هفته گذشته یک شهروند دیگر به نام نگار کریمیان، ۲۱ ساله، در پی تیراندازی بیضابطه نیروهای انتظامی در الیگودرز جان خود را از دست داد. در این واقعه ماموران نیروی انتظامی اول مدعی شدند که اشتباهی به ماشین خانواده کریمیان تیراندازی کردند.
بامداد روز جمعه، ۱۹ اسفند ۱۴۰۲، وقتی نگار کریمیان به همراه پدر، دو خواهر و داماد خانواده از مراسم خاکسپاری دایی خود در روستای فرسش الیگودرز در حال بازگشت به محل زندگیشان اصفهان بودند، ناگهان ماشین آنها از سوی یکی از ماموران نیروی انتظامی هدف گلوله قرار میگیرد. در این میان تیر از کنار دست پدر خانواده میگذرد و سپس به پهلوی این دختر جوان اصابت میکند. دست پدر خانواده مجروح میشود و نگار نیز پس از انتقال به بیمارستان «امام جعفر صادق» تحت عمل جراحی قرار میگیرد، اما پس از عمل هنگامی که به بخش ایسییو بیمارستان منتقل میشود به خاطر خونریزی داخلی جان جوان خو را از دست میدهد.
فرمانده انتظامی شهرستان الیگودرز ۲۵ اسفندماه در ارتباط با این موضوع اعلام کرد: «شب حادثه یک دستگاه خودرو پژو ۴۰۵ بدون توجه به علائم ایست و بازرسی و اخطارهای مکرر ماموران برای ایست و بازرسی بطور غیرمجاز عبور کرد که ماموران به فرض اینکه این خودرو شامل مواد مخدر است، جهت توقیف خودرو اقدام به تیراندازی هوایی و در تعاقب به سمت لاستیک خودرو کردند که یکی از گلولهها پس از اصابت به بدنه خودرو به یکی از سرنشینان خودرو که دختر جوانی به نام نگار کریمیان بود، برخورد و موجب جراحت او شد.»
این در حالیست که مهدی رضایی دایی این دختر جوان در این مورد به روزنامه «اعتماد» گفته است: «مامور انتظامی اصلا ایست نداده است. شوهر خواهر من چهل سال است که راننده اتوبوس است. اکثرا بیش از ۳۰ مسافر را به مقصد میرساند. چطور میشود ایست پلیس را متوجه نشده باشد؟! مگر تازه گواهینامه گرفته بود که این حرفها را میزنند. الیگودرز که سیستان و بلوچستان نیست که ماموران در کمین باشند و یک ماشین هم فرار کند. حرفهایی که گفته شده صحت ندارد. ما تا پای قصاص پیش خواهیم رفت.»
مهدی رضایی، میگوید: «یکی از برادرانم چند وقت پیش به خاطر مشکل قلبی فوت میکند. برای همین خواهرم، همسرش، سه دختر و داماد خانوادهشان برای مراسم عزاداری به روستای فرسش میآیند. ما اصالتا اهل روستای فرسش الیگودرز هستیم. قرار شد بعد از مراسم خاکسپاری، خواهرم یعنی مادر نگار تا مراسم هفتم برادرمان بماند و شوهرش، سه خواهرزادهام و همسر خواهرزادهام به اصفهان برگردند. چون خواهر کوچک نگار میخواست به مدرسه برود. وقتی همگی سوار ماشین میشوند، نگار صندلی جلو کنار پدرش مینشیند و دو خواهر دیگر او به همراه داماد خانواده صندلی عقب مینشینند. وسط جاده فرعی نزدیک روستای چمن سلطان یکی از ماموران انتظامی که درجه استواری هم داشته به ماشین آنها که پژو ۴۰۵ نقرهای بود، شلیک میکند. تیر از کنار دست شوهر خواهرم رد میشود و به پهلوی چپ نگار اصابت و سپس به ستون ماشین برخورد میکند. آنها از ماشین پیاده و متوجه میشوند تیر به پهلوی نگار شلیک شده است. وقتی مامور نیروی انتظامی میبیند خانواده داخل ماشین بوده، سریع میگوید اشتباه شده است. در حالی که چه اشتباهی؟! مگر در آن جاده چند ماشین بود که اشتباه شلیک شده باشد؟ میگویند شخصی به اشتباه به همان مامور خاطی گفته بود ماشینی که در حال گذر است، مواد مخدر حمل میکند. البته اینطوری به ما گفتند. خود من از قاضی کشیک پرسیدم این مامور از چه کسی دستور شلیک گرفته بود؟ قاضی کشیک هم گفت من دستور شلیک نداده بودم. ما متوجه نمیشویم مگر میشود بدون دستور مافوق، شلیک کرد؟!»
رضایی اضافه کرده: «پزشکان نگار را سریع به اتاق عمل منتقل میکنند، اما بعد از جراحی وقتی به بخش ایسییو منتقل میشود با وجود اینکه چند واحد خون به او تزریق شده بود از شدت خونریزی تمام میکند. تیر از سمت چپ وارد پهلوی نگار شده بود و از سمت راست پهلوی او خارج و به ستون ماشین برخورد کرده بود. کارشناسی که برای بازدید از ماشین آمده بود، اعلام کرد وقتی تیر شلیک شده، فاصله زیادی با ماشین نداشته و تقریبا از فاصله نزدیک شلیک شده.»
