سیاست و اخلاق؛ فراموش نکنیم مردم باید از اپوزیسیون گفتار و رفتار انقلاب ملی و دموکراتیک را بشنوند و ببینند

جمعه ۲۲ تیر ۱۴۰۳ برابر با ۱۲ ژوئیه ۲۰۲۴


پرویز هدایی – «وقتی برای رسیدن به هدف هر وسیله‌ای مجاز گردد، آنگاه جهان تبدیل به جهنمی‌ هولناک می‌گردد». این عبارت برگرفته از رمان «تسخیرشدگان» از فئودور داستایوسکی نویسنده بزرگ روسیه است.

هنگامی‌که در بهار ۱۳۶۶ از بلندگوی زندان فتوای جدید خمینی که در آن دولت را مجاز می‌شمرد تا در صورت نیاز  اصول دین را  نادیده گرفته و مسجد را هم تخریب کند، فتوائی که به «حفظ نظام اوجب واجبات است» معروف شد، به یاد دارم وقتی این سخنان را شنیدم، به راستی خشکم زد. چگونه ممکن است رژیمی‌ علنا اعلام کند: برای ما فقط بقای خود مهم است و دیگر هیچ.

واقعا شگفت‌انگیز بود؛ رژیمی‌ که عملا همه اصول اخلاقی و وعده وعید‌هایش را  زیر پا گذاشته بود، اکنون بر جنایات و خیانت‌هایش مهر رسمی و الوهیت می‌زد.(۱)

آیا سیاست یعنی زرنگی و دروغگویی؟

ماکس وبر در کتاب «دین، قدرت و جامعه» می‌گوید: «ملاحظات اخلاقی وجود دارند که کنشگر سیاسی در مقام تصمیم‌گیری و عمل سیاسی باید آنها را در نظر گیرد».

آیا جهان سیاست، جهان گرگ‌هاست؟ البته که نه. سیاست فاقد هر نوع اخلاق، مطلوب خامنه‌ای و بیت اوست. چهره راستین و ایده‌آل سیاست ترکیبی از اندیشه سازنده و قلبی گرم از امید و همراه با بهترین آرزوها برای آینده  انسان‌هاست.

سیاست فاقد هر نوع قاعده و بی‌اعتنا به اصول و حتی عواطف انسانی فقط در نظام‌های فکری تمامیت‌خواه و فاشیست (اسلامی و غیراسلامی) قابل درک است؛ یعنی نظام‌هایی که توهم برپائی ناکجاآباد با  به مسلخ بردن همه آنچه را دارند که حاصل قرن‌ها هنر، دانش و تمدن بشری  است. و تنها در این تفکر است که حتی مادر در جلو دوربین خواهان اعدام فرزند می‌شود(۲) و یا فرزند پدر را به پلیس لو می‌دهد.(۳)

اما سپهر سیاسی در جهان لیبرال، اگرچه هنوز با ایده‌آل فاصله دارد، اما در چهارچوب معینی به قواعدی پایبندست که به چند نمونه در این رابطه اشاره می‌شود:

۱ـ «رسوایی بارشل» (۴): هنگامی‌ که در جریان انتخابات در یکی از ایالت‌های شمالی آلمان، روشن شد که نخست وزیر آن ایالت، بارشل، با استخدام کارآگاه خصوصی و تطمیع پاره‌‌ای افراد دست به جمع‌آوری اطلاعات و پخش شایعات در رابطه  با رقیب انتخاباتی خود از حزب سوسیال دموکرات زده است، کاملا عرصه را به رقیب باخت و حتی کشور را ترک کرد.

۲ ـ رسوایی واترگیت (۵): در سال ۱۹۷۲ نصب غیرقانونی وسایل شنود در مقرّ حزب دموکرات آمریکا که به فرمان پرزیدنت نیکسون صورت گرفته بود، به یک رسوائی سیاسی منجر گردید که در پی آن نیکسون در ۱۹۷۴ استعفا داد.

۳ـ انعکاس  منفی روش‌های ناسالم در«فراکسیون ارتش سرخ»  آلمان (۶):  گروه تروریستی «فراکسیون ارتش سرخ» که از اواخر دهه ۶۰ تا اواخر دهه ۹۰  قرن ۲۰ در آلمان فعال بود، بعد از دستگیری رهبران اولیه‌اش، دست به یک رشته گروگانگیری از مردم عادی ،به منظور مبادله آنها با زندانیان خود زد. اما این اقدامات از سوی حتا رهبران زندانی این سازمان نیز مورد انتقاد قرار گرفت: ما  نباید  برای نجات خود مردم بی‌گناه را به خطر اندازیم.

