ترانه جوانبخت – داعشیان گروههایی هستند که با کشتار و غارت مردم به اسم خدا و دین بر آنها حکومت کردهاند.* تاریخ بشر نشان داده که آنها از زورگیری و چپاول برای نشان دادن حق حاکمیت خود استفاده کردهاند حقی که خودشان به خودشان دادهاند.
داعشیان دارای شباهتها و تفاوتهایی هستند. منظور من شباهتها و تفاوتهای ظاهری و فیزیکی آنها نیست بلکه شباهتها و تفاوتهای رفتاری آنهاست که در افکارشان ریشه دارد. اینکه چه کارهایی کردهاند و چقدر این کارها باعث شباهت و یا تفاوت آنها شده است.
از آنجا که بسیاری از مردم در ایران داعشپرست هستند و تاریخ کشور ما نشان داده که بسیاری از آنها با جهل و تعصبات کورکورانه از داعشیان قرنهای گذشته پیروی کردهاند و وضعیت کنونی آنها در ایران نتیجه غیرقابل انکار این افکار آنهاست ضروری است که این بحث درباره شباهتها و تفاوتهای داعشیان در بین ایرانیها به میان آورده شود تا مردم ما بتوانند با استدلالهای منطقی و به دور از سطحینگری به این موضوع فکر کنند و برای تغییر رفتارها و سرنوشتشان به درستی تصمیم بگیرند.
داعشیان در چهارده قرن گذشته با این بهانه که دیگران همعقیده آنها نبودند به آنها حمله میکردند تعدادی را به قتل میرساندند و تعدادی را به اسارت و بردگی میگرفتند و اموالشان را به عنوان غنیمت جنگی میگرفتند و آنها را غارت میکردند. در مواردی هم سر از تنشان جدا میکردند.
این رفتارها را ما در داعشیان معاصر هم دیدهایم. چه شباهتها و تفاوتهایی بین داعشیان قرنهای گذشته با داعشیان معاصر وجود دارد؟ معیارهای تشخیص این شباهتها و تفاوتها چیست؟ و چطور ما میتوانیم خودمان را از رفتارهای غیرانسانی این افراد جدا کنیم؟ به عبارت دیگر چگونه میتوانیم یک زندگی درست و اصولی به دور از افکار و رفتارهای داعشوار داشته باشیم؟
برای مقایسه شباهتها و تفاوتهای داعشیان باید مقدار و نوع رفتارهای آنها را که ریشه در اعتقاداتشان دارد با هم مقایسه کرد یعنی کمیت و کیفیت رفتارهای آنها را بررسی و شباهتها و تفاوتها را نتیجه گرفت. برای این منظور هر کدام از این رفتارها را مقایسه میکنیم.
در مورد کشتار و جنگ بین داعشیان چهارده قرن قبل و داعشیان معاصر تفاوتی نیست چون هر دو دسته با کشتار در جنگ توانستند به حکومت برسند. در مورد نوع ویژه کشتارها که سربریدن بوده** هم تفاوتی در رفتارهای آنها نیست چون هم داعشیان در گذشته و هم داعشیان امروز از این روش غیرانسانی برای کشتن دیگران استفاده کردهاند. ما در اسیر کردن و بردهداری و تجاوز جنسی و غارت اموال قربانیان هم تفاوتی بین داعشیان در گذشته و داعشیان امروز نمیبینیم. یعنی همه این رفتارها موارد مشابهی در بین داعشیان دارند.*** شباهت عمده آنها در این است که به اسم خدا و دین این کشتارها و بردهداریها و غارتها را انجام دادند یعنی از باورهای مردم برای گرفتن حق آنها و سلطه بر آنها استفاده کردند. همچنین به دلیل آنکه تعداد داعشیان از تعداد مردمی که مثل آنها فکر نمیکردند بسیار کمتر بود آنها با تعداد کم در جنگها و چپاولها سعی بر تسلط بر اقوام و ملتها با تعداد بیشتر نسبت به خودشان کردهاند. شباهت دیگر این افراد در این است که برایشان زندگی طبق پیشرفت بشر اهمیت نداشته و فقط استفاده از ابزارهای جنگی برای کشتن و غارت کردن مد نظرشان بوده است. به همین دلیل ادعای آنها که بهتر شدن زندگی انسانها برای تعالی و رسیدن به معنویات هدفشان بوده با رفتارهایشان که تباهی و نابودی برای بشر داشته در تناقض بوده است و ما این موارد را در روشهای زندگی داعشیان چهارده قرن قبل و داعشیان معاصر میبینیم.
