کامیار بهرنگ- در حالی که حجتالاسلام حسن روحانی در شهریور ۱۳۹۳ اعلام کرده بود که اقتصاد ایران از رکود خارج شده است، اما در یکی از آخرین سخنرانیهای خود پس از اعلام اجرایی شدن برجام اعلام کرد که مشکل اقتصاد ایران بیکاری و رکود است.
با این حال او همچنان وعده داده است که با اجرایی شدن بودجه سال ۹۵ مشکل رکود حل شده و همچنین پیش از پایان دوران دولت یازدهم بدهیهای دولت به بخش خصوصی، پیمانکاران و همچنین بانکها پرداخت شود.
محمد باقر نوبخت نیز در فروردین ۱۳۹۳ وعده داده بود که «امسال از رکود خارج میشویم». او در شهریور همان سال تاکید کرده بود که «خروج از رکود اقتصادی مهم ترین برنامه دولت تدبیر و امید در سال ۹۳ است». این وعدهها در حالی بیان شده بودند که نوبخت در آذرماه امسال یعنی ۱۳۹۴ اعلام کرد که «هم اکنون با رکود اقتصادی مواجهیم». سخنگوی دولت یازدهم که هر بار تلاش میکند شکل رکود و تورم موجود در اقتصاد ایران را تغییر دهد تا بگوید ما تنها از مدلی به مدل دیگر رفتهایم در اوایل سال جاری اعلام کرده بود که «خروج از رکود غیر تورمی مهمترین اولویت دولت یازدهم در افزایش شاخص های رفاهی زندگی مردم است».
در چنین شرایطی بودجه سال ۹۵ به مجلس شورای اسلامی ارائه شده است. اما آیا این بودجه و یا اساسا بودجهها و برنامههای توسعه از این دست و با چنین رویکردهایی امکان خروج اقتصاد ایران از رکود را فراهم خواهند کرد؟ این پرسش و مسایل مربوطه را با دکتر فریبرز رئیس دانا، استاد اقتصاد دانشگاه، در میان گذاشتم.
فشرده این گفتگو را در اینجا میخوانید و کامل آن را میتوانید در کانال کیهان لندن در «ساند کلود» بشنوید.
– دکتر رئیس دانا، جدا از تمام بحثهای تکنیکی بررسی بودجه سال ۹۵ که امروز موضوع بحث ما نیست، میخواستم بدانم آیا با چنین مدل بودجهنویسیهایی امکان عبور از بحران وجود دارد و یا اقتصاد ایران نیاز به اصلاح ساختاری دارد؟
– نظم درستی که در اقتصاد ایران وجود ندارد که بتوانیم با متغییرها و پارامترهای اقتصادی کار کنیم و نظم (رگولیشن) پدید بیاوریم. حالا اینکه به دست آمدن این نظم با استفاده از ابزارهای اقتصادی کار درستی است یا نه، بحث دیگری است. در اقتصاد ایران متغیرهای پولی واکنشی به تغییر نرخ بهره و متغیرهای مالی واکنشی به تغییر نرخ مالیاتها نشان نمیدهند. شما نگاه کنید که تا این نرخها بخواهد تغییر کند ۲ سال باید از صافی مجلس عبور کند، چرا که دولت و مجلس به یکدیگر اعتماد ندارند، بعد هم موضوع فوت میشود.
در ایران سرمایهداران، اتحادیه کارفرمایان و اتاق بازرگانی، فقط غُر میزنند و از دولت میخواهند که هیچ دخالتی نکند. در حالی که دولت دست آنها را کاملا باز گذاشته است، اما آنها میگویند که دولت در تعیین حداقل دستمزد و اموری از این دست دخالت نکند. اما همین گروه وقتی وارد رکود میشود از دولت میخواهد که به آنها وام مجانی یا ارزان بدهد و بعد زیر بار سیاستهای مالیاتی نمیرود.
اما اگر به اصل سوال بازگردم به نظرم این ابزارها نمیتوانند اقتصاد کشور را بهبود ببخشند و آن را را از رکودی که دامنگیرش شده است خارج کنند. امروز ما دچار رکود تورمی نیستیم بلکه بیشتر این وضعیت یک فروبستگی تورمی است. از رکود تورمی با یک سری سیاستها میتوان عبور کرد اما فروبستگی تورمی جنبههای ساختاری دارد و برای عبور از آن به شجاعت اقتصادی و یک دولت قدرتمند نیاز داریم تا جلوی منابعی که در حال از دست رفتن است را بگیرد.
