چهلو پنج سال از روزی میگذرد که دکتر شاپور بختیار با تشکیل دولت ملی خود به خودکامگی بیست و پنج ساله محمدرضاشاه پایان داد و سد سکوتی را که بنا بر اوامر ملوکانه علیه دکتر محمد مصدق ایجاد شده بود، شکست؛ در اولین فرصت به احمدآباد رفت و با تجدید عهد با رهبر نهضت ملی ایران بر کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خط بطلان کشید.
برنامه دولت بختیار دربرگیرنده همه آن نکاتی بود که جبهه ملی به مدت یکربع قرن آنرا میخواست و در انتظار تحقق آن بود.
اندیشهها و فلسفه سیاسی شاپور بختیار مبتنی بر آزادی و میهندوستی بود و مفاهیم: زندانی سیاسی، سانسور مطبوعات، بیاحترامی به آزادی بیان و قلم، همچنین، محرومیت مردم برای ایجاد تشکلهای سیاسی و صنفیشان به هیچ وجه در چهارچوب آن تفکرات و عقاید نمیگنجید؛ به همین علت آزادی مطبوعات، آزادی همه کسانی که به بهانه عقاید سیاسی مخالف با نیات ملوکانه در زندان بسر میبردند در نکات فوری برنامه دولت قرار داشت.
شاپور بختیار زمانی مسئولیت خطیر نخستوزیری را پذیرفت که کشتی توفانزده ایران در حال غرق شدن بود و میرفت که نابود شود.
میدانیم که در آن روزهای سرنوشتساز دیماه ۱۳۵۷ آخوندهای خواستار حاکمیت شریعت از پشتیبانی کورکورانه سازمانهای سیاسی چپ و وابسته به سیاست خارجی برخوردار بودند. این سازمانها علاوه بر بلند کردن پرچم سرخ بجای پرچم سهرنگ ملی به آشوب عمومی مورد نظر اعوان و انصار روحالله خمینی دامن میزدند و به ظهور آن «امام دروغین» در ایران سرعت میبخشیدند.
در حالی که کادرهای تراز بالای حزب توده، چریکهای فدائی خلق و سازمان مجاهدین خلق برای نزدیکی و اعلام عبودیت به همان «امام» از یکدیگر سبقت می گرفتند، ضربه کاری به دستاوردهای نهضت ملی مصدق از طریق زیارت دکتر کریم سنجابی و بیعت وی با روحالله خمینی زده شد و بیشک باعث گمراهی بیشتر تودههای مردم گردید و قدرت تشخیص سره از ناسره یعنی حقانیت بختیار را که با مردم به راستی صحبت میکرد و خدعه خمینی را که به مردم دروغ میگفت، از آنها سلب کرد؛ به فاجعه گرایش تودههای ناآگاه به خمینی که همچون سیلی ویرانگر آنچه را که جنبش آزادیخواهی و رفاهطلبی سالهای ۵۵ و ۵۶ برایش به خیابان آمده بود با خود برد و زمینه ایجاد یک دوران سیاه حاکمیت «الله» در ایران را فراهم ساخت.
دکتر شاپور بختیار در سنگر دفاع از قانون اساسی مشروطه ایستاد و در طی سی و هفت روزی که فرصت داشت هر روز و صدها بار ضمن ارائه توضیح دقیق در مورد ماهیت شریعتمداران و مقاصد متضاد ایشان با فرهنگ و تاریخ ایران از جمله، تغییر دادن مفهوم ملت ایران، به مفهوم بیمعنی و بیگانهی امت اسلام، به مردم، بالاخص، به درسخواندههایِ مدعیِ روشنفکر بودن در جامعه میگفت که حالا که رهایی از دام دیکتاتوری چکمه مقدور شده، بهوش باشند که در چاه تاریک دیکتاتوری نعلین سقوط نکنند.
دکتر شاپور بختیار در آن روزهای بحرانی که خیلیها برای دستبوس آن «امام دروغین و خدعهگر» از یکدیگر تأسی میگرفتند بیان داشت: آیتالله میتوانند به ایران بازگردند؛ به قم تشریف ببرند و در آنجا «واتیکان» درست کنند.
بختیار با ادای جملات مذکور با صراحت مرز بین قلمرو شریعت و امور مربوط به حکومت و دولت را ترسیم کرد و به همین علت نام او به عنوان مبتکر اصل جدایی دیانت از حاکمیت در تاریخ سیاسی ایران ثبت خواهد شد.
چهل و پنج سال از روزی میگذرد که در آن دکتر شاپور بختیار با تشکیل دولت ملی خود پرچم آزادی ایران و بهروزی ایرانیان را برافراشت؛ با آن اقدام شجاعانه و برای نیکبختی ملت ایران از هیچ چیز، حتی به بهای نثار جان، نهراسید و همه چیز خود را در طبق اخلاص گذاشت و از این طریق بعد از مصدق به مقام رهبری ملت ایران رسید.
در اوضاع کنونی که نظام سیاهِ مبتنی بر حاکمیت الله یعنی رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی بعد از چهل و چهار سال با به اسارت گرفتن ملت آزاده و شریف ایران، چپاول سرمایه بیکران از درآمد نفت گرفته تا تاراج ذخایر و منابع عظیم کشور، بیاحترامی به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی و هزاران جنایت دیگر از جمله تبدیل ایران به زندانی بزرگ و برپاکردن چوبههای اعدام بر سر هر کوی و بازار، مملکت را با سرعتی که دیگر قابل کنترل دستگاه حاکمه نیست، بر لبه پرتگاه نابودی رسانده است.
در چنین وضعیتی که فروپاشی محتوم جمهوری اسلامی هر روز سرعت بیشتری میگیرد کل جامعه آبستن حوادثی است که عدم توجه به کیفیت و ماهیت آنها از سوی هر ایرانی آزادیخواه و میهندوست نابخشودنی خواهد بود؛ حوادثی که از درون و بیرون مرز میهن، موجودیت و پکپارچگی ایران را تهدید میکند و در صورت عدم آمادگی ایراندوستان برای در دست گرفتن سرِ رشتهی حوادث چه بسا که راه حرکت جامعهی بعد از نابودی رژیم فعلی به سوی دموکراسی را مسدود سازد.
تکرار میکنیم: آتشی که امروز در دلهای رنجدیده و متنفر از رژیم آخوندی شعلهور است به زودی دودمان کاست ضد ایرانیِ حاکم را تبدیل به خاکستر خواهد کرد.
رژیم جایگزینِ جمهوری اسلامی بایستی بر اساس حاکمیت ملی بوده، متضمن استقلال سیاسی و اقتصادی و پاسداری از تمامیت ارضی کشور و الزاماً جدایی قلمرو شریعت و ادیان از امور مربوط به حکومت و دولت باشد.
ایران هرگز نخواهد مرد
نهضت مقاومت ملی ایران