موج مهاجرت از ایران همچنان ادامه دارد و هشدارهای کارشناسان نتوانسته سبب چارهاندیشی حکومت درباره خالی شدن ایران از نیروی متخصص و سرمایه انسانی شود.
مهاجرت سرمایه انسانی از ایران که از استاد دانشگاه و پزشک و مهندس و کارآفرین تا دیگر مشاغل را شامل میشود به قنادان و شیرینیپزها رسیده است. به گفته علی بهرهمند رئیس اتحادیه صنف قنادان تهران موج گسترده مهاجرت در میان شیرینیپزها و قنادان به کشورهای اروپایی و عمان به راه افتاده است.
رئیس اتحادیه صنف قنادان تهران با بیان اینکه «میزان تولید و فروش شیرینی بین سی تا چهل درصد کم شده» گفته که به دلیل سختی کار و دستمزد پایین، مشکلاتی درخصوص جذب نیرو وجود دارد و با کمبود در این حوزه مواجه بوده است. او تأکید کرده که از نظر نیروی انسانی در مضیقه هستیم و کسی به دلیل سختی این شغل وارد صنعت ما نمیشود.
همچنین بهروز مینایی دبیر ستاد توسعه فناوریهای هوش مصنوعی و رباتیک با اشاره به مهاجرت نخبگان هوش مصنوعی گفته که «فعال کردن بخش خصوصی برای نگهداشت نخبگان در دستور کار است.»
بهروز مینایی علت اصلی مهاجرت نخبگان هوش مصنوعی را دلایل اقتصادی عنوان کرده است؛ موضوعی که برای اکثر نیروی کار انسانی مهاجر از ایران انگیزه اصلی است.
دبیر ستاد توسعه فناوریهای هوش مصنوعی و رباتیک همچنین «عدم اعتماد صنعت به نهاد دانشگاه» را علت دیگر مهاجرت نیروی نخبه در زمینه هوش مصنوعی عنوان کرده است.
بهروز مینایی گفته «به دلیل اینکه نخبگان آیندهی روشن خود را در ایران به صورت شفاف نمیبینند، مهاجرت میکنند. نخبگان دغدغهشان امنیت شغلی است و وقتی سایر کشورها آغوش خود را باز کردهاند و فرد نخبه با ورود به آن کشور سریعاً با حقوق بالا استخدام میشود، بسیاری از آنها مهاجرت را به ماندن ترجیح میدهند.»
پزشکان نیز از جمله اقشاری هستند که موج مهاجرت آنها به خارج کشور، هشدارهای کارشناسان درباره کمبود شدید پزشک در شبکه درمان کشور را در پی داشته است.
حسین کرمانپور پزشک در گفتگو با وبسایت «انتخاب» گفته با اشاره به مهاجرت گسترده پزشکان به مشکلات اقتصادی آنها به دلیل درآمدهای ناچیز اشاره کرده و گفته هزینههای پزشکان دلاری است اما درآمد آنها ریالی و بسیار کمتر از سطح دستمزدها حتی در کشورهای همسایه است.
او گفته که «جامعه درمانی کشور جز معدود مشاغلی است که درآمد آن ریالی است، اما هزینه آن دلاری است. شما ویزیت و تعرفهها را به ریال دریافت میکنید، اما انواع آزمایشها و تستها و وسائل پزشکی با دلار خریداری میشود. حقوقی که من و شما میگیریم اگر قرار باشد که به ریالی سرمایه گذاری شود راحت است. مثلا شما روی کالایی که ریالی قیمت گذاری میشود سرمایه گذاری نمیکنید، اما مردم روی طلا سرمایه گذاری میکنند، چون با دلار ارتباط دارد. همین چالش برای بخش درمان هم وجود دارد؛ ما تعریف را ریال میگیریم، اما خرید تجهیزات با دلار ارزیابی میشود.»
او توضیح داده که «پزشک عمومی در دو نقطه خدمت میکند؛ یا باید مطب داشته باشد یا تحت همکاری با دولت در بیمارستان و کلینیک خدمت کند. در آنجا بر اساس تعرفه به شما پول میدهند. الان تعرفه ویزیت دولتی ۹ هزار تومان است که با بیمه ۵۰ تومان میشود و بیمه هم ۸ ماه بعد پرداخت میکند. اگر قرار بود بر اساس این عمل شود اصلا یک پزشک نمیتواند زندگی کند. من اگر مطب شخصی داشته باشم تمام درآمد من حق ویزیت است، اما در دولت بخشی از درآمد تعرفه و بخشی حقوق است. ۹۰ درصد پزشکان ما امروز مطبهای اجارهای دارند و پول اجاره و منشی و اینترنت و دو سیستم و هزینههای جاری آنجا نیز باید در هزینههای پزشک محاسبه شود.»
درآمدهای ناچیز برای پزشکانی که در کلانشهرها هستند به دلیل بیشتر بودن هزینه زندگی، بحرانهای جدیتری ایجاد کرده است. به گفته حسین کرمانپور بخش قابل توجهی از پزشکان شاغل در بیمارستانهای تهران یا به خارج کشور مهاجرت میکنند یا در مهاجرتی معکوس، به شهرهای کوچکتر یا دیگر استانها میروند تا هزینه زندگیشان را کاهش دهند.
فرافکنی مقامات حکومتی درباره پدیده «مهاجرت» یا «فرار» ایرانیان از کشور؛ جامعهشناسان چه میگویند؟
رصدخانه مهاجرت ایران سال گذشته اعلام کرد که بر اساس آمار ویزاهای دریافتی ایرانیان در برخی مقاصد اصلی شامل امریکا، کانادا، استرالیا، انگلستان و اتحادیه اروپا بطور متوسط در ۱۲ سال اخیر، سالانه ۱۲ هزار ویزای موقت یا دائم یا اجازه اقامت کاری در این مقاصد برای ایرانیان صادر شده است.
