مدیر مرکز مردم نهاد «طلوع بینشانها» پس از دریافت اخطاریه تخلیه ساختمانی که مرکز کاهش آسیب «طلوع بینشانها» در آن فعال بود در صفحه شخصی خود در اینستاگرام، خطاب به شورای شهر و شهرداری تهران نوشت: «حالا دو هفته است که شهرداری تهران چنان صاحبخانهای که حکم تخلیه به دست، مستاجر عیالوارش را تهدید میکند، سراغ هشتاد زن آسیب دیده اجتماعی آمده و سوال مشخص ما از شهرداری و شورای شهر تهران این است که مگر این ساختمان و تمام آنچه به نمایندگی از مردم این شهر در یَد اختیار شهرداری تهران است متعلق به کسی غیر از همین مردم است که اینطور تهدید به تخلیه میکنید و در کجای نامه تهدیدآمیزتان به سرنوشت این هشتاد زن فکر کردهاید؟»
اکبر رجبی در بخش دیگری از پست خود در اینستاگرام نوشته است: «در حال حاضر «سرای غزل» سالهاست که مأمن هشتاد زن آسیب دیده و در معرض آسیب است که طی این سالها با همت و حمایت خیّرین و داوطلبان طلوع، با مهارت چگونه زیستن آمیخته شدهاند و این دقیقا همان کاری است که سالهاست فقط و فقط با پشتوانه عشق و حمایت مردم نیکاندیش این سرزمین و بدون هیچ حمایت دولتی در حال رخ دادن است، کاری که به اذعان بسیاری از مردم و حتی مسؤولین، از عهده سازمانهای عریض و طویل با بودجههای کلان نیز خارج بوده. نجات زنان و مردان و کودکان کارتنخواب و همراهی دختران و پسرانی که در میان درد اعتیاد و بیتفاوتی جامعه فراموش شده بودند و حالا عضو تیمهای ملی ورزشی هستند.»
«جمعیت طلوع بینشانها» سازمانی مردم نهاد، غیردولتی و غیرسیاسی با هدف حمایت از زنان، مردان و کودکان آسیبدیده اجتماعی فعالیت خود را از سال ۱۳۸۴ با هدف توانمندسازی افراد بیخانمان آغاز کرد، اعضای این نهاد، در طول ۱۵ سال اخیر توانستند ۱۸ هزار تن را از دام فقر، کارتنخوابی و اعتیاد نجات دهند.
زنان بیسرپناه پشت درهای پناهگاههای بسته شده
پیشتر در پی حمله شهرداری زاکانی به خانه زنان بیسرپرست، خوابگاه شوش، اولین مرکز جامع کاهش آسیب بانوان که به مدت ۳ سال در این ساختمان فعال بود تعطیل شد.
همزمان با انتصاب علیرضا زاکانی به عنوان دستیار ویژه رئیسجمهور در امور مدیریت آسیبهای اجتماعی در شهر تهران درهای ساختمانی که سالها به زنان بیسرپناه مراجعه کننده خدمات میداد در شهریور۱۴۰۲ بطور کلی به بهانه تعمیرات بسته شد.
پروانه فعالیت این مرکز که تحت نظارت سازمان بهزیستی استان تهران به عنوان مرکز گذری-سرپناه شبانه، صیانت از زنان بهبودیافته از اعتیاد، سرپناه زنان آسیب دیده اجتماعی بی خانمان، مرکز مادر و کودک و کارگاههای اشتغال و حرفهآموزی فعالیت میکرد، پس از اتمام تفاهم نامه شهرداری تهران با یک موسسه کاهش آسیبهای اجتماعی، در مرداد ماه سال گذشته باطل شد.
در روزهای پایانی فروردین ۱۴۰۱ نیز «انجمن طلوعگستر بانوی بهشت تهران» یکی از معدود انجمنهای مسئول جمعآوری زنان معتاد، کارتنخواب و خیابانگرد تنها پس از هشت ماه فعالیت از سوی شهرداری تهران تعطیل شد.
به گزارش وبسایت «عصر ایران» با وجود فعالیتهای پریسا افکار در منطقه ۹ تهران برای جمعآوری زنان معتاد و خیابانی انجمن او بعد از ۸ ماه از سوی شهرداری تهران تعطیل شد و دیگر به او اجازه فعالیت ندادند. این اتفاق باعث شد تا چرخه فرار و اعتیاد زنان در منطقه ۹ تهران بار دیگر افزایش یابد و به حالت قبل باز گردد.
