تفکر انتقادی و خلاق در  فیلمسازی

- چندی پیش دکتر حمیده جوادی در مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه سواس در ارتباط درباره تلاقی اندیشه انتقادی و هنر مدرن به سخنرانی آنلاین پرداخت.
- «تفکر انتقادی بیشتر ارزیابی‌کننده است در حالی که تفکر خلاق در تلاش برای فراتر رفتن از مرزها و به دنبال دستیابی به چیزی نوین و ابتکاری است. به عبارت دیگر، قصد تفکر خلاق ساختن چیزهای جدید و تغییر در واقعیت است در حالی که قصد تفکر انتقادی تحلیل کردن واقعیت و پدیده‌هاست. مستقل از اینکه ما چه راهی را در پیش گیریم، در تفکر خلاق  هدف نهایی تولید ایده‌های جدید، منحصر به فرد، مفید و شایسته‌ی پیش بردن است.  تفکر انتقادی معمولاً مرحله بعد از تفکر خلاق است به منظور ارزیابی اینکه آیا ایده‌های جدید تولیدشده در عمل قابل پیاده کردن هستند یا نه.»
- «در تفکر انتقادی ما به دور از شنیده‌ها و عقیده‌ها، تمرکزمان را بر بررسی شواهد عینی قرار می‌دهیم تا بتوانیم برای دیدگاه‌های خود داده‌های عینی و قابل اتکا به دست آوریم تا از آنها بطور موثر دفاع کنیم. در عین حال ما باید نسبت به شواهد جدید هم گوش شنوا و برخوردی باز داشته باشیم. در تمام این مراحل هم ضروریست که نسبت به جهت‌گیری‌ها و گرایش‌های پوشیده‌ی خودمان نیز آگاه باشیم.»

یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳ برابر با ۲۸ ژوئیه ۲۰۲۴


چندی پیش دکتر حمیده جوادی در مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه سواس در ارتباط درباره تلاقی اندیشه انتقادی و هنر مدرن به سخنرانی آنلاین پرداخت. دکتر علی علوی رئیس مشترک مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه سواس جلسه سخنرانی را افتتاح کرد و به معرفی سخنران پرداخت.

حمیده جوادی دارای مدرک دکترای هنرهای سینمایی از دانشگاه اولستر در ایرلند است.  تخصص او در تلفیق مستند انیمیشن با تکنیک‌های خلاق، نوآورانه و تجربی است. دکتر علوی گفت که کارهای حمیده جوادی نه فقط جالب و دیدنی هستند بلکه بیننده را درگیر مسائل حاد جهانی نیز می‌کنند.  آثاری که او آفریده است ساختار روایت‌های کلاسیک را به چالش می‌کشند. دکتر جوادی قبل از دریافت مدرک دکترا از دانشگاه «تربیت مدرس» فوق لیسانس انیمیشن دریافت کرده بود. او در کلاس‌های  عباس کیارستمی نیز شرکت کرده  و کاری مشترک با این کارگردان برجسته سینمای ایران دارد. به دنبال این مقدمه، دکتر حمیده جوادی قبل از آغاز سخنرانی یکی از آثارش با عنوان «دیالوگ» را به نمایش گذاشت.

دکتر حمیده جوادی

به دنبال نمایش فیلم، وی گفت که سخنرانی درباره  یکی از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین مسائل در تولید فیلم،  یعنی  تفکر انتقادی در فیلمسازی خلاق است.  یا به عبارت دیگر، تقاطع و تلاقی تفکر انتقادی با فیلمسازی خلاق است. او توضیح داد که ابتدا  به تعریف تفکر انتقادی  و اینکه چگونه تفکر انتقادی تفکر خلاق را تکمیل می‌کند، می‌پردازد و سپس وارد این بحث خواهد شد که چگونه و با کاربست چه شیوه‌هایی می‌توان مهارت تفکر انتقادی را رشد و توسعه داد و در پایان به این موضوع خواهد پرداخت که تفکر انتقادی چگونه در بستر تولید فیلم عمل می‌کند.

