بهرام فرخی – با رسیدن به سالگرد هفتم اکتبر، روزی که به عنوان خاطرهای خونین در تاریخ منطقه خاورمیانه حک شد، یادآوری حملهای بیرحمانه از سوی گروه تروریستی حماس به خاک اسرائیل که گویی آتش جنگی را که سالها خاموشی نیافته بود دوباره شعلهور کرد، ضروریست. در این هجوم، بیگناهان بسیاری—از پیر و جوان تا نوزاد— به خاک و خون کشیده شدند. این رویداد شوم سرآغازی شد برای انتقامی سخت از سوی دولت راستگرای اسرائیل: غزه زیر آتش سنگین قرار گرفت و شهرها ویران شدند. حالا، سایهی سنگین جنگی فراگیر بر فراز لبنان نیز سنگینی میکند.
اما در این میان، آیا راهی جز ویرانی و خشونت وجود ندارد؟ آیا این چرخه خونریزی بیپایان نمیتواند به نفع راهکاری انسانی و پایدار متوقف شود؟ بجای نبرد و خونریزی، آیا زمانی نخواهد رسید که فلسطینیان با روشی مسالمتآمیز و بدون خشونت، بتوانند برای رسیدن به آرمانهای خود مبارزه کنند؟ شاید زمان آن رسیده باشد که جنبشی نوین و مبتنی بر عدم خشونت شکل بگیرد؛ جنبشی که بتواند هم صدای عدالتخواهی مردم فلسطین را به جهانیان برساند و هم به جامعه بینالملل اثبات کند که رهایی، نه از مسیر جنگ، بلکه از راه صلح و مبارزه مدنی قابل دستیابی است.
فلسطین، به عنوان سرزمینی که سالها شاهد ظلم و اشغالگری بوده، بیش از هر زمان دیگری نیازمند راهکاری است که نه تنها آرمانهای آن را برای آزادی تحقق ببخشد، بلکه از تکرار تراژدیهای خونین جلوگیری کند. خلق کشوری مستقل و آزاد و دمکرات و بهدور از خشونت، هدفی است که باید در صدر خواستهای ملت فلسطین قرار گیرد و راهی تازه برای این ملت رنجدیده گشوده شود.
شاید اکنون زمان آن رسیده است که صدای عدالت و صلح بجای صدای گلوله و جنگ، پژواک پیدا کند. راهکار مبارزه بدون خشونت میتواند فرصتی باشد تا این جنگ ابدی به پایان برسد و ملتها بجای خونریزی و انتقام، به سوی همزیستی و تفاهم حرکت کنند.
تاریخ ملتها همواره با مبارزات، جنگها و فداکاریهای عظیم همراه بوده است. ملت فلسطین نیز از این سرنوشت مستثنا نبوده است. از زمان شکلگیری کشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تا امروز، این سرزمین به صحنه درگیری و خونریزی بیپایان برای هر دو ملت تبدیل شده است. اما اکنون در دل این آشفتگی و تنش بیپایان، سوالی مهم و تاریخی بر سر راه ملت فلسطین قرار دارد: آیا زمان آن نرسیده است که فلسطینیها بجای تکیه بر نبرد نظامی و خونین، به الگویی نوین از مبارزه، یعنی مقاومت مدنی و بدون خشونت روی آورند؟ آیا فلسطین به یک «مهاتما گاندی» یا «نلسون ماندلا» نیاز دارد تا مسیری جدید را به سوی آزادی و استقلال هموار کند؟
مبارزات تاریخی فلسطین: مسیر خونین تا امروز
طی دههها، فلسطینیان برای تحقق رؤیای خود به ابزارهای مختلفی از خشونت تروریستی تا مقاومت نظامی متوسل شدهاند. از قیامهای مردمی و انتفاضهها گرفته تا شکلگیری گروههای مسلح و ارتکاب حملات خونین تروریستی، فلسطین هرگز از جبهه نبرد فاصله نگرفته است. از سنگپرانی جوانان در کوچههای باریک غزه تا استفاده از سلاحهای پیچیده در نبردهای طولانی، این ملت از هیچ راهکار خشونتآمیزی برای رسیدن به رویای استقلال دریغ نکرده است. در این مسیر، فلسطینیها بدون درک داشتن رهبران ملیگرا بطور مداوم تحت تأثیر و دستاویز ایدئولوژیهای گوناگون منطقهای و بینالمللی قرار گرفتهاند؛ از پانعربیسم جمال عبدالناصر و کمونیسم شوروی گرفته تا اندیشههای اسلامگرای اخوانالمسلمین و در نهایت قدرتطلبیهای رژیمهای اقتدارگرا و مستبد منطقه. حکومتهای خودکامهای که منافع خود را بر حقوق فلسطینیها همیشه ترجیح دادهاند، و این ملت را به مهرهای در بازی قدرتهای منطقهای و جهانی تبدیل کردهاند.
