کارشناسان باستانشناسی خبر میدهند که کاوشهای باستانشناسی در عمل در کشور متوقف شده و هیچ برنامه مشخصی برای انجام فعالیت در این زمینه وجود ندارد.
حوزه باستانشناسی در ایران طی چهار دهه گذشته و به دلیل بیتفاوتیهای جمهوری اسلامی با مشکلات زیادی روبرو شده است.
سالهاست که در عمل کاوشهای رسمی باستانشناسی کُند و به تازگی کاملا متوقف شده اما در آنسو سرقت و تجارت قاچاق اشیای تاریخی افزایش یافته است.
آمارها نشان میدهد در فاصله بین سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹ استفاده از فلزیاب با افزایش ۷۹ درصدی روبرو شده و حفاری غیرمجاز هم بیشترین عناوین مجرمانه را در حوزه میراث فرهنگی داشته است.
در سالهای گذشته گزارشهای زیادی مبنی بر اینکه محوطههای باستانشناسی زیادی به دلیل بیتوجهی در معرض آسیب قرار گرفته و سبب تخریب آثار ارزشمند و در پی آن از بین رفتن تاریخ، عملکرد و کالبد آثار شده، منتشر شده است.
مشکلات مربوط به بودجه، کاوشهای نجاتبخشی، محدودیتها و ممنوعیتهای ورود باستانشناسان خارجی به ایران، بیتوجهی به قاچاق و جعل گسترده آثار تاریخی در مقابل اعمال محدودیتها و مقررات اداری برای انجام آزمایشها و مطالعات یافتههای باستانشناسی از جمله مشکلاتی است که در عقبماندگی و حتی پسرفت حوزه باستانشناسی ایران موثر بوده است.
روزنامه «پیام ما» در اینباره نوشته همزمان با عقبماندگی حوزه باستانشناسی ایران که حالا به تأکید برخی کارشناسان به ۵۰ سال هم رسیده، کشورهای همسایه ایران از شمال تا جنوب به دنبال تحریف واژهها و ثبت فرهنگ به نام خود هستند.
محمداسماعیل اسمعیلی جلودار رئیس هیئت مدیره انجمن علمی باستانشناسی ایران و عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه تهران، در گفتگو با روزنامه «پیام ما» گفته «برنامههای بلندمدت باستانشناسی در ایران بسیار محدود است و کاوشها بهشکل هیجانی و مقطعی آنهم بیشتر بر اثر یک اتفاق انجام میشود. هرچند با شروع هر دولتی شاهد برنامههای جدید کاوش هستیم، اما در نهایت چیزی جز چالش بودجه، ترمز فعالیت و توقف اجرای برنامهها اتفاق نیفتاده است. به نظر من وضعیت بسیار بدی بر کاوش باستانشناسی کشور حاکم است و نبود ضوابط مشخص در تعیین بودجه کاوش و در اختیار قرار دادن این بودجه به سازمانهای غیرتخصصی همگی این افول را شدت داده است.»
رئیس هیئت مدیره انجمن علمی باستانشناسی ایران افزوده که دولتهای عربی با صرف بودجههای هنگفت و با دعوت از باستانشناسان غیربومی به ویژه غربیها اقدام به انجام کاوشهای باستانشناسی گسترده میکنند و شرط خود را برای این پشتیبانی، قرار دادن نقشه، نام و عنوان جعلی خلیج فارس در نشر گزارشها تعیین کردهاند.
محمداسماعیل اسمعیلی جلودار در ادامه میگوید که این کشورها «سرمایهگذاریهای هنگفتی در مطالعات باستانشناسی کردهاند و در پروژههایشان، از باستانشناسان بینالمللی هم دعوت میکنند. با کمی بررسی متوجه میشویم نسل اول این باستانشناسان، همان کارشناسانی هستند که پیش از انقلاب در کاوشهای باستانشناسی کشور ما حضور پررنگ داشتند و پس از انقلاب با توجه به شرایط بهوجودآمده، قطع همکاری ایران با آنها و جنگ، برای ادامه مطالعات خود به کشورهای همجوار ایران کوچ کردند.»
حامد وحدتی نسب مدیر گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس نیز تابستان گذشته درباره مشکلاتی که باستانشناسی در ایران، با تأکید بر اینکه اساساً بودجه و ردیف بودجهای برای پژوهش درحوزه باستان شناسی وجود ندارد گفته بود که «در ایران کمترین اعتبار را به میراث فرهنگی اختصاص میدهند و هیچ وقت بودجه لازم برای پژوهش در این محوطههای باستانی تخصیص داده نمیشود. مشکل اصلی این است که در وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، قسمت گردشگری این وزارتخانه خیلی به بخش میراث فرهنگی آن میچربد و توجه بیشتری به این قسمت میشود، یعنی بسیاری از بودجهها صرف گردشگری میشود.»
مدیر گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس گفته «امکان استخراج DNA انسانی و اسکلتها را نداریم» و توضیح داده که «آزمایشگاههای استخراج DNA انسانی نیاز به خرید مواد اولیهای دارد که این مواد هزینههای بالایی دارد و این بخش باید حمایت و کمک مالی شود و اگر چهار تا از این کنفرانسهایی که هیچ عایدی برای کشور ندارد در سال کمتر برگزار شود بودجه برای اینگونه مطالعات فراهم خواهد شد.»
او در روایتی تکاندهنده از آنچه در حوزه باستانشناسی ایران در جریان است گفته اسکلتهای انسانی که در کاوش گورستانها به دست میآید و این کاوش باید تحت حفاظت یکسری پروتکلهای خاص و در جعبههای مناسب و مکانهایی با دمای مناسب قرار بگیرد که در طول زمان دچار فرسایش و از بین رفتن نشوند اما چون این امکانات وجود ندارد، اسکلتها را در یک اتاقی می گذارند و بعد از مدتی کپک میزنند و پودر میشوند و از بین میروند.
حامد وحدتی نسب نیز مانند محمداسماعیل اسمعیلی جلودار تغییر نام خلیج فارس را به عنوان یکی از صدها نمونه خسارتهای نادیده گرفتن باستانشناسی از سوی جمهوری اسلامی مطرح کرده و گفته «ما همواره می شنویم این است که فلان کشور عربی نام خلیج فارس را تعییر داد؛ چرا این اتفاق می افتد به خاطر اینکه فلان کشور عربی و کشورهای کوچک خلیج فارس با سرمایه گذاری های هنگفت از پژوهشگران دعوت می کنند که در آن کشور کار پژوهشی انجام می دهند به این شرط که وقتی می خواهند در عکس ها جغرافیای آن منطقه را معرفی کنند از یک نام دیگر به جای خلیج فارس استفاده کنند.»