بر اساس این گزارش هماکنون نیز تعداد ایرانیانی که در این کشورها برای کار اقامت دارند یا رفت و آمد دارند، طبق تخمینهای موجود بالغ بر یک میلیون نفر است. هم اکنون با برنامههای جدید این کشورها در توسعه اقتصادی و به تبع آن در جذب نیروی انسانی ماهر و تعریف برنامههای مهاجرتی خاص برای گروههای مختلف نیروی انسانی از جمله برنامهنویسان، کادر درمان، استعدادهای فرهنگی، ورودی خوبی از نیروی انسانی ماهر و باکیفیت بالای ایران دارند.
موج مهاجرت یا «فرار» به طلاسازان و نقرهسازان رسید؛ «فرهنگ مهاجرت» به روستاهای ایران هم رسیده است
مهاجرتهای غالبا بیبازگشت نیروی کار ماهر، تحصیلکرده و حرفهای از کشور، نه تنها جبران این نیروها را در شبکه اقتصادی کشور دشوار میکند بلکه هزینهای که برای پرورش و تحصیل این نیروها هزینه شده است نیز دود شده و سود آن به اقتصاد کشورهای مقصد این مهاجرتها میرود.
رصدخانه مهاجرت ایران این هزینه را محاسبه کرده است؛ بر این اساس با در نظر گرفتن ۲۳ سالگی به عنوان پایان مقطع کارشناسی و سن معمول بیشتر دانشآموختگان ایرانی در زمان مهاجرت، میتوان تخمینی از هزینههای دولتی آموزش و سلامت صرف شده برای هر مهاجر انجام داد.
محاسبات رصدخانه مهاجرت ایران با استفاده از دادههای یونسکو نشان میدهد که دولت ایران برای یک فرد متولد ۱۳۷۶ که در سال ۲۰۱۹ در سن میانگین مهاجرت قرار گرفته است تا پایان آموزش ابتدایی بیش از ۸ هزار دلار (برابری قدرت خرید-دلار ثابت)، تا پایان دوره متوسطه بیش از ۲۴ هزار دلار و تا پایان مقطع کارشناسی بیش از ۳۷ هزار دلار هزینه آموزش عمومی کرده است.
رصدخانه در ادامه نیز با استناد به آمار بانک جهانی گزارش داده که هزینهکرد دولت برای سلامت یک فرد در ۲۳ سال منتهی به سال ۲۰۱۹ میلادی، به صورت تجمعی حدود ۸ هزار دلار میشود. بنابراین میتوان گفت که برای هر فردی که در سال ۲۰۲۰ به سن میانگین مهاجرت، یعنی ۲۳ سالگی میرسد و تحصیلات کارشناسی را هم تمام میکند، بیش از ۴۵ هزار دلار هزینه آموزشی و سلامت صورت گرفته است.
با احتساب قیمت دلار در حال حاضر، بیش از ۲ میلیارد تومان هزینه آموزش و سلامت برای یک فرد تا سن ۲۳ سالگی میشود.
از سوی دیگر سن مهاجرت از ایران به کودکان دانشآموزان کاهش یافته است. روزنامه «اعتماد» خرداد امسال از کاهش سن مهاجرت به دانشآموزان ایرانی خبر داده و نوشته بود که علت مهاجرت دانشآموزان «ناامیدی» از آینده خود در ایران است. افزایش هزینه مدارس غیرانتفاعی و نمونه مردمی در کنار کاهش شدید کیفیت آموزشی و تعداد بالای دانشآموزان در کلاسهای درس مدارس دولتی به دغدغه بسیاری از اولیا تبدیل شده است.
در همین رابطه یک آموزگار پیشتر در گفتگو با روزنامه «اعتماد» به یک نمونه از مهاجرت دانشآموزان اشاره کرده و گفته بود: «دختری کلاس نهم است و حدود ۶۲۰ میلیون تومان برای ثبتنام او در مدرسهای وابسته به دانشگاهی در تورنتوی کانادا پرداخت کردهاند.»
هفته گذشته نیز وبسایت «خبرآنلاین» در گفتگو با سه آموزگار موضوع مهاجرت دانشآموزان را مورد بررسی قرار داد. یک آموزگار در اینباره گفته که «ایده مهاجرت در دانشآموزان بیشتر شده و حتی این ایده به دانشآموزان مقاطع متوسطه اول و ابتدایی هم کشیده شده است. چنین چیزی کم سابقه است، اراده برای مهاجرت خیلی زیاد است اما توان برای مهاجرت کم است. وقتی از دانشآموزان پرسیده میشود دلایل ایده مهاجرتی که در ذهن دارند برای چیست، میگویند چشمانداز تحصیلی و شغلی در خارج از کشور را برای خودشان روشنتر میبینند.»
محمدرضا نیکنژاد آموزگار نیز با اشاره به اینکه «خیلیها کولهپشتی مهاجرت را حداقل در ذهن خود بستهاند» میگوید: «خیلی از دانشآموزانِ گذشته خودم امروز مهاجرت کردهاند، بعد از حوادث سال گذشته میزان سرخوردگی دانشآموزان افزایش پیدا کرد. به دلیل برخوردهایی که انجام شده، برخلاف آقای داوری معتقدم خیلی از معلمهای جدید گرایش به مهاجرت دارند، این معلمها از فضای آموزشی کشور به شدت بدشان میآید، نسل جدید دانشآموزان و معلمان کولهپشتی مهاجرت را حداقل در ذهنشان بستهاند و فقط منتظر یک فرصت هستند.»