکه از افراد بیتجربه و کم سن و سال و بیاطلاع میتوان انتظار چنین وکنشی را داشت ولی موضعگیری برخی افراد اپوزیسیون ایرانی علیه اسرائیل در بهترین حالت نشانگر خاماندیشی و کوتهنظری است. آنهائی که هنوز با تکرار اتهاماتی که سالهاست علیه اسرائیل به کار برده شده و با وجود آگاهی به بیهودگی جنگ نظامی و عواقب ناگزیر آن و بدون توجه به مقاصد حماس و جمهوری اسلامی اسرائیل را مسئول میدانند، عوامفریب و کوتهنظرند. آنها بجای اینکه جمهوری اسلامی را که مشوق اصلی این جنگ است مقصر اصلی تلفات غیرنظامی که در هر جنگی ناگریز است بدانند همصدا با جوانان ناآگاه کشورهای غربی و رژیم مردمکش جمهوری اسلامی اسرائیل را که ناگزیر به این جنگ کشانده شده به جنایات جنگی متهم میکنند. از این افراد باید پرسید در کدام جنگ که هدف طرفین پیروزی است افراد غیرنظامی تلفات ندادهاند؟ تنها کافی است به تعداد تلفات غیرنظامی در جنگ جهانی دوم توجه کنند تا میزان ناآگاهی خود از عواقب ناگزیر جنگ را درک کنند. بعد از جنگ جهانی دوم دهها جنگ رخ داده که موجب مرگ بسیاری از غیرنظامیان شده است. از جمله در جنگ یمن که در آغاز و ادامه آن جمهوری اسلامی نقش تعیین کننده داشته مطابق آمار ۱۰۰،۰۰۰ کودک در اثر گرسنگی از بین رفتهاند. در این جنگ یکی از خونینترین درگیریها علیه غیرنظامیان اتفاق افتاده است. کسانی که برای کشتار جنگ غزه بیتابی میکنند کوچکترین واکنشی به کشتار جنگ در یمن نشان نمیدهند. تفاوت واکنشها به فجایع این دو جنگ نشانگر تاثیری است که رسانههایی نظیر «تیک تاک» و «الجزیره» با سیاست ضد اسرائیلی و یهودستیزانه در تهییج احساسات مردم دارند. حتی برخی از افراد اپوزیسیون و رسانههای ایرانی نیز در دام چنین کارزار رسانهای افتادهاند.
یکی از دلایل اتهامات علیه اسرائیل تعداد نامتناسب کشتههای غیرنظامی فلسطینی است. کسانی که به این دلیل به این اتهامات باورمند هستند آیا تصور میکنند اگر حماس امکانات نظامی اسرائیل و توان پیروزی درجنگ را میداشت در راستای تحقق شعار نابودی اسرائیل از حمله نظامی به شهرهای اسرائیلی و کشتار چند صدهزار شهرنشین غیرنظامی اسرائیلی خودداری میکرد؟ آیا بوسههائی که خامنهای نثار شانه و دستهای تروریستهای حماس به خاطر کشتار مردم غیرنظامی اسرائیلی در ۷ اکتبر کرد نشانه کافی برای این درک این واقعیت نیست که اگر جمهوری اسلامی، گروههای نیابتی آن و حماس میتوانستند اسرائیل را در جنگ نابود کنند از کشتار میلیونها یهودی اسرائیلی ابائی نداشتند؟! اسرائیل برای جلوگیری از چنین احتمالی چارهای جز دفاع از خودش ندارد و اگر در این جنگ مانند همه جنگها افراد غیرنظامی کشته میشوند مقصر را باید حماس دانست که این جنگ را آغاز کرده است. ولی درواقع مقصر اصلی در نهایت جمهوری اسلامی است که حماس را برای این جنگ مسلح و ترغیب کرده است چون بدون این رژیم، گروههای تروریستی مانند حماس و جنگی در میان نمیبود تا افراد بیگناه غیرنظامی در آن کشته شوند.
[i] آمار مربوط به جنگ جهانی دوم با استفاده از ویکی پدیا تنظیم شده است.