برنامه جلسه اخیر «کانون فرهنگی پارس» در مورد تاریخچه هستهای ایران با سخنرانی دکتر بهرام غیاثی بود. احمد وحدتخواه سخنگوی هیئت مدیره «کانون فرهنگی پارس» نخست سخنران این جلسه را در ۳۱ اوت برگزار شد، معرفی کرد.
دکتر بهرام غیاثی دانشآموختهی دانشگاه واشنگتن (سیاتل) و مهندسی هستهای از امپریال کالج لندن و همچنین دانشآموخته رشته حقوق از دانشگاه لندن و حقوق بینالملل از یونیورسیتی کالج لندن است. تحقیقات، مقالات، همکاریهای رسانهای، و فعالیتهای دانشگاهی او بر منع گسترش سلاحهای هستهای، امنیت جهانی هستهای، و تروریسم هستهای و رادیولوژیک در سطح بینالمللی متمرکز است. کتاب وی در مورد «تهدید جهانی تروریسم هستهای و رادیولوژیک» توسط انتشارات معروف «روتلِج» تابستان آینده منتشر خواهد شد.
دکتر غیاثی سخنان خود را از این موضوع شروع کرد که از مدتها پیش به دکتر رضا قاسمی بنیانگذار و مدیر «کانون ایران» که اکنون با نام «کانون فرهنگی پارس» فعالیت میکند، قول داده بود که در مورد برجام در کانون ایران سخنرانی کند، ولی متاسفانه او دیگر در میان ما نیست.
وی سپس ادامه داد، تاریخچه انرژی هستهای ایران برمیگردد به سال ۱۹۵۴ که شاه فقید و شهبانو ثریا برای بازدید رسمی و دیدار با رئیس جمهور، ژنرال آیزنهاور، به آمریکا سفر نمودند. چند ماه قبل، در دسامبر ۱۹۵۳ ژنرال آیزنهاور در سخنرانی خود در سازمان ملل اعلام کرده بود که آمریکا حاضر است در چارچوب برنامه “اتم در خدمت صلح” تکنولوژی هستهای در اختیار کشورهای دوست و نیز کشورهایی که به دنبال دستیابی به تسلیحات هستهای نیستند، قرار دهد. در این بازدید در مورد این همکاری نیز بدون شک مذاکراتی انجام گرفته و مقدمات آن فراهم شد.
در سال ۱۹۵۵ معاهدهی «مودّت، همکاریهای اقتصاد، و حقوق کنسولی» بین ایران و آمریکا منعقد شد. این قرارداد زیربنای کلیه همکاریهای اقتصادی و دیپلماتیک با آمریکا شد. جالب است بدانید که در سال ۱۹۸۰، وقتی دانشجویان “خط امام” از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند، آمریکا بر مبنای همین قرارداد، جمهوری اسلامی را به دادگاه بینالمللی برد که محکوم و بر همین اساس و دو و نیم میلیارد دلار از داراییهای ایران در آمریکا مسدود شد. بخشهایی از این مبلغ به عنوان غرامت به گروگانهای اشغال سفارت آمریکا در تهران پرداخت شد.
در سال ۱۹۵۷ «قرارداد همکاری در زمینهی انرژی اتمی» بین ایران و آمریکا منعقد شد. در همان سال، مرکز تحقیقات هستهای سِنتو، در چارچوب “اتم در خدمت صلح” در بغداد گشایش یافت، و دانشمندان ایرانی به بغداد اعزام شدند. سِنتو عهدنامهای بین ترکیه، ایران، عراق، پاکستان و انگلیس بود و آمریکا هم پشت پرده عمل میکرد. پس از کودتای ژنرال قاسم، مرکز تحقیقات هستهای سِنتو درسال ۱۹۵۹ به تهران منتقل شد.
