سپیده حجامی – در بنری که توسط شهرداری در سطح چند شهر ایران نصب شده این جمله به چشم میخورد: «بهشت زیر پای مادران است، نه کارمندان». این یک جمله، خلاصهی نگاه پدرسالار و زنستیز جمهوری اسلامی به زنان است.
فعالان حقوق زنان هر ساله در «روز مادر» تعیین شده در تقویم جمهوری اسلامی که مناسبتی کاملاً ایدئولوژیک و مذهبی است، برای آگاهیرسانی جامعه تلاش میکنند. اما چرا گفتگو در اینباره مهم است؟ و دلیل مخالفت با روز مادر حکومتی چیست؟
جداسازی زنان از مادران
جمهوری اسلامی با تبلیغ مادرانگی، به نوعی ارزش زن را نه در وجود خود که صرفاً در نقش فقط «مادر» ترویج و تبلیغ میکند. در این نگرش زنانی که به هر دلیلی مادر نیستند فاقد ارزش و هویت شناخته شده و از جامعه طرد میشوند. به همین دلیل فاطمه دختر پیامبر اسلام به عنوان نماد این روز از سوی حکومت به جامعه معرفی میگردد زنی که تنها دستاورد زندگیش زاییدن بوده است!
ارزش دادن به باکرگی
همانگونه که برای مناسبتی مذهبی «روز مادر» نام نهاده شده، روزی به نام «روز دختر» نیز در تقویم جمهوری اسلامی به چشم میخورد. حکومت با جداسازی این دو روز به نوعی تلاش دارد فرهنگ ارزشگذاری بر باکرگی را در جامعه اشاعه دهد. مؤنثهای دارای پرده بکارت «دختر» و بدون آن «زن» نامیده میشوند. به این ترتیب بخش بزرگی از جامعه دچار شرم نیابتی شده و به اجبار تن به مخفی کردن واقعیت زندگی خود میدهد چرا که یک فرد مؤنث تا پیش از آنکه به عقد یک فرد مذکر در نیاید، موظف به حفظ پرده بکارت و دخترانگی خود است! چه بسیارند افرادی که با مشکلات عدیده معاینه پزشکی و مسائل شرعی و عرفی مربوط به پرده بکارت دست و پنجه نرم میکنند.
مُسکِن بجای درمان
تفاوت روز زن و مادر حکومتی با روز جهانی زنان به تاریخ ۸ مارس در علت و چرایی آن است. جمهوری اسلامی هدف مهم پرداختن به حقوق زنان را که مبارزه با تبعیضهای جنسیتی و تلاش برای برابریست، صرفاً به تبریک و اهدای هدیه تقلیل داده است. درواقع هدف واقعی روز جهانی زنان نه تبریک به زن به دلیل جنسیتاش، بلکه فرصتیست برای تفکر و تلاش در جهت برطرف کردن مشکلات، تبعیضها و نابرابریهای جنسیتی.
در حالیکه نام زنان موفق ایرانی چون مریم میرزاخانی، یاسمین مقبلی، پردیس ثابتی، پریسا تبریز و… در جهان به چشم میخورد، حکومت سعی دارد با الگوسازی از شخصیتهای ۱۴۰۰ سال قبل، جامعه ایران را در باتلاق تحجر نگه دارد. اما خبر خوش این است که نسل زِد جامعه ایران، آگاه از تحولات جهانی و دانا به حقوق خود، نه تنها سر تسلیم در برابر این رژیم ایدئولوژیک فرو نمیآورد، بلکه در برابر عقبماندگی حاصل از استبداد دینی قد علم کرده و شجاعانه برای مبارزه با این رژیم به میدان میآیند. نسلی که نام نیکا شاکرمی، غزاله چلابی، سارینا اسماعیلزاده در آن میدرخشد و چراغ راه میشود.