کیهان لندن در ارتباط با نشستی که ششم آوریل با عنوان «کنفرانس جمهوریخواهی» و در سالگرد اعلام «همگامی برای جمهوری سکولاردمکرات در ایران» در شهر کلن آلمان برگزار شد/ با آرسن نظریان از کنشگران این جمع گفتگو کرده است.
-کنفرانس با سخنرانی هفت نفر شروع شد. این سخنرانیها چه ارتباط ماهوی و موضوعی با هم داشتند؟
– البته، سخنرانیها و موضوعات مورد بررسی آنها به دقت انتخاب شده بودند و هر سخنرانی از موضع و زاویه دید خود سخنران مسئله را میشکافت و نتیجهگیری میکرد، اما خط مشترک همه آنها کمک به پیشبرد تفکر جمهوریخواهی و نحوه متحقق ساختن آن طی روند گذار از جمهوری اسلامی بود.
در سالگرد تاسیس «همگامی»، کنفرانس فرصتی بود برای گردآوردن نیروهای جمهوریخواه از طیفهای مختلف جهت گفتگو و طرح دیدگاهها و ایدههایشان. فعالان جنبش زنان، از نمایندگان ۵ حزب و سازمان، چهرههای شاخص جمهوریخواه، استادان دانشگاه، حقوقدانان، نویسندگان، جریانهای اتنیکی، فعالان سیاسی سه نسل، جوانانی که اخیرا و یا در چند ساله گذشته از کشور خارج شدهاند، در ترکیب شرکتکنندگان در پانلها و در سخنرانیها حضور داشتند. ما از دوستان داخل کشور به خاطر سیاست سرکوب جمهوری اسلامی و چالش امنیتی به این کنفرانس دعوت نکردیم و نتوانستیم از نظرات و تجاربشان در این کنفرانس بهره بگیریم.
محتوا و ماهیت جمهوریخواهی، سکولاریسم، تحلیل جنبش «زن، زندگی، آزادی»، موضوعات مربوط به عدالت انتقالی، برابریهای اتنیکی، جنسی و جنسیتی، مسائل مربوط به شکافهای طبقاتی و اهمیت جنبشهای مدنی و مطالباتی از مهمترین موضوعاتی بودند که در این کنفرانس به آنها پرداخته شد.
–کدامیک از این سخنرانیها عمدتا در ارتباط با اهداف «همگامی» بود و به تشکل بیشتر و پیشرفت آن کمک میکرد؟
-بجز دو سخنرانی، بقیه سخنرانیها همه حضوری بود. اینکه کدام سخنرانی بیشتر در ارتباط با اهداف «همگامی» بود، داوری خاصی در این مورد نمیتوان کرد. درواقع همگی در ارتباط با اهداف «همگامی» بود و هر یک به نوبه و در حد خود به پیشبرد اهداف آن کمک کرده است.
اما ویژگی مهم کنفرانس حضور نیروهای جوانتری بود که مسائل و گرههای کور جنبش دموکراسیخواهی را از دید نسلی متفاوت از رهبری سالخورده سازمانها احزاب سنتی مطرح کردند و شمول آنها درواقع در پیگیری هدف جذب نیروهای جوان و کاهش شکاف نسلی میان کنشگران و فعالین سیاسی بود، که درواقع یکی از هدفهای «همگامی» است و در متن اصول و مبانی «همگامی» نیز بر آن تاکید شده است.
اصافه کنم که برگزاری کنفرانس منظم و مطابق برنامه صورت گرفت و تعداد نسبتا قابل توجهی از فعالین جمهوریخواه (۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر) در آن شرکت جستند که این بسیار مثبت ارزیابی شد.
بعلاوه، رسانههایی مانند تلویزیون «ایران اینترنشنال»، وبسایت «دویچه وله»، «وبسایت زمانه» و «کانال یک» از کنفرانس گزارش دادند. ضمنا فیلمبردارهای مختلف از طرف «همگامی»، احزاب کرد و «دویچه وله» از برنامه فیلمبرداری کردند.
