خانواده کامیلا باتمانقلیج با اندوه فراوان درگذشت وى را پس از یک دوره بیمارى، اعلام کردند. او در شب اول ژانویه پس از جشن تولد با خانوادهاش، در آرامش در خواب، دار فانى را وداع گفت.
کامیلا زندگی خود را وقف حمایت از آسیبپذیرترین کودکان بریتانیا کرد. او در سال ١٩٩۶، مؤسسه Kids (کودکان) را تأسیس نمود که پیشگام برنامههاى درمانی و بالینی جدید برای دستیابی به یک هدف منحصر به فرد بود: «دیدن کودکان و جوانان در امنیت تا قادر به درک پتانسیل خود شوند».
کامیلا که در کنار همکاران و داوطلبان فداکار خود کار میکرد، زندگی دهها هزار کودک و جوان را در لندن، بریستول و لیورپول تغییر داد که وگرنه توسط سیستم موجودِ حمایت از کودکان، ناکارآمد و نادیده گرفته میشدند. او به این کودکان نشان داد که شایسته محبت و حمایت هستند.
برای همه اطرافیانش و به ویژه خانوادهاش، او منبع بیپایان الهام، چشمهای از شوخ طبعی و نقشهای رنگین بود.
خانواده کامیلا امیدوارند که خاطره او الهامبخش دیگران باشد تا به این فکر کنند که چگونه میتوانند از کودکان آسیبپذیر محافظت کرده و موقعیت آنها را ارتقاء دهند. همانطور که او یکبار نوشت: «شجاعت آنها سزاوار این بازتاب است.»
کامیلا باتمانقلیچ در سال ١٩۶٣ در یک خانواده سرشناس ایرانی در تهران متولد شد. او در سن ٩ سالگی تصمیم گرفت که زندگی خود را وقف حمایت از کودکان آسیبپذیری نماید که در خیابانهای تهران با آنها روبرو میشد. وى پس از تحصیل در مدرسه دخترانه شربورن، از دانشگاه Warwick (واریک) به عنوان رواندرمانگر فارغالتحصیل شد و در سال ١٩٩۶ پس از کمک در راهاندازی Place2Be (جایى براى بودن) یک موسسه خیریه سلامت روح و روان برای کودکان و جوانان، شرکت Kids (کودکان) راتاسیس نمود.
برای دو دهه، مؤسسه Kids (کودکان) به محافظت و حمایت از کودکان و جوانان آسیبپذیر در بریتانیا کمک میکرد. این سازمان عمدتاً توسط نیکوکاران خصوصی تأمین مالی میشد، اما بودجه دولت محلی و مرکزی را نیز دریافت میکرد. مؤسسه «کیدز» ١١ مرکز را در لندن بزرگ، بریستول و لیورپول اداره میکرد که از طریق آنها از دهها هزار کودک و جوانی که کمترین توجه در بریتانیا به آنها مىشد، حمایت عاطفی و مادی نمود.
مراجعهکنندکان به مؤسسه «کودکان» ناملایمات شدیدی را در دوران رشد خود تجربه میکردند و «در معرض ناامنی غذایی، فقر، مسکن بد، خشونت و طرد اجتماعی، سوء استفاده دارویی و سوء مصرف مواد مخدر، تمایل به عدم تحصیل و شغل، بدرفتاری خانگی و محیطهای ناپایدار خانه قرار داشتند».
سازمان «کودکان» از طریق مراکز و برنامههای درون مدارس خود انواع مختلفی از درمان و حمایت عاطفی را ارائه میداد، وعدههای غذایی و فرصتهای توانمندی را فراهم میکرد و از جوانانی که برای تامین مسکن قانونی، آموزش و حمایت از سلامت روان تلاش میکردند، حمایت نمود. تا زمان بسته شدن ناگهانی آن در سال ٢٠١۵، مؤسسه «کودکان» به عنوان یک نهاد نیکوکاری نمونه معرفی میشد. پادشاه چارلز در سال ٢٠١٢ از مرکز Lambeth این سازمان بازدید کرد.
