موسی حاتمیان – در چند روز گذشته حملات موشکی حکومت اسلامی به عراق و پاکستان، دولتهای آمریکا، و اروپایی و منطقهای را که تلاش کرده و میکنند، همچنان در ادامهی سیاست ننگین مماشات، خود را به خواب بزنند، وادار به واکنشهای شتابزدهی دیرهنگام کرده است.
اکنون با پاسخ محکم قابل انتظار ارتش پاکستان، که نخست وزیرش به دلیل شرایط فوقالعاده آمادهباش جنگی، اجلاس داووس را ترک کرده و برای اداره جلسه کابینه و نظامیان به پاکستان بازگشته است، همزمان رییس جمهور هیئت مرگ قتل عام زندانیان سیاسی ایران، برای فرار از پاسخگویی به فیروزکوه و دماوند رفته است. روز ۱۸ ژانویه آمریکا، اتحادیه اروپا خواستار حداکثر خویشتنداری طرفین شده، چین و ترکیه برای پادرمیانی و حل و فصل سیاسی این بحران اعلام آمادگی کرده، و وزیر خارجه روسیه نیز برای ایز گم کردن ساعاتی پیش بیانیهای مشابه صادر کرده است.
اگرچه از روز آمدن خمینی و شروع جنگ تمامعیارش با اعدام فرماندهان وطنپرست ارتش ایران، آن هیولای برآمده از غار حرای مرداب تاریخ اشغالگران، جنگ را نعمتی الهی میدانست، و برای تحقق رویاهای محمدی تجدید بنای مجدد خلافت اسلامی، از حملهی عراق استقبال کرد، و آن را به لبنان و… نیز گسترش داد، اما به اعتقاد نگارنده نبایستی با اینهمانی کردن این حملات موشکی با ذات حکومت اسلامی، به نتایج گنگ و غیرقابل توضیح رسید، زیرا همان هیولای خمینی که این خامنهای علیل را فقط به دلیل یک اظهار نظر، چنان به غلط کردن در نماز جمعه واداشت، به دلیل برخورداری از سیاست ضعیفکشی اسلامی، همواره از ترکیه و پاکستان که توسط ناتو حمایت میشدند، چشم میزد و به شدت پرهیز میکرد.
با این اشاره ی مختصر، تا آنجا که «فرانس ۲۴» و تحلیلهای کارشناسان سیاسی ایرانی، منطقهای و بینالمللی را از صبح شنیده و خواندهام، اکثراً بر اشتباه محاسباتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأکید میکنند، اما پاسخ روشنی برای این اشتباه محاسباتی مهلک ندارند.
اگر به یک مقایسهی سرانگشتی ارتش قدرتمند مسلح به سلاح اتمی پاکستان با ۶۵۰۰۰۰ نیروی نظامی و ۵۰۰۰۰۰ نیروی ذخیره با ارتش ۴۲۰۰۰۰ نفری کنونی حکومت اسلامی نگاهی بیندازیم، نه خامنهای، بلکه حتی کودنترین فرماندهان نظامی ارتش و سپاه نیز چنین حماقت مهلکی را سرخود تصمیم نگرفته و اجرا نمیکنند، و اگر کسی مدعی شود، که در حمله موشکی به هواپیمای مسافربری اوکراین چنین اشتباه محاسباتی هولناکی داشتهاند، باید یادآوری کرد، که البته جنایتکاران حکومت اسلامی در کشتار سراسیمه آن مسافران همچون آبان و جوانان ایران، چنین محاسباتی را به دلیل عدم واکنش بینالمللی تا کنون در نظر نداشتهاند.
اکنون پس از آشکار شدن طراحی، آموزش و اجرای حملهی هولناک هفتم اکتبر توسط سرداران سپاه خامنهای که بر دستان و بازوان مجریانش بوسه زد، همچنانکه محمدجواد ظریف تصریح کرد، که «میدان» حرف اول را میزند، و برای اثبات حرفهایش به سفر قاسم سلیمانی به کاخ کرملین اشاره کرد، با توجه به نفوذ گستردهی کاگب در سر تا پای بدنهی سپاه و نیروهای خامنهای، نباید این احتمال پررنگ طراحی و دستور این عملیات مشابه خودکشی رژیم در رویارویی با پاکستان را نادیده گرفت، زیرا چنانکه انتظار و خواست کرملین است، این عملیات موشکپرانی، و بحرانآفرینی خاورمیانهای که بر روی بشکه باروت است، هرچه بیشتر حواس دولتهای آمریکا و اروپا را از توجه به وضعیت جنگ پوتین در اوکراین منحرف ساخته و در دومینوی بحرانهای پیاپی و در امواج دریای سرخ خاورمیانه گرفتار کرده و میکند!