لازم است یادآوری شود که با وجود اطلاعرسانیهای مکرر به «بی بی سی»، مسئولین این موسسه خبررسانی برخلاف عرف رسانهای خبرنگاری را به این کنفرانس اعزام نکردند.
– لطفاً بفرمایید در قسمت گزارش فعالیت یکساله چه ارزیابی از فعالیت شما شد؟ چه انتقادها و نکاتی در مورد این فعالیت از طرف حاضرین انجام شد؟
–اگر مقصود شما ارزیابی حاضران در کنفرانس است، بیشتر کسانی که از میان حضار در این مورد اظهار نظر کردند، ارزیابیشان مثبت بود. کنفرانس به یُمن ماهها کار و تلاش فراوان و با هزینه خود کنشگران «همگامی» تدارک دیده شده بود و با نظم و مدیریت خوبی اداره شد. اکثر بازخوردهایی که بعد از کنفرانس به ما رسیده هم چنین حاکی از تلقی و برداشت مثبت از روند و محتوای کنفرانس بوده است.
چند مورد انتقاد از جمله عبارت بوده است از:
– تلاش ناکافی برای جذب و گرد آوردن نحلههای جمهوریخواه دیگر. از نظر من این انتقاد درست نیست و «همگامی» در این زمینه تلاش کافی به انجام رسانده است.
– عدم موضعگیری راجع به پارهای از رویدادهای مهم، مانند برخورد مسلحانه جیش العدل و سپاه.
دلیل این امر این است که پنج سازمان میتوانند در موارد خاصی موضع و نظر خاص خودشان را داشته باشند و یا نخواهند موضعگیری کنند و نظر به اینکه انتشار بیانیه یا هر اقدام دیگر با اجماع نماینده هر پنج سازمان صورت میگیرد و در صورت مخالفت حتی یک سازمان پیشنهاد ارائه شده عملی نمیشود، اینست که در پارهای موارد از انتشار بیانیه یا انجام اقدام مشترک خودداری میشود و هر سازمان یا گروه سازمانها خود در آن مورد تصمیم میگیرند که چه بکنند یا نکنند.
– همگامی هنوز شناختهشده نیست و با وجود فعالیت و تلاش زیاد، این فعالیت انعکاس خارجی بایسته را ندارد. این انتقاد به نظر من تاحدی بجاست و نسبت بازتاب با آنچه عملا در پس پرده انجام میگیرد غیرمتعادل است. یک دلیل آن میتواند رویکرد منفی پارهای از رسانهها باشد، که یک نمونه آن را در بالا اشاره کردم. اما برای بازتاب گسترده رسانهای به منابع مالی نیاز هست که امیدواریم با ادامه فعالیت و تلاش و با معرفی بهتر خویش به مردم و به کمک آنها بتوانیم این نقیصه را جبران کنیم.
– شرکت آقای خالد عزیزی در کنفرانس، از جنبهای به خاطر تاثیر مثبت آن در رابطه «همگامی» با جریانات قومی مثبت ارزیابی شد، اما با توجه به نوع انعکاس آن در رسانههای احزاب کرد و همچنین نکاتی از سخنرانی وی بعضی این حضور را برای «همگامی» منفی ارزیابی کردند. در نظر است جنبه های مختلف این دیدار برای فعالیتهای بعدی بررسی و جمعبندی شود.
در رابطه با شرکت رضا حسین بر نیز به مضمون سخنرانی وی از جنبههایی انتقاداتی مطرح شده است.