وی تاکید کرده است: «این اولین بار نیست که در این جاده چنین اتفاقی میافتد. ۴ سال پیش هم ماموران نیروی انتظامی یک نفر به اسم شهرام رضایی را اینگونه کشتند و گفتند تیر اشتباه شلیک شد. تیر به قلب شهرام رضایی برخورد کرد و او هم درجا جان باخت. او زن و بچه داشت. یک پسر و دختر. پسرش بعد از این اتفاق درس را رها کرد و رفت کارگری تا بتواند مخارج خانواده را تامین کند. بعد هم در توجیه تیری که به اشتباه به این مرد شلیک شده بود، گفتند او اعتیاد داشته و دیهاش را به خانواده پرداخت کردند. اینبار هم که شلیک اشتباهی دامن خانواده ما را گرفت و دختر جوانمان جانش را از دست داد.»
به گفته دایی نگار کریمیان، نگار تمام کلاسهای مربوط به آرایشگری را گذرانده بود، اما خودش ناخنکار بود.
وی با اشاره به اینکه مامور خطاکار اکنون در بازداشت است توضیح داد: «به ما گفتند همان شب اول اسلحه او را گرفتیم و بازداشتش کردیم. اول گفتند مامور اشتباه شلیک کرده در صورتی که ماشین دیگری در جاده نبوده، اما بعد طور دیگری گفتند؛ گفتند گزارش شده بود ماشینی که در جاده در حال تردد بوده، حامل مواد مخدر بوده است. این مامور میتوانست راه ماشین را ببندد نه اینکه در حین حرکت شلیک کند.»
«حکومت بچهکُش»؛ یک کودک ۹ ساله در استان خوزستان به دلیل شلیک مأموران انتظامی کشته شد
این نخستین بار نیست که یک شهروند بر اثر شلیک مأموران انتظامی و امنیتی کشته میشود. پیش از این نیز بارها گزارشهای متعددی در اینباره در رسانهها منتشر شده است.
در خردادماه یک کودک ۹ ساله در استان خوزستان به دلیل شلیک مأموران انتظامی کشته شد. جعفر دلفزرگانی پدر مرتضی گفته بود که «ماشین پلیس بدون هیچ هشدار یا اعلام ایست یا آژیر، ماشین را به رگبار بست و تیر به کودک ۹ ساله ما اصابت کرد و در همان لحظه فوت کرد.»
شلیک نیروی انتظامی به اتومبیلهای در حال حرکت تا کنون جان چندین کودک را گرفته است اسفندماه گذشته کودک دو سالهای به نام امیرعلی که به همراه پدر، مادر و برادرش در اتومبیل بودند در پی شلیک مأموران مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر استان اصفهان کشته شد.
در دی ماه ۱۴۰۱ نیز سهی اعتباری ۱۲ ساله بر اثر تیراندازی مستقیم ماموران به یک اتومبیل در مسیر لامرد به بستک استان هرمزگان جان خود را از دست داد.
میثم پیرفلک و همسرش زینب مولاییراد به اتفاق دو فرزند خود کیان و رادین شامگاه بیست و پنجم آبان ماه با ماشین خود در حال بازگشت به خانه بودند که در میدان «هلال احمر» ایذه، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با سلاح جنگی به سوی آنها شلیک کردند.
در اردیبهشت ۱۴۰۰ نیز یک کودک پنج ساله در ایرانشهر در جنوب استان سیستان و بلوچستان بر اثر تیراندازی مستقیم مأموران مبارزه با مواد مخدر به اتومبیل پدرش جان باخت.
در سال ۲۰۲۳ مجموعا ۴۰۲ شهروند هدف شلیک نیروهای مسلح انتظامی و امنیتی قرار گرفتند که از میان آنها ۱۲۰ شهروند جان خود را از دست دادند که این آمار شامل جان باختن ۲۰ کولبر، ۳۷ سوختبر و ۶۳ شهروند میشود. ۲۸۲ شهروند نیز به واسطه شلیک بیضابطه نهادهای انتظامی و نظامی مجروح شدند که از این تعداد ۲۲۸ نفر کولبر، ۳۱ شهروند عادی و ۲۳ نفر سوختبر بودهاند.
همچنین ۱۱ سوختبر نیز در پی تعقیب و گریز نیروهای نظامی دچار حادثه شدند. از این میزان ۷ سوختبر کشته و ۴ سوختبر دیگر نیز مجروح شدند.
معلوم نیست نیروهای انتظامی چگونه آموزش میبینند که برای آنها نه اهمیت تیراندازی مستقیم و خطرات آن روشن است و نه جان شهروندان برایشان ارزشی دارد که بیهوده و به هر دلیلی به آسانی انگشت بیمسئولیت خود را بر ماشههای مرگبار فشار ندهند.