کامیار بهرنگ (+عکس) – مراسم رونمایی از کتاب «خاشخاشی با الف»، منتخب شعرهای پریناز فهیمی در دانشگاه سواس لندن برگزار شد. شاعری که ۲ سال پیش و پس از مبارزهای دشوار با تومور مغزی، جان سپرد.
برنامه را حسن صلحجو، مستندسازی که خود را «علاقهمند به شعر و ادبیات» معرفی میکند آغاز کرد. او در ابتدای این جلسه، نیت برگزاری آن را «یک جمع شاعرانه برای بررسی شعرهای پریناز فهیمی» عنوان کرد.
پریناز فهیمی، شاعر جوانی که متولد سال ۱۳۶۴ و در لندن مشغول تحصیل در رشته معماری بود، با اینکه در رشتهای غیر ادبی تحصیل میکرد اما شیفتهی شعر بود و زمانی که به بیماری خود پی برد، همزمان با اقدام برای درمان و مبارزه با بیماریِ بدخیم، شروع به گرد آوردن اشعار پراکندهی خود کرد. مبارزهای که به تعبیر حسن صلحجو «زندگی کردن با زندگی» بود.
بعد از این مقدمه، احمد پوری، نویسنده و مترجم مقیم ایران با موضوع «یقینِ یافتهی امید در شعر پریناز فهیمی» سخنرانی خود را آغاز کرد. او به عنوان ویراستار کتاب پریناز با او همراه بود. احمد پوری در ابتدای سخنان خود به شرح آشنایی خود با پریناز اشاره و تاکید کرد: «زبان شعر او هیچ شلختگی نداشت». پوری در ادامه به ذکر خاطرهای از پریناز پرداخت و تعریف کرد: «بعدها که او را دیدم گفت پس از عملام نتوانستم شما را پیدا کنم. پرسیدم چه عملی؟ گفت یک تومور مغزی بود. شما حتی اگر هم نخواهید، با شنیدن این صحبت چهرهتان تغییر میکند، اما او سریع گفت، اصلا نگران نباشید، چیزی نبود، درش آوردند و اصلا برای من هم خوب بود، برایش شعر گفتم. فکر میکردم که او نیز مانند بسیاری از جوانان دیگر میخواهد صورت مساله را پاک کند». احمد پوری سپس شعری را که پریناز برای تومورش سروده بود خواند:
این ماهی عشق نور
از کجا لغزیده به سرم
تو عشق نوری
آنجا چه میکنی در تاریکی مغز
مگر خوشدلم کنی که چراغی یافتهای آنجا
یا دست کم سوسوهای گاه به گاهِ بودن را
احمد پوری افزود: «وقتی تمام شعرهای پریناز را دیدم متوجه شدم که پریناز واقعا به زندگی به نوعی دیگر نگاه میکرد. اینجا دیگر گول زدن خودش نبود و حتی داشت به ما درس زندگی میداد. پریناز از دلتنگی و خستگی هم سخن میگفت اما هیچ وقت ناله نمیکرد؛ حتی وقتی یک لحظه گلایه میکرد سریع روی به امید میآورد و از زندگی و امید صحبت میکرد.»
در بخش دوم این برنامه علیرضا آبیز، شاعر و منتقد ادبی با موضوع «سرچشمههای ادبی شعر پریناز فهیمی» سخنرانی خود را آغاز کرد.
او در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه «کمتر شاعری را میتوان یافت که از شعر شاعران پیش از خود الهام نگرفته باشد» گفت: «با بررسی شعرهای کتاب «خاشخاشی با الف» نیز میتوان دریافت که شاعر این کتاب با شعر و ادبیات پیش از خود در گفتگوست […] این نظر که شاعران زن فارسی تحت تاثیر فروغ فرخزاد قرار میگیرند، بس که تکرار شده، نخنما و کلیشهای است. به گمان من فروکاست تجربیات گوناگون شاعران معاصر و از جمله شاعران زن به سطح تجربیات حسی و عاطفی فروغ، ظلم به شعر امروز است. با این همه نقش رهاییبخش، فوران حسی، زبان شورشی و انرژیبخش فروغ بر شعر امروز را نمیتوان کم اهمیت شمرد. در شعر پریناز فهیمی نیز میتوان نشانههایی از تاثیرپذیری را هم در لحن و هم در ارجاعات متعدد به شعر و شخصیت فروغ یافت. اما آن کس که بیشترین حضور را در شعر پریناز دارد، شاملوست. شاملوی شاعر در نقش یک پیشآهنگ، یک همراه و یک راهنما حاضر میشود».
علیرضا آبیز در بخشی دیگر از سخنان خود تاکید کرد: «پریناز فهیمی شعر پیش از خود را خوب خوانده و شعری جدید خلق کرده است. اگرچه او در عمر کوتاهش مجال تجربهاندوزی بسیار نداشت اما توانایی بالقوه و هوش شاعرانه او سبب شد که او از تقلید دوری کند و شعر ویژه خود را بنویسد حتی وقتی از مصالح شاعران پیشین خود استفاده میکند».