از همان ابتدا، کامیلا، کارکنان و داوطلبان، یک هدف ساده مشترک داشتند: «دیدن کودکان و جوانان در امنیت تا قادر به درک پتانسیل خود باشند.» رویکرد پیشگامانه کامیلا «عشق بیامان» را در قلب مداواهای بالینی، درمانی، آموزشی و اداری مؤسسه Kids قرار داد. کامیلا و فضاهایی که او ایجاد میکرد، بازنمایی دیداری این هدف بودند: رنگارنگ، عجیب و جذاب و گرم. به قول کامیلا، با در آغوش گرفتن جمعی از قدرت عشق، «کارکنان مؤسسه کودکان و فرزندانش توانستند جامعهای ایجاد کنند که در آن از کودکان مراقبت کرده و آنها را گرامی بدارند… این ساختار اجتماعی نتایج مثبتی تولید کرد، نه تنها برای بچهها، بلکه برای کارکنان.»
ساختار اجتماعی کودکان این مؤسسه نیز از طریق مطالعات چندرشتهای گسترده، از جمله توسط دانشگاه کالج لندن و مدرسه اقتصاد لندن تأیید شد. در سال ٢٠١٣، محققان LSE خاطرنشان کردند که «برنامههای مداواگرانهی مؤسسه کودکان بر ظرفیتهای توانمند و انعطافپذیری عصبی کودکان و نوجوانان سرمایهگذاری میکند و اقدامات و ساختارهای حمایتی را ارائه میدهد که میتواند مسیر برخوردهای عصبی آنها را تغییر دهد و فرصتی برای تغییرات عاطفی و رفتاری مثبت در کودکان و جوانان آسیبپذیر فراهم کند.» با اتخاذ این مدل، مؤسسه «کودکان» توانست «تغییر اساسی در زندگی آنها ایجاد کند» و «بر آگاهی عملی برای مقابله با مسائل مالی و دسترسی به خدمات، مسکن و محل اقامت، تفاهم با اعضای خانواده و نگرش به فعالیتهای مجرمانه» از جمله سوء مصرف مواد و عدم توجه به پیشرفت تحصیلی و بهزیستی کلی جسمی و عاطفی آنها تأثیر مثبت بگذارد.
کمکهای شخصی کامیلا به بخش خیریه و علوم بالینی حمایت از کودکان و جوانان بیسرپرست با درجههای افتخار و کمکهزینههای تحصیلی متعدد به رسمیت شناخته شد. او در سال ٢٠١٢ به دلیل «خدمت به کودکان و جوانان» به عنوان CBE (فرمانده امپراتوری بریتانیا) انتخاب شد.
کامیلا سه کتاب نوشته است: «زندگیهای شکسته» (نشر توسط جسیکا کینگزلی)، «ذهن کودک» (ناشر پنگوئن) و «بچهها؛ حفاظت از کودکان در بریتانیا: حقیقت» (انتشارات بایت بک) که در آن گزارشهای مهمی از نحوه محافظت از کودکان در بریتانیا ارائه کرده است. این سیستم در کنار یک دیدگاه سازشناپذیر از نحوه محافظت از کودکان و جوانان شکست خورد. او با همدلی عمیق، مبارزات کودکان آسیبپذیر و والدین آنها را که «بار سنگین مضاعف بر دوش دارند» و همزمان با «رنجهای شخصی» دست و پنجه نرم میکنند، منعکس کرد آنهم در حالی که این خانوادهها مجبورند «با این پیام اجتماعی کنار بیایند که: از آنها استقبال نمیشود!» همانطور که او در مقدمه کتاب «بچهها» با انعکاس وضعیت خانوادههایی که به مؤسسه «کودکان» روی میآوردند، نوشت: «شاید دردناکترین بخش سفر آنها این روش جامعه است که پیچیدگیهای نابرابری را در ارتباط با افرادی که در حال مبارزه با آن هستند، نوعی نقص اخلاقی قلمداد میکند. نقصی که خود آنها را مسئول وضعیت آسیبپذیر خود معرفی میکند.»