این نمونه‌ها نشانگر آنست که در جوامع لیبرال غرب که« اسلامیست»‌ها مدام آنها را با انواع شیاطین مقایسه می‌کنند، سیاست چهره‌ای به مراتب انسانی‌تر از چهره مخوف آن در جمهوری اسلامی دارد. هر یک از موارد یادشده روزانه به تکرار و در ابعادی به مراتب گسترده‌تر در جمهوری اسلامی به وقوع می‌پیوندد، بدون آنکه کمتر عواقبی برای مسببان آن داشته باشد، حتی گروه‌های تروریستی سعی در رعایت اصولی دارند که در قاموس جمهوری اسلامی شناخته شده نیست.

«کمپینِ ایجادِ شرمساری» و جای آن در انقلاب ملی

چند سالی است که  فعالین جنبش شکل نوینی را به نافرمانی مدنی افزوده‌اند: «کمپینِ ایجادِ شرمساری» و بدینگونه  می‌کوشند صف‌شکنان جنبش را متوجه حرکات نادرست خود کرده و تشویق به فکر کردن به پیامدهای اعمال خود نمایند.

مسعود نقره‌کار در این رابطه می‌نویسد: «گروه‌هایی از ایرانیان ” کمپین”ی در خارج از ایران سامان داده‌اند با عنوان ” کمپین ایجاد شرمساری”. این مجموعه اعلام کرده‌اند وابستگان به حکومت اسلامی و حامیان این حکومت  در خارج از ایران را در رابطه با وابستگی و همکاری و حمایت‌شان از حکومتی جنایتکار مورد پرسش قرار می‌دهند  تا هم روشنگری کرده باشند و هم حس شرم و شرمساری را در آنها بیدار و فعال کنند، شاید از این طریق در فکر و کردار آنان تغییری ایجاد شود و از رژیم جهل و جنون و جنایت فاصله بگیرند.  مشروط بر اینکه  برای ” ایجاد شرمساری” از اعمال خشونت و خشونت زبانی فاصله گرفته شود. زبان و رفتارِ ایجاد شرمساری می‌باید زبانی تلطیف شده ، پرسشگرانه، روشنگرانه و آموزنده باشد. حس شرم آموختنی‌ست، باید آن را آموخت و آموزش داد»

اما در عمل «کمپینِ ایجادِ شرمساری» چگونه پیش می‌رود؟(۷)

می‌توان گفت که اصل دوری از خشونت در زبان و رفتار و توجه به ماهیت هدایتگرانه و نه تهاجمی‌ این حرکت در بسیاری از اینگونه  اکسیون‌ها رعایت شده، مثلا جمعیت کوچکی در روبروی محل برگزاری یک مراسم حکومتی تجمع کرده و به کسانی که مایل به شرکت در مراسم‌اند، تذکر می‌دهند که این تجمع در چه راستاست و برگزارکنندگانش چه در سر دارند.  این اکسیون‌ها معمولا فیلمبرداری شده و در فضای مجازی به نمایش گذاشته می‌شود؛ بدین ترتیب می‌توان تصور کرد کسانی که با این اقدامات رژیم و اهداف آن آشنا نبوده‌اند، روشن می‌شوند؛ و به کسانی هم که در مراسم شرکت کرده‌اند ندا می‌دهیم: آگاه باش چه میکنی!

اما در سال‌های اخیر اینگونه اکسیون‌ها ابعاد جدیدی یافته‌: چند نفر به کسانی که در یک مراسم دولتی، مثلا رای‌گیری، شرکت کرده‌اند، نزدیک می‌شوند و گاه راه را بر آنها می‌بندند و بعضا دشنام‌های رکیک و جنسی نثارشان می‌کنند، این برخورد غیراخلاقی فیلمبرداری شده و در فضای مجازی به نمایش درمی‌آید.

در هفته‌های اخیر همزمان با به اصطلاح « انتخابات ریاست جمهوری» دامنه اینگونه اکسیون‌ها گسترش یافت و بیش از پیش زیر نور دوربین خبرنگاران قرار گرفت و به مناظره‌های تلویزیونی هم کشیده شد.