اما تفاوتهایی هم در مورد زندگیشان مشاهده میکنیم. اولین تفاوت در این است که چون داعشیان چهارده قرن قبل همزمان با پیشرفت علوم و فناوریهای گوناگون نبودند و کشوری هم نبود که مانع از کارهایشان شود توانستند با کشتار و بردهداری و غارت مردم حکومتشان را گسترش دهند. درواقع داعشیان معاصر ما این شانس را نداشتند که حکومتشان را به کشورهای بسیاری گسترش دهند چون در دورانی زندگی کردهاند که با فرستادن موشکهای پیشرفته از طرف آمریکا یا کشته شدهاند یا مجبور به عقبنشینی و فرار به کشوری دیگر شدهاند.
تفاوت دیگر بین داعشیان چهارده قرن قبل و داعشیان معاصر در این است که به دلیل تفاوت اول که توضیح دادم تعداد کشتارهای داعشیان گروه اول بسیار بیشتر از داعشیان گروه دوم بوده است.**** تفاوت دیگرشان در این است که داعشیان قدیم که عامی بودند با مردمی عامیتر از مردم دوران ما همعصر بودند که آن مردم با سادهدلی بیشتری به وقت تعدی و زورگیری مجبور به پذیرفتن حاکمیت داعشیان شدند اما مردم در دوران معاصر به ویژه کسانی که در کشورهای پیشرفته دنیا زندگی میکنند مجبور به پذیرفتن این نوع زندگی- که با بربریت و سبعیت و جنایت همراه است و بر اساس یافتن قربانی و تسلط و بهرهبرداری از او است- نیستند و به این دلیل نمیخواهند داعشیان بر کشورهایشان مسلط شوند.
متاسفانه بسیاری از مردم در ایران به دلیل جهل و نادانی چشم بصیرت برای دیدن شباهتها و تفاوتهای داعشیان ندارند و درک نمیکنند که وقتی عدهای در دوران ما به همان روشهایی زندگی کردهاند که افرادی در چهارده قرن قبل زندگی کردهاند این افراد درواقع افرادی مشابه هستند که تفاوتهایشان فقط در تعداد قربانیانشان بوده است. مردم ما که خودشان را وارثان دانشمندان، فیلسوفان، ادیبان و هنرمندان بزرگ کشورمان میدانند نتوانستند به دور از جهل و تعصب کورکورانه به واقعیتها بنگرند و با استدلال نتیجهگیری کنند و به همین دلیل با سطحینگری و سادهلوحی و نادانی این وضعیت بغرنج و تاسفبار را برای کشورمان به وجود آوردند.
ضروری بوده که در همه این سالها از این جمعیت میلیونی از هموطنان ما کسانی تأمل کنند و این شباهتها و تفاوتهای رفتاری داعشیان قدیم و داعشیان معاصر را برشمرند و از مردم داخل ایران بخواهند که با عقل سلیم این رفتارها را ببینند و بپرسند: تا کی میخواهید داعشپرست بمانید؟ شما که الگوی رفتاریتان همان داعشیان چهارده قرن قبل هستند به این دلیل که آنها را ستایش میکنید و با وجود قتلها و غارتهایی که کردهاند آنها را مبرّا از گناه میدانید این گناه را در چه تعریف میکنید؟ آیا قتل و غارت گناه نیست؟ آیا حاضرید سر همنوعانتان را ببرید و قربانیان را غارت کنید؟ متأسفانه در ایران کسانی هستند که حاضرند حتی سر زن و بچه خودشان را هم ببرند اما آیا این شیوه زندگی همان شیوهای است که مردم ایران پس از قرنها ادعای وراثت بزرگان علم، فلسفه، ادبیات و هنر برای خودشان انتخاب کردهاند؟
بسیاری از مردم ما در ایران که فکر کردند قتل و غارت گناه نیست چون جنایتهای قاتلان و غارتگران قرنهای گذشته را- با اعتقادات سطحی و سادهلوحی که هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد- توجیه کردند و آنها را الگوهای رفتاری خودشان کردند امروز توسط حکومت با قتل و غارت خودشان مواجه شدهاند. تناقض در اعتقادات این افراد در این است که اگر الگوهای رفتاری آنها درست است و داعشیان چهارده قرن قبل درست رفتار کردهاند- بطور مشخص اگر قتل و غارت و گردن زدن افراد توسط آنها در چهارده قرن گذشته درست بوده است- چرا آن رفتارها را برای خودشان نمیپسندند و اگر نادرست رفتار کردهاند چرا آنها را الگوهای خودشان کردهاند؟ ما در جمیعت میلیونی ایرانیان یک نفر را نمییابیم که پاسخ منطقی برای این پرسشها بیابد چون این اعتقادات مردم که الگوهایشان جنایتکاران و غارتگران بودهاند از اساس دارای تناقض و برخلاف عقل سلیم است.