– آیا در این یکسال چقدر پیوندهای خود را با احزاب و سازمانهای مشابه که خارج از ائتلاف شما قرار دارند، چه جمهوریخواه و چه طرفدار مشروطه، گسترش دادید؟
– در این زمینه دستاوردهای قابل توجهی داشتهایم. با سازمانهای سیاسی مانند بنیاد دموکراسی و جمهوری خواهی، میزگرد جمهوریخواهان سکولار و دموکرات، مجامع اسلامی، سازمانها و گروههای قومی مثل «جبهه مردمان و ملیون ایران»، «همبستگی جمهوریخواهان …» و غیره دارای ارتباط بوده و بعضا اقدامات همسو انجام دادهایم. در یک حرکت همسو، یعنی «فراخوان حق حیات، مخالفت با اعدام و شکنجه»، حتی با تماس با حزب مشروطه موافقت آنها را نیز در پیوستن به این فراخوان جلب کردیم، که البته بعدا مورد حمله نیروها و عناصر تندرو سلطنتطلب قرار گرفتند و واکنش پوزشخواهانهای در برابر این حملات از خود نشان دادند. بطور حاشیهای میخواهم به عرض برسانم که به نظر میرسد در جبهه پادشاهیخواهان، متاسفانه مواضع هر روز تندتر میشود، بطوری که غالبا شنیده میشود که «اگر شما جزو ما نیستید بخشی از مشکل هستید» و از جانب مثلا حزب مشروطه که خود را «مشروطه لیبرال- دموکرات» میداند هیچگونه انتقادی به این نوع حرکات انحصارطلبانه دیده نمیشود. همه چیز دور آقای رضا پهلوی میگردد و حتی امکان استقرار دموکراسی و نظام کثرتگرای متعهد به حقوق بشر در ایران به سخره گرفته میشود.
ما باور داریم که این سازمانهای سیاسی هستند که با فعالیت و رقابت و گاهی هم با ائتلاف با یکدیگر دموکراسی را به وجود میآورند، نه اشخاص. یک شخص نمیتواند تضمینی باشد برای آینده یک کشور. نمونه «نجات کشور توسط یک ناجی» را تجربه کردیم. خلاصه بحث در این مورد بسیار است و ما امیدواریم که این دوستان مشروطهخواه نه فقط روی کاغذ، بلکه عملا به مشروطهای که خود مدعی هستند احترام بگذارند و حقوق دیگران را رعایت کنند، تا بتوان صحبت از همکاری یا همگرایی کرد، زیرا از نظر من در مقطعی از نزدیک شدن به مرحله گذار، نیروهای عمده اپوزیسیون ممکن است ناگزیر از نوعی از اقدامات همسویانه برای کنار زدن جمهوری اسلامی، (بجای درافتادن با یکدیگر) شوند.
– در دو پانلی که شما داشتید به چه نتایجی برای ایجاد ثقل جمهوریخواهی رسیدید؟
-خلاصه مطالب و نظرات ارائه شده در پانل اول عبارت بودند از:
– یکی از نتایج به دست آمده این بود که سیاست «همه با هم» کاربرد ندارد. لازم است نیروهایی که قرار است با هم (نوعی از) همکاری داشته باشند بر سر پارهای اصول و مبانی از پیش با هم توافق داشته باشند و یا توافق کنند و سابقهای از مبارزه در چارچوب دموکراتیک نیز داشته باشند.
– همگامی درواقع کلیشه «ایرانیان قادر به همکاری با هم نیستند» را شکسته است. پنج سازمان، که شامل دو سازمان ملی و سه سازمان جمهوریخواه یا چپگرا هستند و هریک میتوانند در موارد مهمی اختلاف نظر با هم داشته باشند توانستهاند با توافق بر سر اصول مهمی به مدت یک سال و بیشتر به همکاری در شکل یک ائتلاف ادامه بدهند. این همکاری البته بدون تفاهم متقابل و بعضا گذشت امکانپذیر نبوده است. می توان گفت که ما بدعتی را به وجود آوردیم که نیروهای دیگر اپوزیسیون نیز میتوانند از آن بهره ببرند.
– جمهوریخواهی مفهومی نو در سپهر سیاسی ایران است که با استبداد مبارزه میکند. استبداد نیز ریشه در سلطنت و مذهب دارد. قدرت غیرمنتخب همواره مشروعیتاش را از یک منبع «ماورایی» مانند فره ایزدی یا نیابت امام غایب میگیرد. بنابراین صحبت از دموکراسی یعنی گرفتن مشروعیت از نیروی ماورایی و دادن آن به مردم.
