محمد حبیبی فعال صنفی آموزگاران و سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران به شش ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شد.
محمد حبیبی فعال صنفی آموزگاران با انتشار حکم دادگاه در شبکه «ایکس» نوشته «در پروندهای که در اعتراض به مسمومیتهای سریالی دانشآموزان تشکیل شده بود، به شش ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شدم.»
محمد حبیبی گفته «همانطور که در دادگاه گفتم دفاع از حقوق دانشآموزان یکی از وظایف اصلی هر فعال صنفی معلم است. از وکیلم رامین صفرنیا بابت کمک و همراهی همیشگی سپاسگزارم.»
بر اساس حکم صادرشده شعبه دوم دادگاه انقلاب شهرستان شهریار، محمد حبیبی را از جمله به دلیل اظهاراتش در فضای مجازی به «تبلیغ علیه نظام» متهم کرده است.
در پرونده ای که در اعتراض به مسمومیت های سریالی دانش آموزان تشکیل شده بود ، به شش ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شدم .
همانطور که در دادگاه گفتم ، دفاع از حقوق دانش آموزان یکی از وظایف اصلی هر فعال صنفی معلم است .
از وکیلم رامین صفرنیا بابت کمک و همراهی همیشگی سپاسگزارم . pic.twitter.com/gB2edwSycU— محمد حبیبی (@mhkh58) July 22, 2024
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهام محمد حبیبی در تاریخ نهم تیرماه ۱۴۰۳ برگزار شده بود. پیشتر در نخستین روزهای تیرماه امسال فعالان صنفی گزارش دادند که محمد حبیبی برای دفاع درباره اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی کشور» به شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامی شهریار احضار شده است.
این پرونده در حالی برای محمد حبیبی گشوده شد که او پیشتر با همین اتهام و در پروندهای مشابه در رابطه با اظهار نظر درباره مسموم ساختن سازمانیافته دانشآموزان محاکمه شده بود!
محمد حبیبی اواسط فروردین ۱۴۰۲ توسط مأموران امنیتی در محل کار خود بازداشت و اواخر اردیبهشتماه همان سال با قرار وثیقه از بند ۲۰۹ زندان اوین آزاد شد. کیفرخواست این فعال صنفی در این پرونده اوایل اردیبهشت ۱۴۰۲ صادر و پرونده وی به دادگاه انقلاب شهریار ارجاع شد.
مسموم ساختن دانشآموزان در مدارس عمدتا دخترانه از نهم آذر ۱۴۰۱ در قم آغاز شد و ماهها در سراسر ایران جریان داشت. این رویداد سبب مسموم شدن هزاران دختر و پسر دانشآموز در سطح کشور شد و با وجود ادعای نهادهای امنیتی و انتظامی برای پیگیری این ماجرا، هیچوقت نتایج تحقیقات این نهادها اعلام نشد و در نهایت کل ماجرای تروریستی گسترده در سطح کشور را به «بمبک بدبو» مرتبط دانستند.
نجات بهرامی یکی از مقامات پیشین وزارت آموزش و پرورش در گفتگو با «کیهان لندن» مسموم ساختن دانشآموزان را اقدامی از سوی جریانی در درون حکومت اعلام کرده بود.
تیرماه امسال وقتی بار دیگر محمد حبیبی برای پروندهای مشابه احضار شد، با انتشار مطلبی در شبکه «ایکس» این احضار را «غیرقانونی» خواند و نوشت: «برای پروندهای که یکبار محاکمه شدهام، به دادگاه احضار شدهام.» این فعال صنفی فرهنگیان در ادامه نوشته «در حالی که عاملان آن حوادث هرگز بازخواست نشدهاند، امثال من، ضیا نبوی و هستی امیری باید تاوان اعتراض بحقمان را بدهیم.»
برای پرونده ای که یکبار محاکمه شده ام ، به دادگاه احضار شده ام .پرونده مربوط به بازداشت فروردین ماه گذشته در اعتراض به مسمومیت های سریالی در مدارس هست .
در حالیکه عاملان آن حوادث هرگز بازخواست نشده اند ، امثال من ، #ضیا_نبوی و #هستی_امیری باید تاوان اعتراض بحق مان را بدهیم pic.twitter.com/YhIDKlVAqn— محمد حبیبی (@mhkh58) June 23, 2024
محمد حبیبی پیشتر در تاریخ دهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، در ارتباط با پروندهای دیگر توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و در تاریخ نوزدهم بهمنماه همان سال، از زندان اوین آزاد شده بود. جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات محمد حبیبی در این پرونده در مهرماه ۱۴۰۱ در دادسرای اوین برگزار شد.
محمد حبیبی در آبان ماه ۱۴۰۱ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهام اجتماع و تبانی به سه سال و هفت ماه، بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس، دو سال محرومیت از فعالیت و عضویت در گروه ها و منع خروج از کشور محکوم شده بود.
پرونده جدید علیه محمد حبیبی آنهم در رابطه با پروندهای که یکبار پیشتر در آن محاکمه شده نشان از تشدید فضای سرکوب در کشور در آستانه انتخابات نمایشی ریاست جمهوری اسلامی دارد که قرار است هشتم تیرماه برگزار شود.
محمد حبیبی پس از آنکه به محمد فاضلی مشاور فرهنگی مسعود پزشکیان که فعلا فقط نامزد انتخابات نمایشی است انتقاد کرد، به قوه قضاییه احضار شده است!
محمد فاضلی در جریان یک مناظره تلویزیونی هنگامی با توضیحاتی از سوی مشاوران سعید جلیلی درباره آنچه «اخراج از دانشگاه» خوانده روبرو شد، قهر کرد و با غضب میکروفون را بر زمین کوفت و استودیو را ترک کرد.
محمد حبیبی با کنایه به بیانیه حمایتی محمد فاضلی از شرکت در انتخابات نوشته بود: «سخت بود آقای محمد فاضلی؟ دفعه بعد که خواستی بیانیه روزنهگشایی بدهی ، به هزاران معلم و دانشجو و کارگری فکر کن که بازداشت شدند، کتک خوردند، حبس کشیدند، تحقیر شدند و اخراج شدند. به آن بازنشسته ای که در مقابل چشمان همسرش، دستش را شکستند. به دخترانی که هر روز سرکوب میشوند.»