در اسفندماه ۱۴۰۰ نیز «خانه خورشید» نخستین مرکز نگهداری زنان معتاد و بیخانمان پس از ۱۵ سال فعالیت، به دلیل افزایش محدودیتها تعطیل شد.
درست یکسال پیش از آن در اسفند ۱۳۹۹ نیز «جمعیت امام علی» ناگهان منحل اعلام شد و حتی برخی دستاندرکاران آن دستگیر شدند.
پیشینه اجرای طرحهای مرتبط با پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و کاهش آثار آن به سال ۱۳۸۲ در تهران باز میگردد که نخستین مددسرا یا گرمخانه نیز در پی آن در منطقه ۱۲ ساخته شد.
با اینهمه نهادها و مقامات مسئول حتی فعالیتهای اجتماعی شهروندان را نیز که میتواند باری از دوش خود آنها کم کند نمیپذیرند و سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد پس از مدتی فعالیت با بهانهتراشی و سنگاندازی از سوی حکومت تعطیل میشوند.
فشار بر سازمانهای مردمنهاد در سالهای اخیر روز به روز با حکومتیکردن این عرصهها افزایش یافته است. برخی بر این باورند که این امر در راستای جایگزینی نهادهایی چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج در امر آسیبهای اجتماعی است تا از نزدیک بر بخشهای آسیبدیده و محروم جامعه مسلط شوند و در آنان برای مغزشویی و سوء استفاده از جمله به عنوان سرکوبگر و یا گوشت دم توپ نفوذ پیدا کنند.
از سوی دیگر در سالهای اخیر نقش انجیاوها که در بطن معضلات اجتماعی حضور دائم و مستمر داشتند و به صورت کامل مسائل را تحلیل کرده و در کنار آن الگوسازیهای خوبی را در حوزه زنان و کودکان انجام داده بودند عملا کنار گذاشته شدند.
در همین کیهان لندن در خرداد ۱۳۹۵ با مصطفی اقلیما رییس سابق انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران گفتگو کرد. این مددکار اجتماعی در بخشی از گفتگوی خود با کیهان لندن گفته بود: «سازمان بهزیستی که تنها سازمان نگهداری تمام آسیب دیدههای اجتماعی است جایگاهی برای این افراد ندارد، حتی برای نوزادان و کودکان سرراهی که در خیابان قرار میگیرند جایی ندارد، چون جاهایی که دارد بسیار محدود هستند به همین دلیل از بخشهای خصوصی استفاده میکند که صالح نیستند، بهزیستی حتی برای کودکان دارای عقب ماندگیهای ذهنی هم جایی ندارد چه برسد به زنان کارتنخواب. حالا وقتی برای بچهها و حتی سالمندان معلول جایی نداریم، برای زنان کارتنخواب، مخصوصا اگر معتاد باشند، اصلاً جای خاصی نداریم.»
مهاجرت از شهرهای دور به مراکز، اختلافهای خانوادگی، مشکلات روانی و شخصیتی، بیکاری و فقر اقتصادی از عوامل مهم در گسترش کارتنخوابی و بیخانمانی در شهرهاست.
سه سال پیش یک آسیبشناس اجتماعی در مورد ترکیب جنسیتی کارتنخوابهای معتاد و میانگین سنی آنها به وبسایت رکنا گفته بود: «حدود ۲۰ درصد از کارتنخوابها از خانمها هستند، اگرچه آمار آنها هماکنون رو به رشد است. در مورد میانگین سنی این افراد نیز باید گفت که پسران و دختران از ۱۲ سالگی مشاهده شدهاند و تا ۶۰ یا ۷۰ سال نیز در بین این قشر از جامعه دیده میشود. با این حال قاطبه این افراد را جوانان تشکیل میدهند و میانگین سن آنها ۴۰ است.» با توجه به وخیم شدن شرایط اقتصادی و اجتماعی و ناکارآمدی مزمن حکومت و دستگاههای دولتی، میتوان تصور کرد که شمار این افراد افزایش یافته است.