مقاومت مدنی نمی‌کوشد توده‌ها را با ایجاد وحشت رهنمون شود

همسر کلاوس اشتاوفن‌برگ، افسری که به جان هیتلر سوء قصد کرده بود، در خاطراتش با عنوان «رهبر کودتای ژوئیه ۱۹۴۴ علیه هیتلر» می‌نویسد: «با گذشت زمان و در جریان تدارک کودتا علیه هیتلر متوجه شدم که او رادیکال‌تر می‌شود؛ گویی پاره‌ای از ویژگی‌های هیتلر اما در نقطه‌ی مقابل وی!».

هم در استدلال‌های مطرح در استدلال طرفین و هم در کامنت‌هایی  که در مورد آنها می‌خوانیم، اظهاراتی از این دست می‌بینیم:

۱ ـ آنها به زن‌ها و دختران ما توهین کرده‌اند، و شرم‌آورتر اینکه به شهبانو و پادشاه فقید چه بسار بی‌احترامی‌ها که روا داشته‌اند.

۲ ـ از مردمی‌ که پنجاه سال هستی‌شان به تاراج رفته، در معرض انواع تجاوزات بوده‌اند، جز اینگونه واکنش‌ها انتظاری نیست.

پاسخ دقیق و علمی‌ به این اظهارات از حوصله این نوشته خارج است ولی به اختصار اشاره می‌کنم: ما رو در روی رژیمی‌ تمامیت‌خواه (۸) که دهه‌هاست همه چیز، از جمله ملت ایران، را فدای بقای خود کرده و به ابتدائی‌ترین اصول اخلاقی و اجتماعی بی اعتناست، چنانکه حتی آیت‌الله منتظری در نامه خود به خمینی در ۱۳۶۷ نوشت: آنچه را اکنون در زندان‌ها شاهدیم هرگز از زندان‌های شاه نشنیده بودیم، مقایسه رفتار خود با چنین رژیمی‌ و از این منظر حقانیت خود را توجیه کردن، تفاوتی با مقایسه خود با شیطان ندارد.

باید بسیار مراقب پدیده‌ای بود که همسر سرهنگ اشتاوفن‌برگ به آن اشاره داشته است؛ یعنی اپوزیسیون در مبارزه با رژیمی‌ که به هیچ معیار و ارزشی پایبند نیست، لکه‌هائی از کثافت آنرا به خود نگیرد. ما به عنوان اپوزیسیون دموکراتیک  اجازه نداریم شیوه «ایجاد رعب و وحشت » را  در میان مردم برای رسیدن به اهداف خود دنبال کنیم (در میان سرکوبگران مسئله کاملا متفاوت است).

بعلاوه از آنجا که من خودم از خانواده‌ای کاملا سیاسی می‌آیم، با اطمینان می‌گویم که در قاموس این خانواده‌ها چنین واژگان و سلوکی را معمولا نمی‌یابید، نگاه کنید به واژگان مادر خدانور، نیکا، پژمان، پدر سارینا و محمد مهدی و…

در کمپین«ایجاد شرمساری» هم معمولا اگر چند نفر از افراد  با تجربه  سیاسی همراه گروه بوده‌اند، مرز‌ها رعایت شده است. کمپین«ایجاد شرمساری» چنانکه در آغاز مقاله آمد هدفش «روشنگری» و «ایجاد شرمساری» در مورد افرادی است که دچار «خطا‌های فاحش سیاسی» و لطمه زدن به مبارزه مردم شده‌اند. شیوه مبارزه نه «اوباش‌گری»(۹) و نه اذیت و آزار است.

لازم می‌بینم به پاره‌ای از اعتراضات در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» اشاره کنم که در آنها از بعضی عبارات غیرمتعارف  استفاده شد یا می‌شود. گویا «نسل زد» حدود و تعاریف را برای خود جابجا کرده(۱۰ )،  اما نباید فراموش کرد که نسل جوان (نسل «زد») مخاطب‌اش نظام ، سردمدارش خامنه‌ای و ارگان‌های سرکوب‌اش همچون سپاه است، ونه مثلا فردی که به دلایلی تصمیم گرفته در انتخابات نمایشی شرکت کند  (البته «وابستگی» هم می‌تواند یکی از دلایل مشارکت  باشد).

