فیروزه نوردستروم-ایران جزو کشورهایی است که به دلیل تغییرات اقلیمی و خشکسالی در سال ۲۰۲۵ بیش از امروز مجبور است با بحران شدید آب دست و پنجه نرم کند و آنطور که توسط کارشناسان پیشبینی شده، اگر از هماکنون چارهای برای آن اندیشیده نشود تا سال ۲۰۴۰ به اوج کمآبی و بیآبی خواهد رسید. این موضوع به دلیل اینکه تغییرات اقلیمی یک مسئله جهانی است درباره کشورهای مختلف به ویژه در خاورمیانه و مناطق خشک زمین صادق است. در ایران اما حفاظت علمی و کارشناسی از محیط زیست به ویژه مدیریت منابع آبی از اولویت سیاسی و اقتصادی برخوردار نیست. هماکنون منابع آبی ایران از نظر کمیت، کیفیت و برداشت بیرویه در وضعیت فوق بحرانی قرار دارد.
استان خوزستان یکی متعدد استانهای ایران است که در بحران خشکسالی کشور، وضعیت فرابحرانی دارد و با کاهش ۸۵درصدی مخازن سدها و کاهش ۴۰درصدی آبی که وارد رودخانهها میشود با یک فاجعه هولناک انسانی روبروست. برای بررسی وضعیت بحران آب در این استان، کیهان لندن با نیکآهنگ کوثر روزنامهنگار حوزه آب و زمینشناس گفتگو کرده است.
وی معتقد است: «با سدسازی در حوضههایی که به خوزستان ختم میشوند، از جمله سد سیمره و سد کرخه در حوضه کرخه و پروژههای کشاورزی بزرگی که در طول این چند دهه اجرا شدند و همچنین پروژههای مشترک سپاه پاسداران و وزارت نفت برای استخراج نفت و گاز در کرخه، طی این چند سال، بخشهایی از هورالعظیم کاملاً و بطور عامدانه خشک شدهاند. این خشک شدن باعث میشود بخشی از رسوباتی که در کف این تالاب جمع شدهاند، با وزش هر باد قدرتمندی از سمت غرب به شرق، به صورت رسوبات دانهریز به سمت مردمان آن منطقه فرستاده شود.»
این زمینشناس میگوید: «در ایران شش حوضه بزرگ داریم که بیشتر این حوضهها با کشورهای همسایه به نحوی مشترک هستند، اما اغلبشان به زیرحوضههایی تقسیم میشوند؛ در حوضه خلیج فارس و دریای عمان، زیرحوضه کارون یکی از آبریزهای اصلی است ولی جمهوری اسلامی در طول دههها با انتقال آب این زیرحوضه به بخشهای حوضه فلات ایران مرکزی از جمله زیرحوضه زایندهرود، زیرحوضه سیرجان و زیرحوضه سیاهکوه باعث شده که شرایط در مناطق مختلف حوضه کارون بدتر شود. به عبارتی، آبدزدکهای حاکم، آب را از کارون دزدیدهاند.»
وی اضافه میکند: «حوضه کارون بزرگ بخشهایی از استانهای مرکزی، لرستان، اصفهان، فارس، خوزستان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد را در بر میگیرد. هر کدام از این استانها در حوضه کارون بزرگ، سهمی دارند و هر آبی که از این محدودهها به حوضههای دیگر برده شود باعث کاهش بیشتر آب در رودخانه کارون میشود. کم شدن حجمی این آب، که نسبت به گذشته شورتر و آلودهتر هم شده، تاثیرات منفی محیط زیستی خود را دارد. اما کاهش حجم و دِبی رودخانه، باعث شده که آب شورتر خلیج فارس امکان پیشروی پیدا کند که هم تعادل را بهم زده و هم آبهای زیرزمینی جنوب خوزستان شورتر شده که آثار منفی آن را در نخلستانها و تالابها میبینیم. آبی هم که از برخی سدهای حوضه کارون به پروژههای بزرگ کشاورزی نیشکر منتقل میشود، زهابی شور دارد که دوباره به کارون میریزد و کیفیت آب را تحت تاثیر قرار میدهد.»
وی به ساخته شدن سد «کارون۳» اشاره میکند که آثار منفی بر زندگی مردم گذاشته است: «با ساخت سد «کارون سه» نزدیک به ۱۰ هزار نفر مجبور شدند آن منطقه را ترک کنند جایی که مخزن سد بود و این بیخانمانی به بیکاری و بیسرانجامی و نهایتاً مهاجرت بسیاری از مردمان آن منطقه به حاشیه شهرهای اطراف از جمله ایذه یا حتی استانهای دیگر شد.»
