اومبرتو اِکو: از «نامِ گل سرخ» تا «شماره‌ی صفر»

دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ برابر با ۲۲ فوریه ۲۰۱۶


اومبِرتو اِکو، نمادشناس، فیلسوف، کاوشگر سده‌های میانه، و رمان‌نویس برجسته‌ی ایتالیایی، هفته‌ی گذشته در ۸۴ سالگی چشم از جهان فرو بست.

شاید بتوان اِکو را از پُرکارترین نویسندگان در دنیا نام برد که با در دست داشتنِ پرچمِ مخالفت با تزِ توطئه، به مبارزه با اندیشه‌ی فراموشخانه (فراماسونری) در لابیرانت تاریخ می‌رود، خداباورمندی که خدا را نفی می‌کند تا به حقیقتِ همه چیز در جهان پی ببرد، به کنکاشِ نماد و اسطوره می‌پردازد تا همزادِ هومر شود، به هر دو جهان سفر می‌کند تا تداعی کننده‌ی دانته‌ی هموطن‌اش باشد، گفتگوی تمدّن‌ها را دوست دارد تا شوالیه‌ی خستگی ناپذیر پاد-هانتینگتون بخوانَندَش، اندیشه‌ی در سایه به او لقبِ «شرلوک هولمز»ِ ادبی می‌دهد، و در دنیای سینما به استَنلی کوبریک شبیه است.

از نقطه نظر نمادشناسی یا نشانه‌شناسی، اِکو می‌کوشید فرهنگ‌های بشری را از طریق علائم و نشانه‌ها نظیر کلمات، مذهب، نمادهای رسمی‌ و ملّی، پوشش ظاهری، موسیقی و حتّی فرهنگ فُکاهی، تفسیر کند. او تمام فرهنگ‌ها را به شکل شبکه‌ای از نشانه‌های درهم تنیده می‌دید؛ پیام‌هایی که می‌بایست رمزگشایی شوند تا معنای واقعی‌شان مشخص شود (بسیاری از منتقدانِ ادبی، این خاصیّتِ اِکو در رمزگشایی را رهنمونِ دَن براون خالقِ «رازِ داوینچی» می‌دانند). نگاهِ نقّادانه‌ی وی دربرگیرنده‌ی همه چیز بود. اومبرتو قادر بود خود را در موقعیت یک روشنفکر همه چیزدان و مغلطه‌گر جا بِزَند تا بتواند از نحوه‌ی خوردنِ حبوبات تا تفسیرِ مفهوم زیبایی، همه را هیپنوتیزم فلسفی کند. حاصل این فعالیت‌ها نیز انتشار بیش از ۲۰ عنوان کتابِ تحقیقی در کنار تدریسِ نشانه‌شناسی در دانشگاه معتبرِ بولونیا در ایتالیا بوده است. «تئوری نشانه‌شناسی» (۱۹۷۶) یکی از آنهاست.

اومبرتو اِکو

بسیاری اِکو را نمونه‌ی استثنایی از روشنفکری از جنس اروپا می‌دانند. این هنرِ فلسفی با الهیّات رهایی‌بخش (وام گرفته شده از تجربه‌ی تلخِ قرون وسطا که عصر تاریک‌اندیشیِ کلیسا نامیده می‌شود) تلفیق شده و توانسته ظرفیّتی بی انتها از قابلیّت پیش‌گوییِ آینده‌ی بشری به وجود آورد؛ بدین معنی که اومبرتو از تجربه‌ی سده‌های میانه برای ترسیمِ آینده‌ی جهان استفاده کرده است. او حصرِ خانگیِ ذهن در تکاپوی بهشتِ موهوم را مانعی برای آزاداندیشی می‌داند، ازاین رو، پا فراتر گذاشته و به نبردِ کلیسای کاتولیک می‌رود؛ تلاشی سخت برای رهاییِ ایتالیا از دست واتیکان و به نفعِ رنسانسِ برخاسته از فلورانس.

نام گل سرخ
«نام گل سرخ» نخستین و مشهورترین اثر اومبرتو اکو

اِکو در این مبارزه، سرمست از پیروزی، غبار از فرهنگِ از تبارِ دانته‌ی ایتالیا زدوده و به جهان نمایش می‌دهد. «نامِ گُلِ سرخ» عنوانِ داستانِ کشیشی زیرک برآمده از قرون وسطا (از زبانِ وردستِ او) است که به بهانه‌ی شرکت در مباحث الهی، پایَش به کلیسای صومعه‌ای در ایتالیا باز می‌شود، و با شنیدنِ خبرِ قتل‌های زنجیره‌ای چند راهبه، از کتابخانه و رساله‌ی منتشر نشده‌ی ارسطو (در بابِ تعریفِ علمِ کلامی از جهان و نه کلیات هستی که در بسته‌بندیِ دین در اختیار مردم قرار می‌گیرد و قابل پرسش و نقد نیست) و مباحث تعلیمی ‌خاک خورده‌ی مسیح سر در می‌آورد. این کتاب که انتظار می‌رفت با واکنشِ منفیِ دربارِ واتیکان رو به رو شود (و دلیل آن به چالش کشیدنِ مفهومِ سرنوشت بود)، در سال ۱۹۸۰ در اروپا چاپ شد و با بختِ بلندِ تکثیرِ بیش از ۱۰ میلیون نسخه (با ترجمه به ۳۰ زبان) همراه بود. این اثرِ اِکو، مانیفِستِ داستان‌های «شرلوک هولمز و دکتر واتسون» را تداعی می‌کند.

