باقر محب علی – تولیدکنندگان ادبیات «فیک» سیاسی، چپها، منجمدین تاریخی، اصلاحطلبان، اسلامیستهای اصولگرا، تجزیهطلبان، قومگرایان، مردان فسیل نمکی و صادراتیهای نظام به غرب در تلاشی وحشتناک برای تخریب چهره پادشاهی در ایران به ویژه چهره پادشاهان فقید پهلوی هستند.
بالاخره خاک مقدس هست یا نیست؟
تاکید پهلویها بر ایران و ایرانی و افراط عداوت مخالفین پهلوی با حتی دستاوردهای مثبت پهلوی، اینان را حتی به دشمنی با ایران رسانده همانگونه که دشمنی کورشان با آمریکا آنها را به یهودستیزی کشانده است.
برآورد نگارنده این بوده است که آنچه از دید اینگونه تفکرات مبهم و ارتجاعی مهم نیست، ایران و در نتیجه، سرزمین و کشور ایران است.
اما فهم من از فعالیت و گفتههای آنها این است که آنچه مقدس است خاک مسکو و سرزمین فلسطین است؛ خاک مهم است اکر برای فلسطین باشد، جنگ هم مقدس است اگر یک پای آن حسینیه کرملین باشد.
اگر از اهمیت مملکت یا سرزمین و خاک ایران بگویید، اگر غرب را خوب بشناسید، اگر فهم درستی از دموکراسیها و حکومتداری مدرن و پسامدرن داشته باشید، اگر قانونهای اساسی بلاد متمدن نروژ و سوئد و دانمارک را خوانده باشید و اصل غیرقابل تجزیه بودن این کشورهای پیشرفته را در این قوانین دیده باشید، اگر تلاشهای فرانسه و اسپانیا برای سرکوب «اتا» را مطالعه کرده باشید، اگر سرنوشت «پوجدمان» به اصطلاح «استقلال طلب» را در اسپانیا در روزنامهها خوانده باشید، اگر بگویید که چپها در پارلمان اروپا کمترین رای را به قطعنامههای مربوطه علیه جمهوری اسلامی دادهاند و اگر یک جُو انصاف در نهادتان باشد و خدمات پدر و پسر ایرانساز را انکار نکنید، تردید نکنید که شما هم مانند نگارنده یک «فاشیست، مرکزگرای راست افراطی گوشتخوار فرقهگرا» خوانده میشوید حتی اگر گیاهخوار باشید!
شامورتیبازان جهان متحد شوید
آنگونه که کیهان لندن سال گذشته در یکی از سرمقالههای خود به درستی نوشته، ائتلافی شوم از عناصر ضدپادشاهی و ضدپهلوی شرایط کشور را بدین حد نابسامان کردهاند بطوری که تنها آلترناتیو موجود، واقعی و موثر فعلی را فقط به دلیل وابستگی خانوادگی به پدر و پسر ایرانساز مورد حملات فوق سنگین قرار میدهند.
این افراد و جریانات نه تنها تلاشی برای از میان برداشتن جمهوری اسلامی جهل و فساد نمیکنند بلکه روز و ناشتای خود را با لگد زدن به پادشاه و پادشاهیخواهان آغاز میکنند.
چفیهپوشان عمامه به سر در فرانسه با نقاب سرخ نماز خواندند و عمامه به سران چفیهپوش در ایران و خارج از آن با داس وچکش به جان ایران افتاده و کشور را تا حد نابودی فلات ایران چاپیدند.
کشور و اصلاح آن نه شاه و وزیر دانا بلکه مردم دانا میخواهد؛ مردمی که دیگر فریب نخورند.
مردمیکه نه تنها خود نان بلکه امکان تلاش برای کسب نان را نیز حق خود میدانند. مردمی که نه تنها داشتن بیمارستان در شهر خود بلکه درمان را نیز حق خود میشمارند.
بله، مردم دانا نه تنها کلید نجات ایران را در جیب شاهزاده رضا پهلوی نمیبینند بلکه خود وی را کلید گشایش این قفل زنگزده میدانند. مردم دانا میدانند که بدیل «امام» جز شاه نیست.
*باقر محب علی روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی ساکن نروژ