یک پژوهش میدانی نشان میدهد ۶۰ درصد مشتریان لوازم خانگی در تهران، برندهای خارجی بدون خدمات فروش را به کالای ایرانی با خدمات پس از فروش ترجیح میدهند. گزارش دیگری از صفر بودن سهم برندهای ایرانی از بازار ۱۵۰ هزار میلیارد تومانی «نسل زد» حکایت دارد.
بخش افکارسنجی وبسایت «اکونگار» نتایج یک پژوهش میدانی را منتشر کرده که نشان میدهد ۶۰ درصد مشتریان لوازم خانگی در تهران میگویند کالای خارجی بدون خدمات پس از فروش را به کالای ایرانی با خدمات پس از فروش ترجیح میدهند.
همچنین ۳۸/۹ درصد نیزنظری مخالف گروه اول داشتند و کالای ایرانی با خدمات پس از فروش را به کالای خارجی بدون خدمات پس از فروش ترجیح میدهند.
از سوی دیگر ۷۸/۴ درصد از پاسخگویان در پاسخ به این سوال که، «برای شما چقدر مهم است کالایی که میخرید، خدمات پس از فروش داشته باشد؟» گفتهاند این موضوع برایشان «اهمیت زیادی» دارد. فقط ۱۰/۳ درصد از پاسخگویان گفتهاند داشتن خدمات پس از فروش برای کالایی که میخرند اهمیت کمی دارد.
با توجه به پاسخهای مشتریان لوازم خانگی درباره «اهمیت» خدمات پس از فروش و خریداری کالای خارجی بدون این خدمات، مشخص است که غالب متقاضیان به کالای ساخت ایران اعتماد کافی را ندارند و کالاهای خارجی اعتبار بیشتری نزد مصرفکننده ایرانی دارد.
در همین رابطه پرسش دیگری در این نظرسنجی مطرح شده مبنی بر اینکه «تا چه حد از لوازم خانگی ایرانی رضایت دارید؟» که حدود ۴۴ درصد از شرکتکنندگان گفتهاند «تاحدودی» رضایت دارند. کمی بیش از یک چهارم پاسخگویان یعنی ۲۶/۵ درصد از آنان از لوازم خانگی ایرانی «رضایت زیاد» و «خیلی زیاد» داشتند و در مقابل، ۲۳/۶ درصد «رضایت کم» و «خیلی کم» داشتند.
این گزارش با اشاره به پاسخهای شرکتکنندگان در این نظرسنجی نوشته «بنابراین، کالای ایرانی بیش از این که بخواهد به خدمات پس از فروش که البته در جای خود اهمیت دارد، تمرکز کند، باید در جهت ارتقای کیفیت تولید و امکان رقابت با محصول خارجی از این جهت تمرکز داشته باشد.»
هفته گذشته نیز نشریه «تجارت فردا» چاپ تهران در گزارشی به سهم برندهای ایرانی در سبد خرید نسل «زد» یا دهه هشتادیها پرداخته بود. در این گزارش تأکید شده بود که سهم برندهای ایرانی از بازار ۱۵۰ هزار میلیارد تومانی «نسل زد» تقریبا هیچ است.
این گزارش نوشته بود که «دهه هشتادیها» همچنین در تصمیمگیری خانوادهها برای خرید کالا بیشترین اثر را دارند که احتمالاً بازار آن به ۸۰۰ هزار میلیارد تومان میرسد.
به گفته رضا نویدی، تحلیلگر بازار، این نسل بر ۱۵۰ هزار میلیارد تومان تقاضا در اقتصاد اثر مستقیم میگذارد. این در حالیست که ارزش بازار صنعت بیمه در ایران ۱۳۰ هزار میلیارد تومان است.
این تحلیلگر افزوده که «نسل Z» علاوه بر اثرگذاری مستقیم، بطور غیرمستقیم هم روی رفتار و جابهجایی سرمایهها اثرگذار است؛ بطوری که این نسل در تصمیمگیری خانوادهها بیشترین تاثیر را میگذارد. به همین دلیل برآورد ما این است که ارزش تأثیرگذاری «نسل Z» روی تقاضای کل اقتصاد شاید از ۸۰۰ هزار میلیارد تومان بیشتر باشد.