اکنون دولتهای پاکستان، خاورمیانه و جهان با یادآوری سفر شاهنشاه آریامهر و شهبانو فرح پهلوی در تاریخ ۱۶ بهمن ۲۵۳۶ شاهنشاهی برابر با ۱۳۵۶ خورشیدی به پاکستان و استقبال شایان توجه نخست وزیر محمد ضیاءالحق که دیپلماسی نیرومند، تامین منافع ملی با تکیه بر سیاست خارجی مستقل، و حسن همجواری متقابل از ویژگیهای ممتاز سیاست شاهنشاه، نه تنها با پاکستان، بلکه با اسرائیل و تمامی همسایگان عرب، ترکیه و… بود. چنانکه شاهزاده رضا پهلوی نیز روز پنجشنبه ۲۸ دیماه تأکید کرده است: «جمهوری اسلامی از زمان تاسیس، تروریستپروری را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است و با این تروریستپروری، تمام منطقه را درگیر جنگ و تنش کرده است. پیش از فاجعه ۵۷، رابطه پاکستان و ایران بر اساس دوستی و احترام متقابل بود. ایران نه تنها میانجی صلح میان هند و پاکستان بود بلکه در موقع دشواریهای اقتصادی به کمک این همسایه شرقی میرفت. آن احترام، برآمده از اقتدار اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و فرهنگی ایران بود.»
جمهوری اسلامی از زمان تاسیس، تروریستپروری را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است و با این تروریستپروری، تمام منطقه را درگیر جنگ و تنش کرده است.
پیش از فاجعه ۵۷، رابطه پاکستان و ایران بر اساس دوستی و احترام متقابل بود. ایران نه تنها میانجی صلح میان هند و پاکستان بود بلکه در…
— Reza Pahlavi (@PahlaviReza) January 18, 2024
در این پیام شاهزاده همچنین آمده است: «چهار دهه بعد، جمهوری اسلامی با ماجراجوییهایی منطقهای سپاه پاسدارانش و با بیکفایتی اقتصادی و سیاسی و امنیتی، ایران را دچار چنان فلاکتی کرده که پاکستان کیلومترها درون مرزهای ایران عملیات نظامی میکند و در صداوسیمای ضدملی بابت آن خدا را شکر میگویند. موشکپراکنی دیوانهوار جمهوری اسلامی به کشورهای همسایه و ناتوانیش در محافظت از مرزها و شهروندان، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور، دو روی یک سکهاند و محکوم.»
شاهزاده رضا پهلوی راهکار همیشگی را نیز دوباره یادآوری کرده است: «راه حل روشن است: مُهرِ پایان نهادن بر رژیمِ برآمده از فاجعه ۵۷، بازگرداندن قطار ایران به روی ریل ترقی و تمدن، بازسازی اقتدار اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و فرهنگی کشور و برقراری روابط صلح آمیز و دوستانه با همسایگان بر اساس منافع ملی، و بازگرداندن ثبات و آرامش به منطقه.»
رییسجمهور اسرائیل نیز پنجشنبه ۲۸ دی در اجلاس داووس خواستار اتحاد نیرومند بینالمللی برای مقابله با حکومت اسلامی شد.
حالا در حالی که حکومت اسلامی برای تولید بمب اتمی خیز برداشته، غزه و یمن و دریای سرخ را خونین کرده، و موشکپرانی را به حریم حاکمیت ملی کشورهای منطقه و خود ایران کشانده است، دولتهای جهان بر سر یک دوراهی تاریخی قرار گرفتهاند:
آیا دولتهای منطقهای، اروپایی و آمریکا برای پایان دادن به این بحران جهانی، سر اختاپوس تروریسم، ناامنی دریایی، هوایی، زمینی، منطقهای و بینالمللی را هدف قرار خواهند داد؟ پرسشی سخت که شکسپیر پاسخ آنرا به تمام سیاستمداران کنونی داده است، بودن یا نبودن؟ مسئله این است!
آیا منافع کوتاهمدت و استراتژیک این دولتها آنست که ضربات پیاپی و لطمات جبرانناپذیر حکومت اسلامی را همچنان متحمل شوند، و یا آنکه با اتخاذ سیاست اصولی و حمایت شجاعانه و همهجانبه از مردم ایران، برای نابودی تمامی این مشکلات برآمده از فاشیسم اسلامی و عامل آن، مانند متفقین متحد شوند و همراه با مردم ایران این غدهی سرطانی بدخیم را از کالبد خاورمیانه و جهان خارج کرده و در گورستان تاریخ دفن کنند؟
*موسی حاتمیان تحلیلگر سیاسی