واقعیت این است که اگر مردم ما عاقلانه رفتار میکردند و قبل از اقدام به هر کاری میاندیشیدند امروز ما مواجه با اینهمه مصیبت در ایران نبودیم. ضروری است که مردم ایران به خودشان بیایند و با عقل سلیم به تاریخ و فرهنگ مملکتمان و فرهنگ کنونی که انتخاب کردهاند بیندیشند.
سرنوشت ایران و ایرانیان به این تفکر خردمندانه گره خورده است و تا زمانی که عدهای از آنها در جهل و تعصب کورکورانه بمانند ایران ما در این گرداب گرفتار خواهد ماند. به ویژه آنکه الگو کردن آن افراد بر این اساس است که آنها با زور و اجبار دیگران را به عقاید خودشان کشاندند و بر آنها مسلط شدند و کسانی که امروز از آنها الگو گرفتهاند همان روش یعنی اجبارکردن دیگران را هم الگوی خودشان کردهاند. تنها راه نجات کشورمان اندیشیدن مردم ایران به این موارد و رها شدنشان از سطحینگری و تناقضهای اعتقادی است یعنی زندگیشان را نه بر اساس اعتقادات سطحی و الگوکردن کسانی که رفتارهایشان طبق عقل سلیم نمیتواند الگو برای افراد بشر باشد بلکه بر اساس انسانیت استوار کنند.
*دکتر ترانه جوانبخت دانشآموخته چند رشته علوم انسانی و علوم تجربی، پژوهشگر و نویسنده ساکن کانادا است.
* منظور همه ادیان نیست بلکه دین رسمی کشور ما است.
** منظور کشتار قوم بنیقریظه است که در تاریخ ثبت شده و تبلیغ کنندگان داعشیان چهارده قرن قبل- یعنی فقها- بر این واقعه تاریخی صحه گذاشتهاند.
*** ابوبکر بغدادی و یارانش ادعا میکردند که طبق اصول چهارده قرن قبل داعشیان رفتار میکردند. این ادعای آنها از این نظر که همان افکار را داشتند و همان کارها را که شامل کشتار و سر بریدن و اسیر کردن و بردهداری و غارت بود کردند درست بوده است. هیچیک از کسانی که الگوهای افکار و رفتارشان داعشیان چهارده قرن قبل بوده نمیتواند ادعا کند که آن افراد شبیه داعشیان معاصر نبودهاند و ادعایش بر اساس استدلالهای این مقاله از اساس متناقض است.
**** تعداد کسانی که محمد اموازی سر برید بسیار کمتر از تعداد قربانیان از قوم بنیقریظه بوده است که توسط علیابنابیطالب و زبیر بن عوام سر بریده شدند. درواقع بسیاری از مردم ایران بدون آنکه بدانند ستایشگران محمد اموازی در مقیاس بیشتر بودهاند با این تفاوت که او این شانس را نداشت تا رکورد علیابنابیطالب را در گردن زدن بیگناهان بشکند و چه بسا اگر کشته نمیشد این رکورد را جابجا میکرد. بسیاری از کسانی که از بنیقریظه سربریده شدند نوجوان و زیر هجده سال بودند.