این روزنامهنگار به افزایش شیوع خودکشی در طول سالهای اخیر در منطقه ایذه نیز اشاره میکند و میگوید: «هرگاه یک اعتراض عمومی در کشور شکل میگیرد یکی از شهرهایی که همیشه کشته میدهد ایذه است. همه این مسائل را که کنار هم قرار میدهیم میبینیم که از سیاستهای جمهوری اسلامی در حوضه آب که به نابودی محیط زیست منجر شده، عدهای نفع میبرند و عده بسیار زیادی آسیب میبینند و از زندگی ساقط میشوند. موضوعی که از آن در چهارچوب «عدالت محیط زیستی» یاد میکنیم.»
مدیر مجموعه آبانگان توضیح میدهد: «ما در مجموعه آبانگان گزارشی در ارتباط با نقض حقوق بشر و بیعدالتی محیط زیستی در حوضه کارون تهیه کردیم که بعد جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در مورد ایران از ما خواست نسخه انگلیسی آن را کامل کنیم و به او بدهیم. در حقیقت این یک شروعی است که بتوانیم در مورد نقض گسترده حقوق بشر در بخش آب و محیط زیست با نهادهای بینالمللی کار بیشتری انجام دهیم تا جمهوری اسلامی به خاطر نقشاش در نابودی منابع زیستی مجبور به پاسخگویی شود.»
کوثر ادامه میدهد: «هر سدی که ساخته میشود ممکن است امروز اثری منفی برجای نگذارد، اما میتواند آینده مردمان یک منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. سدی که مطالعات و ارزیابی اثرات محیط زیستی آن انجام نگرفته باشد، یعنی بدون مطالعه و تنها بر اساس دستور از بالا ساخته شده باشد، میتواند اثرات منفی بر محیط زیست، اجتماع، اقتصاد و فرهنگ یک منطقه بگذارد. بالادست و پاییندست بسیاری از مناطقی که پیشتر بسیار سبز و پرآب بودند، بعد از تلاش برای جمعآوری آب از طریق ساختن سدهای بزرگ، آنهم بدون مطالعه کافی، اینک خشکتر و بیسروسامانتر شدهاند.»
این پژوهشگر در مورد پدیده ریزگردها و ارتباط آن با خشکسالی در استان خوزستان معتقد است: «بخشی از ریزگردها از محدوده آفریقا و عربستان و عراق وارد ایران میشوند که مدیریت آنها عملا از دست ما خارج است؛ اما گرد و خاکی که از طریق هورالعظیم به سمت شهرهای خوزستان میرود، داستان جداگانهای دارد که ناشی از دخالتهای بشری است.»
وی در ادامه به آثار منفی کشت نیشکر در خوزستان و مصرف بالای آب این محصول اشاره میکند: «هرچند اسم «خوز» با نیشکر کاملاً مترادف است اما برخلاف این تصور، آنچه به صورت صنعتی در مناطق کشت نیشکر پرورده میشود آب بسیار زیادی مصرف میکند. نیشکر برای جایی مناسب است که بارندگی ۱۵۰۰ میلیمتر به بالا داشته باشد در حالی که چنین بارندگی در استان خوزستان نداریم و بخش بزرگی از منبع آب کارون برای تولید شکر تلف میشود. آبی که برای سالم نگه داشتن محیط زیست لازم داریم، برای تولید شکر مصرف میشود. از سوی دیگر وقتی در پایان هر فصل، نیشکر را میسوزانند، آلودگیهای زیادی تولید میشود. ایران به عنوان یکی از تولیدکنندگان بزرگ گازهای گلخانهای باید به دنبال توقف این آلودگی باشد اما شاهدیم این منابع آلودگی یکی یکی بیشتر میشوند.»
نیکآهنگ کوثر با طرح این موضوع که مردم باید سهم بیشتری در تصمیمگیری برای اجرای پروژهها داشته باشند معتقد است: «اگر قرار است پروژهای اجرا شود، باید پیشاپیش اثرات محیط زیستی آن ارزیابی شود. باید دید که این پروژه بر روی مردم، اقتصاد و زیستمندان آن منطقه چه تاثیراتی خواهد گذاشت. این را هم در نظر بگیریم که اگر مثلاً یک سدی ساخته میشود و نزدیک به ۱۰۰ هزار درخت به زیر آب میروند، خودش یک ضربه بسیار بزرگ به محیط زیست آن منطقه وارد میکند و نه تنها به گیاهان و علوفه و درختچهها بلکه به پرندگان، خزندگان، جوندگان و بسیاری از موجوداتی که در آن منطقه برای چرخه حیاتی سالم، لازم هستند، نابود میشوند. این تنوع زیستی وقتی در یک منطقه از بین میرود، زیست آن منطقه برای انسانها خطرناک میشود. همچنین وقتی مثلاً یک سد بزرگ میسازند و نمیآیند جاده احداث کنند، باعث میشوند مردمی که از پیش برای رفت و آمد از یک پل به راحتی عبور میکردند، مجبور میشوند سوار یدککش شوند. چند سال پیش یک یدککش که مینیبوسی از زنان یک روستا را به آن طرف دریاچه سد کارون ۳ منتقل میکرد غرق شد و جان آن زنان از دست رفت.»