اما آیا این مسیر خونین و پرهزینه، فلسطین را به رؤیای نهایی خود، یعنی استقلال و آزادی نزدیکتر کرده است؟ آیا جهان امروز، که به سوی ارزشهای صلح و حقوق بشر گرایش پیدا کرده، هنوز هم پذیرای نبردهای خشونتآمیز و خونین برای حل اختلافات سیاسی است؟
تجربه نشان داده است که حتی اگر مبارزات نظامی به پیروزیهای موقت و کوچک دست یابد، هزینههای انسانی و اجتماعی آن به شدت بالا بوده و بر پیکره یک ملت ضربات جبرانناپذیری وارد میکند. خانههای ویرانشده، نسلهای از دسترفته، آوارگان بیپناه و ذهنهایی که از خشونت و جنگ زخمی شدهاند، همگی عواقب شوم این مسیرند. فلسطینیها اکنون باید از خود بپرسند: آیا زمان تغییر این مسیر فرا نرسیده است؟
ظهور الگوی جدید: نیاز به گاندی یا ماندلا در فلسطین
در میان همه این تاریکیها و آشفتگیها، شاید فلسطین بیش از هر زمان دیگری نیازمند رویکردی جدید است. فلسطین شاید نیازمند شخصیتی چون مهاتما گاندی یا نلسون ماندلا باشد؛ رهبرانی که بدون استفاده از سلاح، ملتهای خود را به سوی آزادی هدایت کردند.
مهاتما گاندی، رهبر آزادیخواه هند، با استفاده از مقاومت بدون خشونت و با تکیه بر قدرت مردم، موفق شد هند را از چنگال استعمار بریتانیا آزاد کند. او نشان داد که نیروی مقاومت مدنی میتواند قدرتهای بزرگ نظامی را شکست دهد. نلسون ماندلا نیز با رهبری مبارزات مدنی و دیپلماسی در آفریقای جنوبی، آپارتاید را شکست داد و با کمترین میزان خشونت، ملت خود را از بند بیعدالتی رها ساخت. این دو رهبر نشان دادند که در بسیاری از موارد، خشونت نه تنها راهحل نیست، بلکه مانعی برای دستیابی به عدالت واقعی و دائمی است.
پرسشی که اکنون پیش روی فلسطینیان قرار دارد، این است که آیا میتوانند رهبرانی چون گاندی یا ماندلا را در میان خود پرورش دهند؟ رهبرانی که با قدرت اخلاق و سیاست به جهان نشان دهند که فلسطین نه به دنبال جنگ، بلکه به دنبال حقوق حقه خود از طریق راههای صلحآمیز و دیپلماسی است.
راهحل مقاومت مدنی: ابزار قدرتمند جنگ بدون خشونت
مقاومت مدنی، جنگ بدون خشونت است. این نوع مبارزه وقتی کارساز است که تمامی افراد یک ملت، به دور از هرگونه تفرقه و با همبستگی کامل، خواستههای خود را با استفاده از ابزارهای صلحآمیز دنبال کنند. برای فلسطین نیز، این مسیر میتواند راهی برای رسیدن به آزادی و عدالت باشد.