شاه فقید در سال ۱۹۵۹ و پس از انتقال مرکز تحقیقات هستهای سِنتو از عراق به ایران، تصمیم گرفت یک مرکز تحقیقات هستهای در دانشگاه تهران تأسیس نماید و با آمریکا وارد مذاکرات در این رابطه شد. در چارچوب برنامه «اتم در خدمت صلح» قرارداد خرید یک راکتور تحقیقاتی هستهای با آمریکا بسته شد و در سال ۱۹۶۷ یک رآکتور اتمی تحقیقاتی در امیرآباد شمالی راهاندازی شد که هنوز هم مشغول کار است.
در سال ۱۹۶۸ شاه فقید نامهای به مجمع عمومی سازمان ملل ارسال نمود و پیشنهاد «خاورمیانهای عاری از سلاحهای هستهای» را ارائه کرد. ولی با عدم همکاری آمریکا مواجه شده و به جایی نرسید. پرسش این است که چرا شاه در ۱۹۶۸ این نامه را نوشت؟ زیرا او خبردار شده بود که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ به سلاح هستهای دست یافته و نتیجه گرفته بود که این امر به رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه میانجامد که خیلی خطرناک است. ولی جالب این است که در همان سال پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (ان-پی-تی) به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید که ایران از کشورهایی است که در همان روز تصویب آنرا امضاء کرد. این پارادوکس جالب است. متعاقباً، در سال ۱۹۷۰ مجلس ایران پیمان “ان-پی-تی” را نیز تصویب نمود.
به دنبال این تحولات در سال ۱۹۷۴ شاه فقید دستور تاسیس سازمان انرژی اتمی ایران را صادر نمود. دکتر علی اکبر اعتماد هم به ریاست این سازمان منصوب شد، و برنامه ساخت ۲۳ رآکتور اتمی (هستهای) با ظرفیت تولید ۲۳,۰۰۰ مگاوات برق تصویب شد. در همان زمان قرارداد خرید رآکتورهای اتمی (هستهای) نیز با فرانسه و آلمان بسته شد. پیشقرارداد ۸ رآکتور نیز با آمریکا بسته شد. شاه فقید مایل بود که کل چرخهی سوخت هستهای و تکنولوژی هستهای را از آمریکا بخرد، ولی آمریکا حاضر نبود.
در سال ۱۹۷۴ نیز شاه فقید مجدداً نامهای به مجمع عمومی سازمان ملل نوشته، و خواستار «خاورمیانهای عاری از سلاحهای هستهای» شد. ولی باز با عدم همکاری آمریکا روبرو شد و به جایی نرسید. پرسش این است که چرا در این سال شاه فقید این نامه را نوشت؟ زیرا هندوستان در این سال بمب اتمی (هستهای) خود را آزمایش کرده بود که متعاقباً پاکستان نیز همین مسیر را طی نموده، و به سلاح هستهای دست یافت. مصر نیز در آن زمان گفته بود که در این شرایط ممکن است در این راه گام بردارد و همچنین ترکیه و ایران.
قابل ذکر است که ایران در سال ۱۹۷۴ توافقنامه پادمان هستهای با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را امضاء نمود. به استناد این توافقنامه حقوقی، و در چارچوب پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، آژانس میتواند نظارت و بازرسی از مراکز هستهای و مواد هستهای را داشته باشد.
در نیمه دوم ۱۹۷۰ بسیاری از پروژههای اتمی در ایران پیاده شد. در بوشهر رآکتورهای یک و دو توسط شرکتهای آلمانی شروع به احداث شد، و در اصفهان مرکز تحقیقات هستهای و مرکز تکنولوژی هستهای، که پیشرفتهترین مراکز اتمی در خاورمیانه، و چه بسا در خاور دور هستند، تاسیس گردید. اسرائیل چندماه پیش سیستم پدافند هوایی این دو مرکز در اصفهان را با موشک منهدم نمود تا نشان دهد که توان تخریب هرگونه تاسیسات هستهای و زیربنایی در هر گوشه از ایران را دارد.