این زمینشناس معتقد است: «برای بهبود وضعیت باید بررسی کنیم، پیش از اینکه در سال ۱۳۳۰ آب از کوهرنگ به زایندهرود برده شود، وضعیت کارون و مردمانش چه بود و امروز چه هست و عوامل خطاهای بزرگی که در طول بیشتر از ۷۰ سال صورت گرفته چه بوده و اگر زمانی دانش محیط زیستی نبود و دانش مبتنی بر توسعه پایدار وجود نداشت، چرا الان که این دانش هست این خطاها تکرار و بعد هم مرتب تشدید شد؟! در پاسخ به این خواهیم رسید که وجود فساد در کشور ما از مجموعه عواملی است که موجب تخریب حوضه کارون شده.»
وی به سد گتوند یکی از بزرگترین پروژه های تخریب محیط زیست در خوزستان اشاره میکند و توضیح میدهد: «سد گتوند در سال ۱۳۷۳ قبل از کامل شدن مطالعات، از سوی هاشمی رفسنجانی افتتاح شد. چگونه میسر است که یک سد که هنوز مطالعات آن انجام نشده، افتتاح شود؟! تصمیم گرفته شد چون منافع گروههای مختلف تأمین میشد. ساخت سد کارون۳ قبل از اینکه ببینند چه به سر مردم آن منطقه میآورد، تأیید شد. با طرح انتقال آب بین حوضهای بهشتآباد، یا طرحهای انتقال آب بینحوضهای کوهرنگ دو، کوهرنگ سه و یا انتقال آب از چشمه خدنگستان یا چشمه لنگان (بخشی از زیرحوضه دز- کارون) آب را به زایندهرود بردند. یا با پروژه قمرود که از سرچشمههای دز- کارون در محدوده لرستان و استان مرکزی است، آب را به قم بردند و سهم آب کارون را کم کردند. با نگاهی به مجموعهی این عوامل میبینید که برای آنها، نه میراث فرهنگی اهمیت دارد نه محیط زیست و نه سرنوشت مردم. عدهای که در ساختار حکومت هستند، هم اصلاحطلب و هم اصولگرا، سودشان در نابودی ایران بوده و هیچگاه هم پاسخگو نبودهاند.»
این روزنامهنگار از چند ماه پیش کانال تلگرامی «گفتآب» را با هدف تبادل گفتگوهای محیط زیستی درباره آب برای فعالان و علاقمندان به این حوزه راه انداخته است.
در این کانال، تا کنون کارگاههای آموزشی مختلفی در حوزههایی چون حفاظت از حوضه کارون بزرگ و مدیریت آب با حضور کارشناسان و روزنامهنگاران حوزه آب و محیط زیست و حقوق و روزنامهنگاری ارائه شده است.
یکی از تولیدات قابل توجه این کانال، انیمیشنهای کوتاهی است که در آنها با نگاه طنزآمیز به مسائل مربوط به آب تلاش میشود مخاطبان با زوایای مختلف بحران آب آشنا شوند.
نیکآهنگ کوثر تهیهکننده این انیمیشنها، هدف تولید این آثار را گسترش آگاهیهای عمومی معرفی میکند، تا از یکسو مردم با حقوق بشری خود که آب و محیط زیست از مهمترین آنها هستند آشنا شوند، و از سوی دیگر حساسیت بیشتری بر روی منابع حیاتی در ایران داشته باشند و سهم آینده فرزندان خود را بخواهند و از آن حفاظت کنند.
وی میگوید: «ما برای تولید محتوای این آثار، مثلا ترانه «لب کارون» را تبدیل کردیم به داستانی که کارون چه بوده و الان عملاً به یک «بیابون» تبدیل شده؛ یا مثلاً با ترانه «خوابم یا بیدارم» گوگوش، مسئلهی تصفیه فاضلاب را کار کردیم. در عین حال یکسری کار هم در حال انجام است در ارتباط با اینکه در خود منطقه کارون چه نیازهایی وجود دارد. چه بلاهایی بر سر منابع آب آمده و متأسفانه مردم بسیاری از مناطق کشور از آنها آگاهی ندارند. ما از کارون شروع کردیم ولیامیدمان این است که بتوانیم میزان دانش و آگاهی عمومی مردم را به همه مناطق و حوضهها سوق بدهیم.»