در سال ۱۹۸۸، داستان «آونگ فوکو» که به باور بسیاری بهترین نوشته‌ی اِکوی پُست مدرنیست است، ساخته و پرداخته شد. اومبرتو می‌کوشد از آموخته‌های فلسفیِ خود برای ترسیم چهره‌ی واقعیِ آونگ فوکو، که حرکت نمادین چرخش زمین را به نمایش می‌گذارد و تجسّمی ‌صوری از نظم در جهان است، برای مبارزه با «اندیشه‌ی توطئه» در پستوی نهانخانه‌ی ذهنِ تاریخِ همین جهان و محافلِ سرّی به عنوان سرچشمه‌ی رمزآلودگی و دست‌های پنهانی، از اهرمِ توطئه بهره جوید. او نه تنها تاریخ می‌سازد بلکه از تاریخ دفاعِ حقیقی می‌کند. این کتاب، داستانِ ۳ ویراستار در چاپخانه‌ای در شهر میلان ایتالیا است که تلاش می‌کنند هر واقعه‌ای را در تاریخ به تزِ توطئه نسبت دهند. اِکو امّا با ریختنِ اطلاعاتِ فراوان از تاریخِ علوم مختلفِ بشری در کاسه‌ی داستان، این نوشته را به سمساریِ ذهن تبدیل می‌کند. به عبارت دیگر، اگر فکر می‌کنیم هر چیزی که در دنیا اتّفاق می‌افتد از سرِ برنامه و توطئه‌ی قبلی بوده، باید بتوانیم ارتباط آنها را با هم پیدا کنیم.

شماره‌ی صفر
«شماره‌ی صفر» آخرین اثر اومبرتو اکو

برای به اصطلاح کَم نیاوردن نیز به بافتنِ تزِ توطئه می‌پردازیم. یعنی هر چیزی با چیزِ دیگر در ارتباط است و تاریخِ جهان و زندگیِ بشر پرداخته از این تصوّرات است. اِکو این باور را رّد کرده، بر تصادفی بودنِ اتّفاقات تکیه می‌کند؛ خط بطلان بر جعلِ تاریخ از سرِ توهّمِ توطئه، و تلاش برای ساختنِ تاریخی نوین از سرِ ضّدتوطئه می‌کشد. در نهایت، تلاش نویسنده برای رهاییِ ذهن است از وجودِ «برنامه برای همه چیز» و القای تفکّرِ باز برای عادی جلوه دادنِ رویدادها.

آخرین رمانِ اِکو «شماره‌ی صِفر» نام دارد که در سال ۲۰۱۵، در آخرین سال زندگی‌اش، منتشر شد. خبرنگاری جسور، به روح بِنیتو موسولینی دست دراز کرده و تَلَنگُرِ ادبی زده، و تاوانِ زیاد دانستن و فضولیِ رسانه ای‌اش را، تهدید به مرگ تعقیب می‌کند. نمادِ صِفر برگرفته از آموخته‌های نشان‌شناسیِ اِکو، بیان کننده‌ی عددی قبل از ۱ (به منزله‌ی شروعِ هر چیزی است) که وجود دارد، اگر بعد از عدد ۱ بیاید بر وزنِ رقم می‌افزاید و پیش از آن، معنا و وزنی ندارد. شماره‌ی صِفرِ روزنامه یعنی آن نسخه‌ی گرم کننده‌ی اوّلین تیراژِ فردا که به صلاح‌دیدِ سردبیر، چاپ نخواهد شد؛ آمیخته‌ای از هر آنچه از اومبرتو اِکوی ضدّ فاشیسم باقی‌مانده در قالبِ حقّه‌های رسانه‌ای، مافیای هشت پا در جهان، عشق، شایعه، مرگ، و پژواکِ تصادمِ قدرت‌هایی که ایتالیای بعد از جنگ جهانی دوم را ساخته‌اند.

مرگِ این فلسفه‌دانِ چریک مسلک، از دست دادنِ آثاری است که «متفاوت بودن» را به ذهن متبادر می‌کند. فقدانش برای اهل ادب و فلسفه ناخوشایند، و شاید برای واتیکان رهایی از نقدِ سمج باشد.

*تهیه و تنظیم: علیرضا اکبری

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=35606