بودجه در شرایطی که حتی نتوانسته به شکل مطلوب دولت به تصویب برسد مدعی است که سیاستهای ضد رکود دارد. این در حالیست که دولت مدعی کنترل تورم شده، با این حال برای حل مشکل رکود نیازمند یک سیاست تهاجمی هستیم و برای داشتن چنین سیاستی شما نیازمند تقویت میزان پول در داخل و یا سرمایهگذاری خارجی هستید که هیچکدام از اینها در اقتصاد ایران دیده نمیشود؛ ضمن اینکه باز هم چشمانداز تورمی در راه است.
– شما در میانه صحبتهای خودتان به مساله شجاعت اشاره کردید. حسن روحانی در یکی از آخرین سخنرانیهای خود به نهادهایی اشاره میکند که در مقابل پیشرفت اقتصادی ایستادهاند. او حتی حاضر نمیشود که نام این نهادها را بر زبان بیاورد. در چنین شرایطی آیا شما این شجاعت را در دولت روحانی برای انجام آن تحولات اقتصادی که اشاره کردید میبینید؟
– آن شجاعتی که من به آن اشاره کردم شجاعت گلادیاتوری و یا رابینهودی نبود، ما از شجاعت اخلاقی و اجتماعی صحبت میکنیم. یعنی وقتی دولتی میداند که کدام بخش از جامعه در زیر فشار فقر قرار گرفته است، ۵/۷ میلیون بیکار دارد و میداند که این بیکار قدرت خرید ندارد تا موتور اقتصاد را راه بیاندازد، میداند که این بیکاری باید در اولویت باشد و دستمزدها را بالا ببرد و سرمایهگذاریها را هدایت کند، به این میگویند شجاعت علمی؛ یعنی عمل کردن به یک حقانیت علمی که با ساخت قدرت ناسازگار است. بنابراین انتظار اینکه این دولت آن شجاعتی که اشاره کردم را داشته باشد به نظر میرسد نداشته باشد چرا که خودش بر اساس همین ساختارهای قدرت به حکومت رسیده است. صحبتهای اخیر دولت درست مانند احمدینژاد است، سفر استانی میرود، صدها طرح استانی افتتاح میکند و کاروان استقبال به راه میاندازد. احمدینژاد میگفت برادران قاچاقچی حالا ایشون میگوید بعضی از نهادها.
اما خوب یک رئیس جمهور به تنهایی نمیتواند این موضوع را با شفافیت باز کند چرا که اگر دست به روی آن بگذارد باید خیلی موضوعات دیگر را هم زیر سوال ببرد. از طرف دیگر باید قدرت به نمایندگان واقعی مردم واگذار شود که شما در همین انتخابات هم میبینید که چنین مسیری طی نمیشود.
– مساله انتخابات و مجلس این روزها بسیار داغ است. فرض اگر بر این باشد این مجلس بخواهد و نیت آن را داشته باشد که تحولی اقتصادی به نفع مردم را انجام دهد آیا با وجود نهادهای نظارتی و البته نهادهایی که فراقانونی وارد اقتصاد شدهاند امکان ایجاد تحول وجود دارد؟
– نه امکان ندارد، آن چیزی که شما به درستی فرض میکنید تا یک بحث را به صورت علمی به پیش ببریم، با اجازه باید بگویم فرضی عقلایی در شرایط اقتصاد و سیاست ایران نیست. حتی اگر هم باشد تا زمانی که در به روی همان پاشنه میچرخد و آن ساخت قدرت وجود دارد نمیشود که دگرگونی ایجاد کرد.
بعضی اقتصاددانان دیگر هم هستند که باور دارند هر چه بیشتر به مردم فشار وارد شود، عرضه و تقاضا سرانجام یک روزی کار خود را میکند و به تعادل میرسیم. دولت همین چند نظارت محدودی که به روی حقوق کارگران و سلامت کار دارد را هم در چنین شرایطی بر خواهد داشت. چندی پیش اقتصاددانی توصیه کرده بود که انجمن حمایت از مصرف کنندگان برداشته شود تا اقتصاد درست شود. آن وقت به ما میگویند که شما چپگرا هستید و آزادیخواه نیستید! اصل آزادی تشکلهاست و شما چگونه میتوانید وقتی در اتاق قدرتمندان و ثروتمندان نشستهاید حکم بدهید که مصرفکنندگان دور هم جمع نشوند. سی و هفت سال است که داستان به همین شکل است و آن اقتصاددانان میگویند به قدر کافی فشار را به روی گرده مردم وارد نشده است و هنوز هم تمام تقصیر را به گردن سوسیالیستها میاندازند. در حالی که وقتی من الان با شما صحبت میکنم سوسیالیستها جایی نیستند جز در خاوران و قطعه سی و سه.
متن کامل این گفتگو را در کانال کیهان لندن در «ساند کلود» بشنوید.