حیات سیاسی اپوزیسیون را از آلودگی‌ها پاک نگه داریم

به یاد دارم در آغاز فعالیت سیاسی خود، با یکی از دوستان بر سر اینکه چگونه می‌توان یک گروه را از نفوذ دشمن ایمن نگه داشت بحث می‌کردم و او به درستی در کنار عوامل دیگر، به نقش فرهنگ اشاره می‌کرد و اینکه گروه‌های سیاسی بنا به دیدگاه‌هایشان، معمولا  ویژگی‌های فرهنگی را نیز نمایندگی می‌کنند، که بآ دقت در آنها، می‌توان تا اندازه‌ای آنها را از افراد نفوذی، چه از جانب رژیم جمهوری اسلامی وچه از جانب گروه‌های دیگر، تشخیص داد.

از سوی یگر، باید همیشه در پس‌زمینه ذهن خود به یاد داشت: آنچه برای ما بدیهی است، ممکن است برای دیگری بدیهی نباشد. برای من قابل تصور است که درصدی، هرچند اندک، از هر قشری به هر دلیلی، مثلا قشر زحمتکش به خیال ارزان شدن «نان» در این انتخابات شرکت کرده‌ باشد و در شرایطی که ۷۰ درصد ایرانیان زیر خط فقر زندگی می‌کنند، این رفتاری غیرقابل تأیید اما قابل فهم است. در خارج کشور نیز تحلیل غلط و یا منافع شخصی می‌تواند عامل شرکت پاره‌ای از افراد در انتخابات رژیم باشد.

از این رو برخی برخوردهای خشن و رو در رویی‌های همراه با دشنام و کلمات رکیک که در روزهای رأی‌گیری تیرماه ۱۴۰۳ در خارج کشور پیش آمد نه تنها خطا بلکه خطرناک هم می‌تواند باشد چرا که رژیم می‌تواند با مانور دادن روی آن علیه اپوزیسیون استفاده کند و به عوام‌فریبی بپردازد.

شاید بد نباشد این سخنان اردشیر زاهدی را در روزهائی که هنوز حواس و تمرکزش سر جایش بود، یادآور شوم که لعنت بر من و کسانی شبیه من که پاره‌ای از اشتباهات را دیدیم و از گفتن آن به پادشاه فقید خوداری کردیم.

آینه چون نقش تو بنمود راست
خود شکن آیینه شکستن خطاست

*پرویز هدایی دانش‌آموخته مهندسی نرم‌افزار در آلمان و زندانی سیاسی سابق


۱ ـ از نمونه‌های این اعمال ناشایست می‌توان به وعده‌ای که خمینی در پاریس مبنی بر عدم سپردن امور کشور به دست روحانیت داد ذکر کرد. وعده‌ای که پس از دو سه سال اثری از آن باقی نماند؛ یا به نحوه برخورد او با مخالفین و وضع زندان‌ها اشاره کرد که شاید نامه آیت‌الله منتظری به خمینی در۱۳۶۷ پرتوی بر آن افکند.
۲ـ  در بحبوحه اعدام‌های سال ۶۰ دوربین تلویزیون جمهوری اسلامی مادر و پسری را نشان می‌دهد که مقابل هم نشسته‌اند. پسر زار می‌گرید و التماس مادری می‌کند که جلوی او نشسته و می‌گوید: «وقتی محارب خدا باشی، نمی‌خواهمت…»
۳ـ پاولیک موروزوف معروف به «پیشاهنگ شماره یک» پسربچه دهقانی بود که بر اساس تبلیغات استالینی، پدر خود را که تمام محصول خود را به گماشتگان استالین تحویل نداده بود، لو داد و موجب اعدام او گردید.
۴- Barschel-Affäre
۵- Watergate Scandal
۶- Red Army Fraction
۷ـ البته بسیاری از اکسیون‌های شرمنده‌سازی ممکن است اظهار کنند که ما ربطی به این کمپین نداریم، اما چون همه آنها در عمل کار یکسانی را انجام می‌دهند، آنها را در اینجا   تحت نام کمپینِ ایجادِ شرمساری بررسی می‌کنیم.
۸ـ البته که رژیم اکنون به نظامی‌ دزدسالار، متشکل از ده‌ها باند مافیائی تغییر چهره داده.
۹- Mobbing
۱۰- ـ در این مورد مشاهبت‌هائی در جنبش ۱۹۶۸ در غرب می‌توان یافت.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۴ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=353829