– اهمیت بدیلسازی: کافی نیست مخالف جمهوری اسلامی باشیم و خواهان کنار گذاشتن آن، بلکه باید آلترناتیوی برای جایگزینی آن داشته باشیم.
– در جنبش مهسا در داخل ایران، بحثهایی مثل تجزیهطلبی و تمامیت ارضی مطرح نبوده، این بحثها را اپوزیسیون خارج کشور مطرح میکرد. ایران یک واحد جغرافیایی است که در آن قومیتهای مختلف با هم زندگی میکنند و عدم پذیرش این موضوع عامل گریز از مرکز بوده است.
– آلترناتیوی که ما به عنوان جمهوریخواه، خواهان آن هستیم این است که «مرکز» جذاب باشد. وقتی «مرکز» جذاب است که این تنوع در آن بازتاب یابد و گروهها و قشرهای مختلف در آن مشارکت داشته باشند». وظیفهی جمهوریخواهان «ایجاد گفتمانی متعادل» است که بتواند «تنوع جغرافیای ایران را نمایندگی کند».
– احزاب کردستان ایران، همیشه دنبال حل مسئلهی کردستان ایران در چارچوب ایران بودهاند. کردستان ایران فرصت است برای ساختن آیندهی ایران و نه تهدید.
– ایران تحت سلطهی حکومتهای خودکامه و غیرپاسخگو و مادامالعمر به وضعیت امروز افتاده است.
– همکاری بیشتر با گروههای اتنیکی دموکرات و قائل به یکپارچگی سرزمینی و تمامیت ارضی یک ضرورت است، اما گروههای جداییطلب خطری، هم برای موجودیت کشور و هم مانعی برای تحقق صلح و دموکراسی هستند. نظام غیرمتمرکز استانی با واگذاری امور محلی از سطح روستا تا استان به نهادها و مسئولان منتخب مردم به کاهش فاصلهی سطح زندگی پیرامون با مرکز کمک خواهد کرد.
– در دهههای اخیر، جریانهای راست افراطی در جهان، در داخل جمهوری اسلامی و درون اپوزیسیون جمهوری اسلامی رشد کردهاند و در برابر این موج، باید دست به گفتمانسازی و بدیلسازی دموکراتیک زد تا بر پراکندگی در صفوف نیروهای دموکراسیخواه فائق آمد.
– در این میان چگونه میتوان رویکرد شما را توضیح داد؟! آیا در سنجش اول از نظر سیاسی برای «همگامی» طرفداری از دموکراسی و حقوق بشر مهم است یا بیشتر به «جمهوریخواهی» اهمیت داده میشود؟
– درواقع از نظر ما که به تفوق نظام جمهوری نسبت به نظام پادشاهی از منظر حقوق بشر باورمندیم، این دو موضوع با هم ارتباط نزدیک دارند و نمیتوان آنها را جدا از هم دانست. اساس اعتقاد ما به جمهوری، حقوق بشر، دموکراسی و کثرتگرایی و البته خشونتپرهیزی است. اما ما متوجه هستیم که ما تنها نیروی سیاسی در اپوزیسیون نیستیم و نیروهای غیرجمهوریخواه دیگری که به حقوق بشر و دموکراسی باورمند باشند نیز مثل ما حق حیات و فعالیت و تلاش برای کسب قدرت سیاسی دارند. به همین جهت، ما به همان اندازه که برای ایجاد ثقل جمهوریخواهی تلاش می کنیم، به همان مقدار نیز تلاش میکنیم و مراقبیم که دموکراسی و حقوق بشر از هرگونه خدشهای در امان بماند. این دو حوزه تلاشی درواقع مکمل و متمم یکدیگرند.
-در «همگامی» باور به تمامیت ارضی ایران به عنوان یک کشور- یک ملت، و نه آنطور که برخی مطرح میکنند «واحد جغرافیایی» و یا «جغرافیای ایران»، چه جایگاهی دارد؟!