آنچه در ادامه می‌خوانید محتوای این سخنرانی است که به انگلیسی ایراد شده و برای علاقمندان توسط کیهان لندن به زبان فارسی تنظیم شده است.

«بنیاد تفکر انتقادی بری بودن  از هر نوع  جبهه‌گیری و پیش‌فرض است. در تفکر انتقادی قبل از قضاوت درباره پدیده‌ای لازم است که ما به تحلیل دقیق اطلاعات دریافت کرده بپردازیم. بنابراین برای به دست آوردن مهارت در تفکر انتقادی باید هنگام مواجهه با اطلاعات، تا حد امکان خودمان را از پیش‌فرض‌ها خالی کنیم. در عین حال، باید قادر باشیم استانداردهای لازم را بطور منظم و مداوم در دریافت و پردازش اطلاعات به کار ببندیم.

فکر خلاق اما نوعی برخورد ابتکاری و نوین به مسائل و راه‌حل‌هاست؛ به سخن دیگر، توانایی اختیار کردن زاویه دید جدید است. تفکر انتفادی یک دیسیپلین منطقی و متوالی برای مستدل ساختن، تحلیل، ارزیابی و تفسیر اطلاعات به منظور رسیدن به قضاوت‌ و تصمیم‌گیری مبتنی بر آگاهی است. وقتی می‌خواهیم مسئله‌ای را حل کنیم و یا به قضاوت درباره چیزی برسیم، تفکر انتقادی و تفکر خلاق مهارت‌های تکمیل‌کننده در مراحل مختلف سر و کار داشتن با واقعیت هستند. تفکر خلاق یعنی تولید ایده‌های جدی و مفید. در عین حال به یاد داشته باشیم که تفکر انتقادی و تفکر خلاق را با توجه به معنای درونی آنها باید از همدیگر تفکیک کنیم. تفکر انتقادی بیشتر ارزیابی‌کننده است در حالی که تفکر خلاق در تلاش برای فراتر رفتن از مرزها و به دنبال دستیابی به چیزی نوین و ابتکاری است. به عبارت دیگر، قصد تفکر خلاق ساختن چیزهای جدید و تغییر در واقعیت است در حالی که قصد تفکر انتقادی تحلیل کردن واقعیت و پدیده‌هاست. مستقل از اینکه ما چه راهی را در پیش گیریم، در تفکر خلاق  هدف نهایی تولید ایده‌های جدید، منحصر به فرد، مفید و شایسته‌ی پیش بردن است.  تفکر انتقادی معمولاً مرحله بعد از تفکر خلاق است به منظور ارزیابی اینکه آیا ایده‌های جدید تولیدشده در عمل قابل پیاده کردن هستند یا نه.

تفکر خلاق با نوآوری آمیخته است و شرایط  حل مسائل و مشکلات را مهیا می‌کند. کاربرد تفکر انتقادی و خلاق نه فقط به غنی‌سازی فرآیند یادگیری انسان کمک می‌کند بلکه آنرا دلپذیر هم می‌سازد. این مهارت‌ها می‌توانند در زندگی  به ما کمک کنند تا تصمیم‌های درست، سریع و آسان بگیریم. هرچه بیشتر ما در عمل تفکر انتقادی و خلاق را به کار ببندیم طبیعتاً در آنها مهارت بیشتری به دست می‌آوریم.

در تفکر انتقادی ما به دور از شنیده‌ها و عقیده‌ها، تمرکزمان را بر بررسی شواهد عینی قرار می‌دهیم تا بتوانیم برای دیدگاه‌های خود داده‌های عینی و قابل اتکا به دست آوریم تا از آنها بطور موثر دفاع کنیم. در عین حال ما باید نسبت به شواهد جدید هم گوش شنوا و برخوردی باز داشته باشیم. در تمام این مراحل هم ضروریست که نسبت به جهت‌گیری‌ها و گرایش‌های پوشیده‌ی خودمان نیز آگاه باشیم.