کامیلا که همیشه در انتقاد از دولت بریتانیا و اقدامات آن صریح بود، معتقد بود که مؤسسه «کودکان» به این دلیل مجبور به تعطیلی شد که «بریتانیا نمیتوانست تحمل کند که عدم استقبال از کودکان آسیبپذیر در آن بازتاب مییابد». عوامل سیستمیک نیز مهم بودند. توقف فعالیت مؤسسه Kids با تعداد زیادی تعطیلی مشابه در میان موسسات خیریه بریتانیا که بسیار کمتر مورد توجه قرار میگرفتند، ادامه یافت. مانند بسیاری از موسسات خیریه، مؤسسه «کودکان» نیز به سرعت گسترش یافت، زیرا بریتانیا وارد یک دوره افول اقتصادی- اجتماعی شد که با سیاستهای ریاضت اقتصادی ترکیب میشد. درواقع این خیریه به عنوان یک قهرمان در بخش سوم یا همان خدمات، توسط نخست وزیر وقت دیوید کامرون به عنوان بخشی از «برنامه جامعه بزرگ» ارائه شد. این شرایط در حکم اخیر دادگاه عالی تایید شد که خاطرنشان کرد: «بدون مناقشه در مورد افزایش تقاضا برای خدمات مؤسسه “کودکان” پس از بحران مالی ٢٠٠٧/٠٨، رکود اقتصادی به ویژه از سال ٢٠١٢ با کاهش قابل توجه بودجههای نهادهای محلی همراه شد.» اما در حالی که مؤسسه کودکان و سایر موسسات خیریه تحت فشار قرار میگرفتند تا حمایت بیشتری از کودکان و جوانان آسیبپذیر ارائه دهند و خدماتی را جبران کنند که توسط نهادهای محلی کاهش یافته بود، دولت مرکزی به نوبه خود نتوانست حمایت مالی خود را از بخش خدمات افزایش دهد. همین شرایط اساسی بود که باعث تعطیلی مؤسسه «کودکان» شد.
کامیلا از زمان بسته شدن تاسفبار مؤسسه «کودکان» تا زمان مرگش برای احیای شهرت این سازمان تلاش کرد و در برابر اتهامات سوء مدیریت مطرح شده در دادرسیها و شکایتهای اولیه در گزارش کمیسیون خیریه دفاع کرد. هدف او این بود که اطمینان حاصل کند که برنامه ویژه و منحصر به فردِ مراقبت که از سوی مؤسسه «کودکان» ارائه شده بود، بیاعتبار نمیشود و فضایی را برای سازمانهای خیریه حفظ میکند تا در رویکردهای خود برای مراقبت و حفاظت از گروههای آسیبپذیر مانند کودکان و جوانان، آرزوهای بزرگ داشته باشند.
در سال ٢٠٢١ پس از یک پرونده حقوقی سه سال و نیمه، دادگاه عالی به نفع کامیلا باتمانقلیچ رای داد و خاطرنشان کرد که پس از رسیدگی به شکایتهای رسمی، مدل فعالیت مؤسسه «کودکان» ناپایدار نبوده و اتهامات سوء مدیریت و سوء استفاده از بودجه بیاساس بودهاند.
در این حکم، قاضی از کامیلا به دلیل «فداکاری عظیمی که طی سالها براى جوانان آسیبپذیر نشان داده» و موفقیت او در ایجاد یک موسسه خیریه موفق که «کاری باورنکردنی» انجام داد، ستایش کرد. در دسامبر ٢٠٢٢، در بررسی قضائی گزارش کمیسیون خیریه، که دادگاه عالی اذعان میکند که «چندین یافته نامطلوب در مورد مدیریت این مؤسسه خیریه نشان میدهد»، از کامیلا رفع مسئولیت شد.
در حالی که او درگیر این مبارزات قانونی بود، سلامتی کامیلا رو به افول گذاشت. یک اختلال غدد درونریز که از کودکی بر سلامت او تأثیر گذاشته بود به این معنی بود که مصونیت بدن وی ضعیف و وی دچار مشکل ایمنی است. از زمان همهگیری کووید-١٩، او تنها چند بار آپارتمان کوچک خود را در شمال لندن برای درمان در بیمارستان به دلیل عفونت مکرر ترک کرد. اما «عشق بیامان» وی نمیتوانست او را فقط در دو اتاق کوچک نگه دارد و در هفتههای قبل از مرگش، با کمک گروهی از داوطلبان، برای خرید هدایای تعطیلات کریسمس برای بیش از ٢٠٠٠ کودک آسیبپذیر کمک مالی جمعآوری کرد.
کامیلا در شب اول ژانویه پس از جشن تولد با خانوادهاش در خواب در آرامش چشم از جهان فرو بست. تا زمان فوتش، او به کار با کودکان آسیبپذیر ادامه داد. کودکانی که یا با او تماس میگرفتند یا با وى ملاقات میکردند تا در مورد آسیبهای روحی، ناامنیها و مشکلات خود صحبت کنند.
کامیلا باتمانقلیچ میخواست به این کودکان با مراقبت و حمایتی که شایستهی آن بودند یاری برساند و آنها را گرامی بدارد. خدمات زندگی او برای آنها افتخاری بود و قدردانی و سپاس آنها در این است که وى را همواره گرامی داشتهاند.