دهه ۱۹۷۰ دوره شکوفایی تکنولوژی هستهای در ایران بود، و بسیاری از دانشجویان توسط دکتر اعتماد به دانشگاههای معتبر آمریکا، بریتانیا و غیره اعزام گردیدند تا در زمینه انرژی و تکنولوژی هستهای آموزش ببینند.
نکته آخر اینکه چون آمریکا تکنولوژی غنیسازی اورانیوم را در اختیار ایران قرار نمیداد، ایران خواست آن را از فرانسه تامین کند. برای دستیابی به این تکنولوژی، ایران ۱۰ درصد از سهم یک واحد غنیسازی اورانیوم به نام European Diffusion) Eurodif) را در سال ۱۹۷۴ به مبلغ یک میلیارد دلار خریداری نمود. این واحد تا سال ۲۰۱۲ هم کار میکرد. البته در سال ۱۹۹۱ مبالغ پرداختی در زمان شاه با سود بانکی آن به ایران بازپرداخت شد، و اورانیوم غنی شده ارسال نشد. این کارخانه در سال ۱۹۸۰ شروع به کار کرد و تا سال ۲۰۱۲، یعنی سی و دو سال، به کار خود ادامه داد.
پس از انقلاب ۱۹۷۹، مهندس مهدی بازرگان اعلام کرد که کلیه پروژههای هستهای ایران تعطیل میشوند. گرچه در اواسط جنگ ایران و عراق، رفسنجانی، خمینی را متقاعد کرد که در قرن بیستم و به زودی بیست و یکم بدون تکنولوژی هستهای نمیتوان دوام داشت. در نتیجه در سال ۱۹۸۵ پروژههای هستهای ایران مجدداً از سر گرفته شدند. جمهوری اسلامی در اواخر این دهه شروع به به دستآوردن تکنولوژی و نیروی متخصص از کشورهای مختلف کرد و در این راستا قراردادهایی با پاکستان در رابطه با غنیسازی اورانیوم، چین برای تامین تکنولوژی هستهای، و دیگر کشورها بست. قراردادهای محرمانه نیز با متخصصان هستهای آغاز شد، از جمله با دکتر عبدالقدیرخان پاکستانی و شبکهاش که میلیونها دلار از ایران پول گرفت، و البته به قولهایش نیز عمل کرد. سانتریفیوژهای ایران بر مبنای سانتریفیوژهای پاکستان طراحی و ساخته شدهاند. طبق گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین، دکترعبدالقدیرخان اطلاعاتی در مورد نحوهی تولید سلاحهای هستهای را هم به ایران منتقل نموده بود.
ایران در سال ۱۹۹۵ برای تکمیل رآکتور بوشهر یک با روسیه قراردادی بست که ۱۶ سال طول کشید تا این رآکتور آماده بهرهبرداری شود. در سال ۲۰۱۱ نیروگاه اتم بوشهر راهاندازی شد، ولی خیلی زود به اشکالات فنی برخورد و سپس یک سال بعد مجدداً راه اندازی شد، و هماکنون ۱۰۰۰ مگاوات برق تولید میکند که بیشتر آن به عراق صادر میشود.
جمهوری اسلامی ایران موظف است که کلیه میلههای سوخت دریافتی از روسیه را که حاوی اورانیوم غنیشده است پس از مصرف در نیروگاه هستهای بوشهر به روسیه بازگرداند، زیرا سوخت مصرف شده حاوی یک درصد پلوتونیوم است که در بمبهای اتمی کاربرد دارد. بمب اتمی رها شده بر روی شهر ناکازاکی ژاپن در سال ۱۹۴۵ حاوی ۶٫۲ کیلوگرم پلوتونیوم بود. آمریکا در این رابطه محدودیتهای هستهای برای ایران ایجاد کرده است. در ضمن بد نیست بدانید که بزرگترین شرکت سازنده رآکتورها و تکنولوژی حلقهی سوخت هستهای با کیفیت بالا در جهان یک شرکت روسی به نام Rosatom است.