اما پرسش مهمی که باید به آن جواب بدهیم اینست که چگونه می‌توانیم تفکر انتقادی را در فرآیند فیلمسازی به کار ببندیم؟ در اینجا باید چند نکته را مد نظر داشته باشیم.  تفکر انتقادی وسیله‌ای است که هم سازنده فیلم باید به کار گیرد و هم تماشاگر هنگام تماشای فیلم برای دریافت و تفسیر پیام‌های فیلم از آن بهره بجوید.

نکته اول اینکه ما به عنوان فیلمساز باید هرکدام از صحنه‌هایی را که در بستر فیلم  و یا در ساختار روایی آن قرار می‌دهیم، به دقت مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم تا ضرورت بودن آنها در متن فیلم منطقی و طبیعی باشد.

نکته دوم که باید مد نظرداشته باشیم میزانسن یا چیدمان اشیاء و بازیگران در قاب تصویری و حرکت بازیگران  و قرار گرفتن آنها در برابر و در کنار هم در قاب تصویر است.

نکته سوم ضرورت قراردادن  تعدد نقطه نظرات و دیدگاه‌ها در متن فیلم است. یعنی داستان فیلم از دید شخصیت‌های مختلف آن باید روایت شود. در نتیجه، فیلمساز باید تخیل داشته باشد که هر صحنه از فیلم را از نقطه دید کاراکترهای مختلف و اصلی در ذهن خود تجسم کند.

نکاتی که تماشاگر باید مد نظر قرار دهد از این قرارند:

تماشاگر هنگام تماشای فیلم باید عواملی مانند نور، لباس و صحنه‌آرایی را به دقت مورد مشاهده قرار دهد زیرا اینها عواملی هستند که در تولید معانی فیلم نقش موثر دارند.

نکته دوم آنکه تماشاگر باید به نقش و سهم  کار دوربین و مرحله تدوین در جلو بردن داستان توجه خاص داشته باشد.

نکته سوم، شناخت دقیق جایگاه  لنز در تصویر و تاثیری است که نوع لنز بر ذهن تماشاگر می‌گذارد.

‌نکته چهارم آنکه داستان فیلم باید طوری روایت شود که تماشاگر راقادر سازد از جهت‌گیری‌های بالقوه فیلم آگاه شود.

نکته پنجم آنکه تماشاگر باید نسبت به خوانش مجدد متن برخورد بازی داشته باشد و حاضر باشد فیلم را چند بار تماشا کند تا هربار نکات و لایه‌های معنایی جدید و شاید پنهانی را در آن بیاید و به تفسیرهای جدیدی از شالوده فیلم دست یابد.

نکته ششم، درگیری فعال تماشاگر با متن فیلم است به این معنا که فیلم را دقیق تماشا کند و به بحث در مورد عوامل زیبایی‌شناختی و محتوایی آن بپردازد. یعنی تماشاگران مشاهدات خودشان را با دیگر تماشاگران فیلم  به اشتراک بگذارند و با هم وارد داد و ستد و «توفان اندیشه‌ها» ‌شوند تا به ژرفای معنایی فیلم و ارزش‌های هنری آن بیشتر دست یابد.

چند نکته‌ای که برشمردم فیلمساز را قادر می‌کند با احاطه بیشتری فیلم را جلو ببرد و تماشاگر را قادر می‌سازد که درک عمیق‌تری از آن بیابد.

تفکر انتقادی در شخصیت‌پردازی و روایت تصویری نیز نقش موثر بازی می‌کند. گزافه نیست اگر بگویم در مرحله پیشاتولید، فیلمساز باید بررسی‌ها و تحلیل‌های متعددی انجام دهد.

تفکر انتقادی می‌تواند ابزار قدرتمندی در دست فیلمسازان برای تقویت و تشدید تاثیر عاطفی فیلم‌شان باشد.