رضا نویدی تأکید کرده که درباره رفتار خرید «نسل Z» باید چند نکته را مورد توجه قرار داد؛ «نسل Z» به اعتبار برند بسیار توجه میکند. نسل Y (نسل قبل از نسل Z) چون داده و اطلاعاتی در اختیار نداشت به مشهورترین برندها با توجه به تجربهها و موفقیت برندها در بازار مراجعه میکرد تا نیاز خود را تامین کند. «نسل Z» برخلاف نسل ما اینطور رفتار نمیکند. این نسل چون به دادهها و اطلاعات دسترسی آسانتری دارد، بر مبنای آن دادهها چهبسا اطلاعات استانداردتری به دست میآورد و انتخابهای صحیحتری انجام میدهد.
به اعتقاد این تحلیلگر، در چنین شرایطی، نیوبرندها (NewBrand) شانس بیشتری برای جذب نیازهای «نسل Z» دارند. نسل قبل به دنبال برترین، اولین و معروفترین برندها بود و بیشتر به سابقه برندها توجه میکرد، اما برای «نسل Z» مساله سابقه برند یا برترین و معروفترین، بیشتر نقش دافعه دارد و چندان جذاب نیست. بطور مثال، در بحث خرید آنلاین یکسوم خریدها برای «نسل Z» است و این در حالی است که برای نسل قبل از نسل Z، این میزان کمتر از پنجدرصد است. مساله برند نزد «نسل Z» در شیوه خرید و نحوه انتخابش بسیار اثرگذار است.
از سوی دیگر تلویزیون به عنوان یکی از قدرتمندترین رسانهها تنها ۱۲ درصد مصرف رسانهای «نسل Z» است. در مورد رسانههای چاپی، مصرف رسانهای این نسل بسیار پایین است و کمتر از پنج درصد از این نسل روزنامه یا مجله میخرند یا میخوانند. در واقع رسانههای چاپی در اهداف مصرف رسانهای «نسل Z» نیست. رادیو هم رسانه مرجع این نسل نیست. در واقع بیش از ۳۰ درصد مصرف رسانهای یا به نوعی جریان اصلی مصرف رسانهای این نسل، شبکههای اجتماعی با اولویت اینستاگرام است.
با وجود این، ضریب نفوذ پلتفرمهای رسانهای همچون یوتیوب یا آپارات یا بازیهای آنلاین در این نسل بسیار بالاست و الگوی رسانهای این نسل چه در حوزه بازاریابی، چه تجاری، بسیار متحول شده است. این نسل به جای بهرهگیری از رسانههای کلاسیک عمدتا از رسانه آنلاین بهره میبرد.
مریم زارعیان، دکترای جامعهشناسی، اعتقاد دارد افراد این نسل به برندهایی روآورند که جهانشمول است. او به «تجارت فردا» گفته که «ممکن است این پرسش شکل گیرد که چرا برندهای داخلی ما همچنان مورد استقبال و توجه این نسل نیستند؟ توجه «نسلZ» به برندها رابطه مستقیمی با موفقیت آن برندها دارد. بنگاههایی که برند موفق دارند و بهنوعی برند ملیشان موفق است، بیشتر مورد توجه «نسل Z» هستند. در بسیاری از کشورها، همچون گرجستان یا عربستان، حکمرانان بیشتر دنبال این تصویرسازیاند که کشوری باثبات و با رفاه بالا به نظر آیند.»
مریم زارعیان افزوده که «بنابراین ما هم اگر میخواهیم محصولات داخلیمان مورد توجه «نسل Z» قرار گیرد، باید از نظر ملی برند موفقی باشیم. بطور خلاصه میگویم که در اقتصاد ما اگرچه محصولات باکیفیت زیادی تولید میشود، اما چون برند ملی خوبی در ذهنیت جوانان و نوجوانان نداریم، برندهای ما هم مورد توجه آنها قرار نمیگیرد.»
سجاد نوریزاد بنیانگذار «شرکت تحقیقات بازاریابی و تحلیل بازار نکس لوکس» نیز معتقد است که در ایران برند مطلوبی برای «نسل Z» وجود ندارد، چرا که «نسل Z» همگن و همسو با دنیا به پیش میرود و سرعت این نسل از کارآفرینان و سیاستگذاران ایرانی سریعتر است.
او افزوده که «بنگاههای تولیدی نسل جدید هم به دلیل مواجهه با قطعی اینترنت و طرحهایی مثل طرح صیانت، گرفتار نااطمینانی شدهاند.»
سجاد نوریزاد افزوده که «پدیده مهاجرت هم مزید بر علت شده و بنگاههای ما اکنون از نیروی کار خوب بهره نمیبرند و ما به نیروی کار متخصص نیازمندیم. از سوی دیگر وضعیت دستمزدها در بنگاههای ما نمیتواند انگیزه ماندن نیروی کار خوب را تحریک کند.»