در دنیای امروز، نهادهای حقوق بشری و دموکراسیهای قدرتمند به مقاومتهای صلحآمیز و مدنی پاسخی مثبتتر میدهند. فشارهای بینالمللی بر اسرائیل برای رعایت حقوق بشر و قوانین بینالمللی میتواند از طریق جنبشهای مدنی و مسالمتآمیز فلسطینیان تشدید شود. جهانیان آماده شنیدن صدای ملتهایی هستند که بدون استفاده از خشونت، در پی صلح و عدالتاند. اگر فلسطینیان بتوانند این صدا را به گوش جهانیان برسانند، ممکن است حمایتهای بیشتری را در عرصه بینالمللی به دست آورند.
چالشهای مسیر جدید: میراث خشونت و راهحلهای نوین
هیچ تغییری بدون چالش نیست. برای بسیاری از فلسطینیان، کنار گذاشتن سلاح و نبرد نظامی میتواند دشوار باشد. سالها خشونت، بخشی از حافظه جمعی این ملت شده است و برخی بر این باورند که تنها از طریق خشونت میتوان به اهداف دست یافت. اما تاریخ ملتها نشان داده است که مقاومتهای صلحآمیز، در درازمدت میتواند کارآمدتر و پایدارتر از خشونت باشد.
گاندی و ماندلا نیز با مقاومتهای بسیاری از سوی هممیهنان خود مواجه شدند. برخی از هموطنانشان باور داشتند که تنها از طریق جنگ و خشونت میتوانند به آزادی دست یابند. اما این دو رهبر با شکیبایی و استقامت، مسیر دیپلماسی و مقاومت بدون خشونت را انتخاب کردند و در نهایت به موفقیتهای بزرگی دست یافتند. تجربه این رهبران میتواند برای فلسطینیان الهامبخش باشد.
آینده فلسطین: نسلهای جدید، امیدهای تازه
نسل آینده فلسطینیان، کسانی هستند که مسیر این ملت را به سمت آیندهای روشنتر هدایت خواهند کرد. این نسل نیاز به تربیت و آموزش جدیدی دارد. بجای آنکه مدارس فلسطینی مکانی برای آموزش خشونت و انتقامجویی باشند، باید به مکانی تبدیل شوند که در آن مفاهیم دموکراسی، آزادی و همزیستی مسالمتآمیز ترویج شود. جوانانی که با این اصول رشد میکنند، میتوانند رهبران جدید فلسطین باشند؛ رهبرانی که با ایمان به قدرت دیپلماسی و مقاومت مدنی، بتوانند جهانیان را به حمایت از آرمانهای ملتشان جلب کنند.
پایان سخن: بازگشت به اصول انسانی
جهان امروز تشنه صلح و عدالت است. ملتهایی که بتوانند از خشونت فاصله بگیرند و برای به دست آوردن حقوق خود از طریق ابزارهای صلحآمیز تلاش و مبارزه کنند، در دنیای مدرن جایگاه ویژهای خواهند داشت. فلسطینیان امروز باید این فرصت تاریخی را دریابند و بجای تکیه بر سلاح و جنگ، به قدرت کلام، دیپلماسی و مقاومت بدون خشونت اعتماد کنند.
شاید اکنون زمان آن فرا رسیده است که فلسطین بجای یحیی سنوار جنایتکار و تروریست که در تاریکی تونلها قایم شده و محمود عباس بزدل که با دو پهلوگویی و فساد بی پایانش در کاخ های قدرت پناه گرفته، به دنبال گاندی یا ماندلای خود باشد؛ رهبرانی که بتوانند نه تنها درون ملت خود، بلکه در سطح جهانی، حمایت و همدلی جلب کنند. با این رویکرد، فلسطین میتواند به آرزوی دیرینه خود، یعنی تشکیل کشور مستقل و آزاد، نزدیک شود و در تاریخ به عنوان ملتی که راه صلح را بجای خشونت برگزیده، جاودانه شود.
*بهرام فرخی دانشآموخته علوم سیاسی و روابط بینالملل از دانشگاه رم و ساکن ایتالیا است.