-متن اصول و مبانی «همگامی» در این مورد صراحت دارد و یک هدف مهم «همگامی» در کنار اصل احترام به حقوق بشر و دموکراسی حفظ تمامیت ارضی ایران است. زیرا شما باید سرزمین واحدی که مصون از تجاوز خارجی باشد داشته باشید که به مسائل حقوق بشر و دموکراسی و غیره بپردازید.
در مورد اصطلاح تمامیت ارضی بعضی از سازمانها مترادف فارسی آن را، یعنی یکپارچگی سرزمینی به کار میبرند، که درواقع همان مفهوم را افاده میکند. در سند اصول و مبانی «همگامی» هر دو اصطلاح در کنار هم به کار برده شده است.
-نتایج پانل «اوضاع کنونی و راهبرد گذار از جمهوری اسلامی» بطور خلاصه چه بوده؟
-در این قسمت نیز نظرات و مواضع متفاوتی مطرح شد، که از آن جمله است:
– جنبش زن، زندگی، آزادی بر زندگی روزمره مردم تاثیرات عمیقی برجای گذاشته است، از جمله دستاوردهای حاصله در زمینه حجاب با وجود سرکوب شدید، روند انتخابات مجلس یازدهم و رفع هرگونه توهم در میان مردم نسبت به جناحهای مختلف سیاسی در حکومت.
– در رابطه با وضعیت گذار، تمرکز محض روی یک سناریوی مشخص مثل انقلاب یا فروپاشی، اشتباه است و بجای آن، باید روی معیارهای خود برای گذار، از جمله خشونتپرهیزی، عدم تبعیض، حقوق بشر و مشارکت همهی گروهها متمرکز شد.
– ایران فعلی تحت سیطرهی یک «کاست حکومتی» اداره می شود که متشکل از دو نهاد پرقدرت روحانیت حکومتی و سپاه پاسداران است و پیامد مستقیم حکومت این کاست را پدید آمدن بحرانهای همهجانبهای دانست که نهتنها برچیدنی نیستند، بلکه تنشهای اجتماعی را شدیدتر و فشردهتر میکنند.
جنبش زن، زندگی، آزادی یک جنبش ضد آپارتاید و «انقلاب مستمر» است که نهتنها برای ایرانیان، بلکه برای همه بشریت میتواند راه رهایی از قیود اجتماعی تاریخ موجود باشد، چون در بیشتر کشورهای جهان این قیود اجتماعی برای زنان وجود دارند.
– نسل جوان از خودش ایدئولوژیزدایی کرده است، «زندگی معمولی» خواست جنبش زن، زندگی، آزادی است. جمهوریخواهان تمام کسانی هستند که هیچ مقام موروثی را به رسمیت نمیشناسند.
– مردم در انتخابات اخیر با کمترین هزینه به جمهوری اسلامی نه گفتند.
-اپوزیسیون ایران نتوانسته اعتماد جامعهی مدنی را جلب کند و سیاست را نه نیروهای اپوزیسیون، بلکه جامعهی مدنی تولید میکند.
– جمهوریت «نماد اقتدار عقلانی در برابر اقتدار سنتی و کاریزماتیک» است. جمهوریخواهی در ایران ادامه مشروطهخواهی است و این امکانناپذیری مشروطهخواهی است که جمهوریخواهی را ممکن ساخته است.
پیشنهاد شد یک «شورای هماهنگی» با شرکت گروههای دموکرات و جمهوریخواه برای هماهنگی فعالیت و تصمیمات همهی گروههای جمهوریخواه تشکیل شود. هر جریانی که در حرف وعمل نشان دهد که به اصول پلورالسیم و حقوق بشر پایبند است، مثل بخشی از اصلاحطلبان که به جدایی دین از سیاست رسیدهاند، میتوانند همکار جمهوریخواهان سکولاردموکرات باشند.
اصول حاکمیت ملت، استقلال، آزادی، امنیت، برابری جنسیتی، تمرکززدایی، رفع هرگونه تبعیض، و حفظ یکپارچگی سرزمینی و تمامیت ارضی ایران راه برونرفت از این وضعیت میباشد.