دیگر آنکه تفکر انتقادی به فیلمساز در شناخت تماشاگران خود کمک می‌کند. از جمله او را قادر می‌سازد که از امیدها، آرزوها  و واهمه‌های آنها آگاهی داشته باشد.

تفکر انتقادی به فیلمساز کمک می‌کند تا فراتر از کلیشه‌ها برود و قالب‌های مرسوم و رایج را به چالش کشد. به عنوان فیلمساز ما به هیچ وجه نباید با یک طرح داستان کلیشه‌ای و دارای لحظه‌های عاطفی کاملاً قابل پیش‌بینی، همراه شویم.

فیلمساز همواره باید از خود  بپرسد که آیا شخصیت‌ها و داستان فیلم‌اش برای تماشاگر قابل قبول می‌توانند باشند یا نه؟  آیا تماشاگر می‌تواند با شخصیت‌های فیلم درگیر شود و نگران آنچه باشد که برای آنها اتفاق می‌افتد؟ به این ترتیب،  تفکر انتقادی برای خلق یک سناریوی تاثیرگذار کمک مهمی است.

از آنجا که فیلم یک رسانه تصویری است، کاربرد تفکرانتقادی در مورد عوامل تصویری، مانند کلیدی است برای درک تاثیر روانی فیلم. به عبارت دیگر، کلیدی است برای فراتر رفتن از ظاهر قضایا و رمزگشایی از نمادها، تمثیل‌ها و استعاره‌ها. این امر واکنش عاطفی تماشاگران را قوی‌تر می‌کند. رنگ و نورپردازی بر روح و روان تماشاگران تأثیر خود را می‌گذارند.

در ارتباط با موسیقی فیلم و افکت‌ها یا جلوه‌های صوتی نیز باید گفت این عوامل نقش بزرگی در ارتباطِ تماشاگر با فیلم بازی می‌کنند. موسیقی در ایجاد و تشدید فضاسازی و تاثیرعاطفی و در انتقال پیام اصلی  فیلم سهم بسزایی دارد.

تکنیک تدوین نیز به‌خصوص در زمینه ریتم‌ دادن به فیلم و «دستکاری» یا جهت دادن به عواطف تماشاگران نقش مهمی ایفا می‌کند. ریتم سریع و یا کُند هریک تاثیر خاص خود را دارند. مثلا ریتم تند نوعی شرایط اضطراری و شتاب و هیجان‌زدگی را القاء می‌کند، در حالی که موسیقی دارای ریتم کنُد، آرامش و آسایش خاطر را می‌رساند.»

حمیده جوادی در بخش‌ پایانی سخنرانی خود صحنه‌هایی از یکی دیگر از فیلم‌های خود را با عنوان «پاترن»  که  در ایران فیلمبرداری شده  به نمایش گذاشت.  فیلم فضایی سوررئالیست دارد و فیلمساز سعی کرده  مفاهیم پیچیده‌ای را با نشان دادن بدن‌های بدون سر القاء کند از جمله برای نشان دادن تفکیک و تجزیه بدن زن  از اشکال هندسی و انعکاس آینه‌ای کمک گرفته است. موسیقی این فیلم تلفیقی از  موسیقی ایرانی و موسیقی غربی است، که نقش مهمی در فضاسازی فیلم دارد.

نکته‌ای که در پایان دکتر حمیده جوادی مطرح کرد این بود که تفکر انتقادی در فیلمسازی تلفیق ادراک شناختی با تجربه فیلمسازی است و خودش نیز در عمل یاد گرفته است که دو برخورد و رویکرد را از هم متمایز کند که به وی کمک کردند که این سبک کار و پژوهش در تولید تصویری را در چارچوبی قرار دهد که ترکیبی است از تولید تصویری و پژوهش در تحلیل گفتمانی. سبک کاری که فیلمساز با کار روی تصویر و نیز جنبه ادبی فیلم به کار می‌بندد.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۳ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=354730