در دوره باززایی (renaissance) و شکوفایی هستهای ایران در دهه نود، ایران درآمد ارزی فروش نفت خود را در این راستا به کار برد. باید به یاد داشت که در اوایل دهه نود فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را داریم. بسیاری از افراد متخصص هستهای در بلوک شرق سر از ایران درآوردند.
میرسیم به دههی ۲۰۰۰ و راهاندازی واحد نیمه صنعتی غنیسازی اورانیوم نطنز، ساخت واحد غنیسازی اورانیوم نطنز، راهاندازی واحد تولید آب سنگین اراک و دیگر تاسیسات.
در ماه اوت ۲۰۰۲، گروه مجاهدین خلق طی یک افشاگری رسانهای در آمریکا به جامعه بینالمللی و نیز آژانس بینالمللی انرژی اتمی هشدار داد که ایران در حال ساخت واحد غنیسازی در نطنز و واحد تولید آب سنگین در اراک است. جامعه جهانی و آژانس بسیار نگران شدند. دکتر البرادعی رییس وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی و متخصص حقوق بین الملل درامور هستهای، در اواخر سال ۲۰۰۲ جهت مذاکره و آگاهی به ایران سفر کرد. او فردی بیطرف و دانشمند بود. در سال ۱۹۹۵ جایزهی صلح نوبل مشترکاً به وی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین اهدا شد.
در ماه مارس ۲۰۰۳ یک اتفاق بسیار مهم رُخ داد: آمریکا و بریتانیا به بغداد حمله کردند. این حمله یک فاجعهای شد که ما هنوز چوب آن را میخوریم. آخوندها در ایران بسیار مضطرب شدند و از طرف دیگر، بازرسهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی روی رژیم ایران فشار وارد میکردند. در ماه اکتبر ۲۰۰۳، در کاخ سعدآباد، توافقنامهای بین ایران، انگلستان، آلمان، و فرانسه به امضاء رسید. طبق این توافقنامه ایران پذیرفت که از آن به بعد شفافیت پیشه کند. نکته بسیار مهم آن بود که جمهوری اسلامی ایران پذیرفت که داوطلبانه مفاد پروتکل الحاقی را اجرا نماید. طبق این پروتکل که توافقنامهای حقوقی بین ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی است، بازرسان آژانس اجازه دارند در هر زمان و در هر مکان در ایران نمونهبرداری کنند. حسن روحانی و علیاکبر صالحی توافقنامهها را امضاء نمودند، و در پایان سال ۲۰۰۳ اجرایی شد. در سال ۲۰۰۴ توافقنامه پاریس بسته شد و باز هم جمهوری اسلامی ایران پذیرفت که همکاری کند.
در سال ۲۰۰۵ محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری منتصب شد و خط مشی حکومت ایران در مقابل آژانس بینالمللی انرژی اتمی کلاً تغییر کرد. البته، آمریکا، از سوی دیگر، در عراق در گِل فرو رفته بود و جمهوریاسلامی فرصت را غنیمت شمرد که پنهانکاری و عدم همکاری با آژانس را مجدداً پیشه کند. پروتکل الحاقی هم، که هنوز به تصویب مجلس شورای اسلامی نرسیده بود، کنار گذاشته شد. آژانس متعاقباً مسئله را به سازمان ملل ارجاع داد و شورای امنیت سازمان ملل تحریمهای گستردهای را در سال ۲۰۰۶ علیه جمهوری اسلامی ایران به اجرا گذاشت.
در سال ۲۰۰۹ ، آمریکا، فرانسه و بریتانیا در یک کنفرانس رسانهای اعلام کردند که ایران در سایت فُردو در ۲۰ کیلومتری شمال شهر قُم مشغول راهاندازی سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم است. این سانتریفیوژها در زیر کوه و در مرکز سپاه پاسداران قرار داده شده بودند. همین افشاگری باعث شک و تردید بیشتر جهان غرب شد.