غزل مصدق، محقق ادبی و شاعر به «بوطیقای [شاعرانگی] شعر پریناز فهیمی» پرداخت. او با اشاره به اینکه «برای بررسی شعر و شاعرانگی شعر پریناز باید ابتدا ببینیم که این شعر از چه مسیری گذشته است» اضافه کرد: «شاعر زمان کوتاهی داشته است برای آنکه تکامل پیدا کند تا به زبان شعر آنچه در ذهن دارد را بیان کند […] به باور من او بیشتر با فرم شاعران پیش از خود سر و کار داشته است تا زبان تفکر آن شاعران. شعر پریناز نه شعر همنسلان خود است و نه البته شعر نسل پیش از او و همه جا تفکر خودش را به میان میآورد».
مصدق در بخشی دیگر از سخنرانی خود با اشاره به یکی از شعرهای پریناز فهیمی که برای «وطن» سروده بود اشاره میکند. وی با اشاره به این شعر گفت: «اینکه میگویم شعر پریناز شعر معمول نسل خودش نیست همین است. اینکه آقای آبیز از فروغ زدگی شعر زنان ایران میگویند را خیلی قبول ندارم چرا که این حتی اگر تاثیر از شعر فروغ نباشد به شکل دریافتی از تصویر فروغ وجود دارد. اما در شکل پریناز ما این تاثیر را به آن شکل نمیبینیم و او دارد تصویر خودش را ارائه میدهد».
شعر «وطن» را با تصویر و صدای پریناز:
[youtube https://www.youtube.com/watch?v=1592lOaVnw0]
جمشید برزگر، روزنامهنگار، شاعر و دبیر پیشین کانون نویسندگان ایران ایران نیز با عنوان «رقص ماهی نور در ظلمات زیستن- شور زندگی و تقابل آن با مرگ در شعرها» به بررسی شعرهای پریناز فهیمی پرداخت.
او در ابتدای سخنان خود تاکید کرد: «در مقدمه کتاب آمده است که محدود کردن این شعرها به بیماری و مرگ او به نوعی نادیده گرفتن اهمیت شعرهایش است. به باور من این گزاره به یک معنی درست و در وجهی دیگر نادرست است. ما گریزی نداریم از قبول این واقعیت چرا که این اتفاق افتاده است؛ صحبتهایی که امروز هم اینجا مطرح شده است به نوعی تماما مربوط بود به بیماری و مرگ زودهنگام پریناز. این شاید به تنهایی مهم نباشد اما وقتی به بررسی تاثیر آن به روی شعر او میرسیم اهمیت پیدا میکند».
جمشید برزگر در ادامه با اشاره به اینکه بررسی پیوستگی تاریخی شعرهای پریناز برای فهم بهتر آنها ضروری است، اضافه کرد: «شعرهایی که از سال ۸۰ تا ۸۹ سروده شده است یک فضایی دارد و ما در همین کتاب با شعرهای متفاوتی از سال ۹۰ به این سو روبرو هستیم. بر خلاف گفته دوستان شعرهای دوره اول به شعر شاملو ربطی ندارد، اما از سال ۹۰ به این سو شعر او یک هویت دیگر پیدا میکند». او بیماری پریناز را «تولدی دیگر» که برآمده از «مرگ آگاهی» است عنوان کرد، اما «این مرگآگاهی نه هراس و نه به استقبال رفتن است، بلکه مرگ را نوعی دیگر نگاه میکند».
در ادامه این مراسم مسعود بهنود، نویسنده و روزنامهنگار به خاطراتی از دیدارهای خود با پریناز فهیمی پرداخت و تاکید کرد که او در اشعار خود و حتی گفتارهای روزانه طنز لطیفی داشت. بهنود به آخرین ایمیل رد و بدل شده میان آنها که با «کوتاه مثل آه» پایان یافته بود نیز اشاره کرد.
زهرا رضایی، مادر پری ناز نیز ضمن تشکر از برگزارکنندکان و شرکتکنندگان این برنامه، در سخنانی دربارهی پریناز چنین گفت: «در دوران کودکیاش درک نمیکردم که او عاشق شعر بود. بزرگتر که شد فعالیتهای ادبی داشت اما هیچ وقت انعکاس بیرونی نداشت و من متوجه نشده بودم که پریناز این حجم نوشته از خودش دارد. قبل از رفتناش به لندن بود که تازه متوجه یک چمدان بزرگ از کاغذ و حتی دستمال کاغذی که نوشتههایش روی آن بود، شدم».
مادر پریناز فهیمی با اشاره به انتخاب نام «خاشخاشی با الف» از سوی خودش پیش از مرگ، گفت: «حتی میگفت باید زیر عنوان بنویسم، شاطر پریناز فهیمی».
زهرا رضایی از برآورده شدن یکی از آرزوهای پریناز فهیمی برای تاسیس یک بنیاد نیکوکاری به منظور افزایش کیفیت زندگی بیماران سرطانی، خبر داد. «بنیاد خیریه خورشید» امروز در ایران مشغول به کار است و به بیماران سرطانی ایرانی، افغانستانی، عراقی و هر که نیاز به کمک دارد، خدمات خود را ارائه میدهد.