در سال ۲۰۱۳ احمدی نژاد از صحنه خارج شد، و حسن روحانی منتصب شد. از همان سال دور جدید مذاکرات اتمی بین جمهوری اسلامی از یکطرف و پنج قدرت هستهای و عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل شامل آمریکا، انگلیس، چین، فرانسه، روسیه و نیز آلمان و اتحادیه اروپا آغاز شد که در ژوئیه ۲۰۱۵ به توافقنامه موسوم به برجام انجامید که مخفف برنامه جامع اقدام مشترک (Joint Comprehensive Plan of Action) است. بسیاری از تحریمهای بینالمللی در ارتباط با برنامه اتمی لغو شدند و حدود ۱۱۰ میلیارد دلار درآمدهای ارزی بلوکه شده حاصل از فروش نفت نیز به ایران سرازیرشد.
در نوامبر سال ۲۰۱۷ ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شد، و در هشتم ماه مه ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و تحریمهای ثانویه آمریکا علیه ایران مجدداً شروع شد. جمهوریاسلامی نیز انگیزه اجرای تعهدات خود را در چارچوب توافقتامه برجام از دست داد و کلیه تعهدات برجامی خود را در چند مرحله خاتمه داد. آخرین کاهش تعهدات برجامی حکومت ایران عدم اجرای مفاد پروتکل الحاقی بود که موجب نگرانی آژانس بینالمللی و جامعه جهانی شد.
در حال حاضر، در دهه ۲۰۲۰ در مرحلهای قرار داریم که رآکتورهای دو و سه بوشهر باید طبق قرارداد تا آخر این دهه توسط روسیه تکمیل شوند که به احتمال بسیار زیاد عملی نخواهد شد. مبلغ قرارداد برای هر واحد ۵ میلیارد دلار بوده است. رآکتور هسته ای تحقیقاتی آب سنگین خنداب (اراک) در دست ساخت است که پس از ۲۴ سال هنوز تکمیل نشده و احتمال تکمیل آن در این دهه بسیار ضعیف است. در اکتبر سال ۲۰۲۵ اکثر تعهدات برجامی جمهوری اسلامی رسماً به پایان میرسد. مهمتر از آن، در اکتبر ۲۰۲۵ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد که برجام را تایید کرده و کلیه تحریمهای بینالمللی را در سال ۲۰۱۵ لغو نمود نیز به پایان خواهد رسید و جمهوری اسلامی ایران هیچگونه تعهدی در چارچوب حقوقی این عهدنامه بینالمللی نخواهد داشت.
صرفاً، یک سئوال میماند و آن اینکه برنامه نظامی اتمی جمهوری اسلامی چه خواهد شد؟ طبق گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، جمهوری اسلامی تا سال ۲۰۰۳، یعنی همزمان با بمباران عراق توسط آمریکا و انگلیس، برنامه منسجم نظامی داشته، و از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۰۹ که مرکزغنیسازی اورانیوم فردو افشا شد، فعالیتهای نظامی هستهای محدودی داشته است.
دکتر غیاثی در پایان این سخنرانی اظهار داشت که به نظر وی جمهوری اسلامی ایران تکنولوژی تولید بمب هستهای و اورانیوم غنیشده برای تولید ۱۰ بمب را دارد و نیازی به آزمایش هستهای ندارد زیرا کره شمالی این آزمایشها را در ۶ مقطع زمانی انجام داده و به احتمال قوی در قبال نفت این دانش فنی را به ایران منتقل نموده است. ایران صرفاً به تکنولوژی سوار کردن کلاهکهای هستهای بر روی موشکهای دوربُرد نیاز دارد. خلاصه اینکه، هماکنون ایران توانایی تولید سلاح هستهای را دارد.